تخلفات میلیاردی، میراث مدیران ایرانی، خطر ٢٤٣ «پلاسکو» در پایتخت، وام بزرگ برای پیامرسان ایرانی، سد دولتی مقابل تسهیلات بانکی، ۲۰۰ کتابفروشی در معرض تعطیلی است، تکرار اشتباه دولتهای قبل، تذکر مراجع تقلید به رئیسجمهور و درخواست ۱۵۳ نماینده از روحانی از مواردی است که موضوع گزارشهای تحلیلی و خبری روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۸ دی ماه در حالی در آخرین روز کاری هفته جاری منتشر شدند که تنوع عناوین خبرهای صفحات نخست روزنامهها، بیشتر از روزهای گذشته است؛ اما مهمترین عناوینی که روزنامههای امروز برجسته کرده اند، فوبیای ظهور خاوریهای جدید در روزنامه آفتاب یزد، سکوت و فحش خوری که عنوان گفت وگوی عارف با اعتماد است که در نیم صفحه نخست این روزنامه برجسته شده است.
اعتماد همچنین یادداشتهایی با موضوعاتی همچون «چرا وزارت کار بنگاهدار شد؟»، «برجام و شکلاتهای ترامپ» را نیز چاپ کرده است.
قانون در ادامه خط خبری مربوط به گزارش نجفی از شهرداری تهران در سالهای گذشته گزارشی با تیتر «تخلفات میلیاردی، میراث مدیران ایرانی» را کار کرده است و در آن از لزوم پاسخگویی مسئولان سابق شهرداری درباره تخلفات گزارش شده نوشته است.
روزنامه افکار نیز تیتر نخست خود را به «تروای نفوذ» گزارشی از نفوذ مدیران دو تابعیتی در سیستم مدیریتی کشور اختصاص داده است.
روزنامه جهان صنعت در تیتر یک اقتصادی خود از رکورد نقدینگی خبر داده و عنوان «نقدینگی باز هم رکورد زد» را در مرکز صفحه نخست خود قرار داده است.
روزنامه کیهان هم با تیتر انتقادی «نقدینگی ۱۴۲۴ هزار میلیارد تومانی زمینهساز تورم یا رونق اقتصادی؟» همین موضوع را برجستهتر از سایر اخبار و گزارشها انعکاس داده است. این روزنامه همچنین در گزارشی از تذکر مراجع تقلید به رئیس جمهور درباره نپرداختن به حاشیهها و مسائل فرعی نوشته است.
روزنامه رسالت، اما این موضوع را موضوع اول شماره امروز خود قرار داده و به نقل از آیت الله مکارم شیرازی در تیتر خود عنوان «مشکلتراشی نکنید، مشکل مردم را حل کنید» را قرار داده است.
روزنامه شرق که صفحه اول امروز کاملا متفاوت با سایر روزنامهها بسته شده است، تیتر اول خود را «منع ۳ قوه از گرفتن سود سپرده» انتخاب کرده و عکس اول شماره پنچشنبه این روزنامه به تصویر مهندس بازرگان در کسوت نمایندگی مجلس اختصاص یافته که با روایتی از محمد توسلی درباره او منتشر شده است.
در ادامه تعدادی از گزارش ها، یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حکام قابل نقد هستند
سیدمهدی طباطبایی عضو جامعه روحانیت مبارز و استاد اخلاق طی یادداشتی با عنوان حکام قابل نقد هستند در روزنامه ایران نوشت: در باب آنچه طی روزهای اخیر با سوء برداشت از سخنان آقای روحانی در باب ضرورت وجود فضا و امکان نقد در همه زمانها و اعصار مطرح شد و متأسفانه باوجود توضیح دفتر رئیس جمهوری درباره این سوء برداشت همچنان ادامه یافت؛ ذکر چند نکته را خالی از لطف نمیدانم.
نخست اینکه خوشوقتم که علمای بزرگوار ما با این سرعت هوشیارانه در پی دفع مسائلی هستند که مضر به اسلام و اعتقاد مردم است. همچنین قدردانی میکنم از بزرگوارانی که سعی دارند.
در این مواقع مطالب دینی را به سمع و نظر مردم برسانند. اگر چه در شرایطی که درباره سخنان رئیس جمهوری توضیح داده شد، اما برخی آقایان گویا اصل عبارات ایشان و نیز توضیحات را ملاحظه نکرده و معترض شدند.
با این حال لازم میدانم به عنوان یک روحانی ریش سپید کرده از رئیسجمهوری محترم بخواهم در چنین موضوعاتی از بیان سخنانی که ممکن است ایهام داشته باشد تا حد ممکن خودداری کند. در مقابل از علمای بزرگوار هم خواهشمندم تا میشود این امور را دامن نزنند. البته حفظ نظام و وحدت کشور امروز از اوجب واجبات است. در چنین شرایطی بر ما روحانیون است که از نظر مردم غافل نباشیم و با همین حساسیت که در چنین مواردی وارد میشویم و موضع میگیریم در برابر برخی ظلمها، بیعدالتیها و محرومیتها که مردم دچار میشوند، ساکت نباشیم.
مردم روحانیون را به عنوان گوینده امر الهی قلمداد میکنند و مبادا که خدای ناکرده اعتراضهای ما را دارای جنبه سیاسی بدانند که در آن صورت صدمه آن به بنیان اسلام و روحانیت اسلامی جبران پذیر نخواهد بود.
اما در مورد اصل موضوع مورد بحث باید بگویم مسأله این است که بدانیم آیا اگر کسی حاکم باشد میشود او را نقد کرد یا خیر؟ مسأله معصومیت و امامت نیست. زیرا اگر حاکم در انجام امور و اتخاذ تصمیمات مختار مایشاء باشد و بری از نقد موجب حرمان جامعه است. از خطبههای امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه نیز این گونه بر میآید که ایشان باور داشت اگر حاکم مورد نقد قرار نگیرد، دچار خطا خواهد شد. چنانکه در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه آمده است که امیرالمؤمنین مردم را خطاب قرار داد و فرمود: «آن ملاحظه کاریها و موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار میدارند، در برابر من اظهار مدارید، با من به سبک سازشکاری معاشرت نکنید، گمان مبرید که اگر به حق سخنی به من گفته شود بر من سنگین آید.»
خلاصه کلام آنکه مردم از مرجعیت دینی و علمای بزرگوار توقعهایی دارند از جمله آنکه میخواهند بتوانند در گرفتاریها و نابسامانیها به آنها پناه برند. حفظ این رجاء و امیدواری برای حفظ اسلام و نظام و کشور بسیار ضروری است و نباید گذاشت چنین مسائلی به آن خدشه وارد کند. ان شاءالله خدای متعال یار و یاور این مردم و این سرزمین باشد.
تیم احمدینژاد در پی چیست؟
داود حشمتی، روزنامه نگار طی یادداشتی در روزنامه قانون با مواضع اخیر نزدیکان احمدی نژاد نوشت: مشایی با نوشتن یک یاداشت در کانال تلگرامیاش وقایع ایران را با سال ۵۷ مقایسه کرد. او دی ۵۶ را با ۹۶ همتراز گرفته است و در حالتی «پیشگویانه» خواستار «عذرخواهی» و «قبول خطاهای حاکمیتی» شده است تا سرنوشت تکرار نشود.
این اولین بار نیست که آنها این تحلیل را ارائه میکنند. به اعتقاد این تیم «نظام جمهوری اسلامی در سال پایانی خود قرار دارد». ادعایی که میتواند شبیه پیشگوییهای این تیم در مورد «ظهورصغری حضرت مهدی (عج)» (۱۵ خرداد ۸۹) یا نزدیک بودن ظهور باشد که با ساختن مستند «ظهور بسیار نزدیک است» جنجالی شد. همان زمان بود که بحث رمالی و دستگیری فردی که در کنار اتاق احمدینژاد در دفتر ریاستجمهوری کار میکرد، منتشر شد و عباس غفاری بازداشت و سپس بدونبررسی و توضیحی آزاد شد.
این تحلیل جدید را اولین بار در روزی که مشایی از دادگاه برگشت در ویدیویی که برای مخالفت با جریان دادگاهش منتشر شده بود، شنیدیم. جایی که گفت: «به قاضی پرونده گفتم: اتهامات را خوش خط بنویس. چون سال آینده همه اینها به دست مردم میافتد؛ همانطور که اسناد لانه جاسوسی یک سال بعد از انقلاب ۵۷ به دست مردم افتاد.»
همچنین بعد از ارائه لایحه بودجه، احمدی نژاد از تغییرات اساسی در سال ۹۷ حرف زد: «مگر قرار است سال آینده چه اتفاقی در کشور بیفتد و چه انتخابی صورت بگیرد که مردم در آن نقشی ندارند که بودجه اینگونه بسته شده است؟»
حالانیز مشایی دوباره یک یاداشت درکانالش منتشر کرده است که درصورتی که حاکمیت «اشتباهات و خطاهای حکومت» را نپذیرد. شرایط تازهای را توصیف میکند او مینویسد: «امروز، ۲۶ دی، یادآور یک روز شاد در فضای پرالتهاب سال ۵۷ است؛ روزیکه مردم با بوقزدن و روشنکردن چراغ خودروها و دردست گرفتن صفحه اول روزنامهای که با تیتر «شاه رفت»، نتیجه همبستگی ملت را اعلام میکرد، امید به پیروزینهایی انقلابشان را ابراز میکردند.» مشایی از اهمیت ۲۶ دی درتاریخ ایران سخن گفته به طوری مبهم از سقوط و «از دست دادن شأن» افراد میگوید: «۲۶ دیها در همه جوامع نشان میدهد که هر کس حساب خود را از مردم جدا میکند، با ازدستدادن شأن خود، روزی باید سرافکنده و ذلیل از مردم جداشود!» اما اصلیترین بخش حرفهای او در پایان این نوشته آمده است. او امروز را با سال پایانی رژیم پهلوی مقایسه کرده مینویسد: «باید به این نکته توجه داشت که اگر شاه در ۲۶ دیماه ۵۶، با قبول اشتباهات و خطاهای دستگاهحکومتی، از مردم عذر میخواست و به اصلاح امورهمت میکرد، شاید دیگر ناچار نمیشد در ۲۶ دیماه از کشور بگریزد!» سوال این است: «منظور مشایی از کسی که باید همچون «شاه»، «اشتباهات و خطاهای دستگاه حکومتی» را بپذیرد و «از مردم عذرخواهی» کند، قبل از آنکه «از کشور بگریزد» کیست؟»
مشایی در ادامه با حالتی تهدید گونه از دیرشدن و از دست رفتن فرصت سخن گفت و مینویسد: «از اینرو، باید دانست که برای جبران اشتباهات و اصلاح رویهها و مبنا قراردادن منافع و نظرات مردم در تصمیمگیریهای سیاسی، اقتصادی و... همیشه فرصت وجودنخواهدداشت و شاید ۲۶ دی۹۷ برای انجام یک اصلاح فراگیر و بزرگ دیر باشد و شاید ملت دیگر اعلام تغییر روشها از سوی برخی مسئولان و پیوستن به صف مردم را از آنان نپذیرد!»
مخاطب مشایی و تیم احمدینژاد کیست؟ آیا ادعای برخی در مورد فراخوان دادن برای تجمعات اخیر و کلید زدن اتفاقات با تیم احمدینژاد حقیقت دارد؟ این افراد که در سه هفته گذشته سکوت پیشه کرده بودند، چرا با فروکش کردن دامنه اعتراضات، مشایی سکوتش را شکست و سال ۹۷ را معادل ۵۷ گرفت؟
چگونه تلگرام را بیاثر کنیم؟
شهروند در سرمقاله امروز خود با عنوان چگونه تلگرام را بی اثر کنیم، نوشت: همیشه برخی افراد و دستگاهها هستند که موتور خود را برای توجیه جامعه بهکار میاندازند و با قلب واقعیت میکوشند که تصویر دلخواه خود را به دیگران قالب کنند. البته درنهایت خودشان را از درک واقعیت محروم میکنند و مردم هم به راه خود میروند. یکی از مسائلی که این روزها موضوع بحث و گفتوگو در عرصه عمومی است، مسأله فیلتر شدن یا نشدن تلگرام است. مشکل این نیست که عدهای موافق فیلترینگ تلگرام هستند، مشکل منطق آنان در موافقت است که بسیار عجیب مینماید که در زیر به چند مورد آن اشاره میشود.
١- برخی از نهادها، افراد و گروهها که موافق جدی فیلترینگ هستند، تمامی استدلالها و گزارههای خود را در دفاع از این کار، در کانال یا گروه تلگرامی خود منتشر میکنند و یک لحظه هم فکر نمیکنند که اگر فیلترینگ تلگرام خوب است، پس چرا محیط تلگرام را ترک نمیکنند یا چرا از فیلترشکن استفاده میکنند؟ این نخستین و سادهترین پرسشی است که از آنها میشود. ولی پاسخ روشن است، زیرا آنان میدانند که با ترک تلگرام، این برنامه خالی از مردم نمیشود، لذا آنان بهخوبی میدانند که باید در آنجا بمانند. همین الان هم که عدهای ولو اندک آن را ترک کردهاند یا به آن دسترسی ندارند، هیچگونه تأثیری که مطابق میل آنان باشد بر تلگرام نگذاشتهاند، فقط جا را خالی کردهاند، بنابراین این افراد و گروهها مصداق «رطبخورده کی منع رطب کند» شدهاند که حرفشان نهتنها اثر ندارد که بدتر است.
٢- یکی از مسئولان محترم اخیرا اعلام کرده است: «استفاده از تلگرام ٩٠ درصد کاهش پیدا کرده و میلیونها نفر به پیامرسانهای ایرانی مهاجرت کردهاند.» ولی اطلاعات دیگر که مستندتر است اعلام کرده که اصولا کمتر از ٥درصد مردم از تمام اپلیکیشنهای ایرانی استفاده میکنند. براساس آمار، فقط حدود ٢ میلیون نفر ٣ اپلیکیشن ایرانی را دانلود کردهاند، البته دانلود کردن دلیلی بر استفاده از آن نمیشود. بهعلاوه از ١٠ اپلیکیشنی که ایرانیان در «فروشگاه گوگل» بیشترین دانلود را کردهاند، ٨ مورد فیلترشکن و ٢ مورد دیگر نیز تلگرام و واتسآپ است.
حال چگونه ممکن است چنین گرایشی در جایگزینی بهوجود آمده باشد؟ کسانی که این آمار را اعلام میکنند، آیا احتمال نمیدهند که دیگر هیچگاه و در هیچ موردی به حرفهای درست آنان نیز اعتمادی نشود؟ آمار دانلود فیلترشکن از طرف ایرانیان، ١٦٥٠درصد افزایش یافته و از حدود ٣٥هزار بار دانلود در روز به ٧٠٠هزار بار رسیده است و بخش مهمی از مردم نیز از گذشته داشتهاند.
٣- یکی دیگر از کانالهای اصولگرایان! به مقایسه قوانین فیلترینگ در چند کشور پرداخته است و به گمان خود خواسته بگوید همهجا همینطور است، ولی یک مسأله را بهسادگی فراموش کرده و اینکه هیچ ایرانی منصفی دوست ندارد که انتشار موضوعات خلاف امنیت ملی و عفت عمومی و فحشا آزاد باشد ولی در عین حال نسبت به فیلترینگ رسمی در ایران حساس و مخالف هستند، به این علت که گمان میکنند فیلترینگ درنهایت این مسائل را هدف اصلی خود قرار نمیدهد، بلکه دسترسی آزاد به اطلاعات را محدود میکند. چرا چنین برداشتی در جوامع پیشرفته نیست؟ چون اساسا آنجا دسترسی به اخبار منع چندانی ندارد. کافی است یک برنامه خبری تلویزیون ما را با یک برنامه خبری یک کشور توسعهیافته مقایسه کنید تا این تفاوت به وضوح دیده شود. راهحل مشکلات، فیلترینگ نیست، حداقل در این مرحله نباید بر این راهحل تأکید کرد، بلکه باید صداوسیما را به جایگاه شایسته خود آورد، در اینصورت مردم بیکار و نابخرد نیستند که تلویزیون، رادیو و سایر رسانههای رسمی کشور خود را رها کنند و به دامن تلگرام پناه ببرند.
مطلقا هم خوشخیالی نکنید که با فیلترشدن تلگرام استفاده از آن کمتر شده است. کافی است به میزان بازدید مطالب کانالها و مقایسه آن با پیش از این اتفاقات نگاه کنید تا متوجه شوید که تغییر معناداری در این امر رخ نداده و اگر هم اندکی از بازدیدها کاستهشده باشد، به مرور زمان ترمیم و جبران خواهد شد.
تریبوندارانی که بخشی از مشکل میشوند
جلال خوش چهره در سرمقاله امروز ابتکار نوشت: سرانجام باید پذیرفت که دوران تفسیر و تحلیلهای سرهم بندی شده و سادهسازی صورت مسائل و تجویزهای دم دستی، سرآمده است. واقعیتها برگونهها سیلی میزند.
رشد آگاهیها و توسعه تکنولوژیهای ارتباطاتی باید برخی تریبونداران رسمی را از این خیال از رونق افتاده بهدر آورد که مردم، شنوندگان منفعل و تابع محض سخنان ایشان نیستند. نادیده گرفتن فهم مردم، چنگ زدن بر اعتبار و شعور آنان است. این رویکرد نه تنها مانع حل خردمندانه مسائل میشود، بلکه بر خطر افزودن دامنه آن میافزاید.
وقت آن است که این گروه از افراد، درسطح و جایگاهی سخن برانند که متناسب درک مخاطبان باشد. آنان ممکن است بتوانند با فرصتهایی که در اختیار دارند، مانع اجرای تدابیر لازم برای برون رفت کشور از مشکلات باشند، اما بهندرت واضع و بانی راهحلها بوده و بیشتر نقش «قفل» را ایفا کردهاند تا «کلید». بهعبارت روشنتر، این گروه از تریبونداران یا بهدرستی نمیدانند و یا نمیخواهند که خردمندی در کشف راهحلهای کارآمد سربگیرد. دیدگاه اشتباه در هر زمینه منجر به دیدگاه اشتباه در همه زمینهها خواهد شد؛ بهویژه آن هنگام که سخنرانان در بزنگاههای حساس، از توان معرفتی لازم برای تحلیل و تفسیر اوضاع برخوردار نیستند. از همین رو آنان چنان سخن میرانند که از هیچ دستاویز روانی لازم برای اقناع مخاطبان برخوردار نیست. صرفه آنکه به جای تدبیر در بیان کلمات، به برانگیختن احساسات تکیه دارند، درحالی که دوران چنین رفتاری ـ. خوب یا بدـ بهسر آمده است.
تریبونداران یاد شده، نه از ساختار مشکلات درک روشن دارند و نه برای سوالهای کلیدی درچرایی بروز آنها، پاسخ روشن و اقناع کننده میدهند. آنان همه چیز را در «صفر و صد» خلاصه میکنند؛ به مسخ ماهیت مشکلات میپردازند و یا بستر بروز مشکلات را نادیده میگیرند. ناآرامیهای اخیر اگرچه وسیلهای برای بهرهمندی فرصتطلبان سیاسی میتوانست باشد، ولی لازم است بیش از برجسته کردن آن، این مهم مورد توجه باشد که چرا چنین وضعی رخ داد؟ مختصات آن را چگونه باید معلوم کرد؟ از چه خطری در آینده باید پرهیز کرد؟ و در صدد ایجاد کدام آینده باید بود؟ این موارد، همانی است که تریبونداران رسمی در تفسیر و تحلیل ناآرامیهای اخیر باید به آن اشراف داشته و ادبیات خود را براین اساس آرایش دهند. پاک کردن صورت مساله همیشه آسان است و شاید برای گذشتههای دور آسان بوده باشد، اما در عصر پیچیدگیها و رشد آگاهیها، نه تنها ناکارآمد، بلکه خسارتبار میشود.
لازم است برخی تریبونداران رسمی دریابند که اگر نمیتوانند بخشی از فرآیند حل مسائل باشند، ادامه مشکلات نباشند. با لفاظیهایی مثل آشغال و گوساله خواندن معترضان، نه صورت مسائل پاک میشود و نه چشماندازی روشن از آرامش اجتماعی پیشرو قرار میگیرد. این گروه یا به توان علمی خود در درک ماهیت مشکلات و چاره اندیشی عقلانی و تاثیرگذار بر جامعه باید بیفزایند یا جسارتاً برای مدتی کار را به کاردان بسپارند.