نادر مشایخی میگوید، شاید در همین مدتی که پدرش در بستر بیماری بود، پانزده بار خبر فوتش را شایعه کردند. افرادی که این خبرها را درست کردهاند چوپان دروغگو شدهاند.
نادر مشایخی، موسیقیدان و فرزند جمشید مشایخی در روزنامه اعتماد نوشت: «ماجرای بیماری یک هنرمند خبر اجتماعی نیست. این مساله را میدانم که اجتماع میخواهد از حال هنرمند مورد علاقهاش باخبر باشد اما خانواده هنرمند از لحاظ روحی و اجتماعی در اوضاعی نیست که وارد فضایی غیر از مسائل درمانی بشود. هنوز نمیدانم این موضوع چقدر نقش اجتماعی میتواند داشته باشد؛ یک نفر بیمار است و به آرامش احتیاج دارد و عدهای درباره بیماری او شایعه میسازند.
باید بگویم که این موارد دیگر جواب نمیدهد و جامعه پیشرفت کرده است. اگر خبری را میشنویم که موثق نیست نباید آن را بازگو کنیم. جامعه هم باید به اخبار موثق اکتفا کند.
مشخص نیست منشا این شایعهها از کجا است. شایعهها ٢٠ سال پیش در ایران تاثیرگذار بود، حال جامعه باید به این آگاهی برسد که شایعه را از خبر راست تشخیص بدهد. شاید این تاثیر فضای مجازی و فراگیری اینترنت و موبایل است، افرادی که در جوامع امروزی زندگی میکنند با استفاده از گوشی تلفن همراه میتوانند تمام دنیا را ببینند.
خانواده هنرمندانی که بیمار میشوند تنها کاری که میتوانند بکنند این است که گاهی اخباری رسمی در بیان احوال آن هنرمند منتشر کنند. البته نمیتوان تمام جزییات را بازگو کرد. جزییات بیماری حریم خصوصی فرد است.
وقتی برای هنرمندی که در بستر بیماری است، شایعهسازی میشود، نشان از اهمیت دادن به آن هنرمند و نگرانی برای او نیست. وقتی خبر دروغین مرگ فلان هنرمند را که در بستر بیماری است ایجاد میکنند، در واقع به آن هنرمند خیانت میکنند. کسانی که این اخبار را بازنشر میکنند هم در این امر مقصرند.
پدرم چند وقتی است که بیمار است و در بستر به سر میبرد. متاسفانه در این مدت شایعههای بسیاری درباره بیماری پدرم ایجاد شده، ما خیلی از این اتفاقها را به او اطلاع نمیدهیم؛ چرا که میدانیم به آرامش نیاز دارد. اگر این خبرها و این شایعهسازیها را بخواند تاثیر بدی رویش میگذارد. این کارها نشانه توجه به هنرمند نیست برعکس نشانه مزاحمت است.
وقتی هنرمندی بیمار میشود یک بار خبر بیماریاش را توضیح میدهند و تمام میشود. شاید در همین مدتی که پدرم در بستر بیماری بود، پانزده بار خبر فوتش را شایعه کردند. افرادی که این خبرها را درست کردهاند چوپان دروغگو شدهاند. در همین ماههای گذشته، روزی در محمودآباد بودم و خبری را خواندم که از مرگ پدرم میگفت. خیلی نگران شدم. وقتی با خانواده تماس گرفتم، گفتند که این خبر دروغ است اما من آن قدر نگران بودم که تا وقتی با خودش حرف نزدم آرام نگرفتم.
همین الان هم روزی چند نفر زنگ میزنند و میگویند که شایعه مرگ پدرت را شنیدهایم. این حرفها ناراحتکننده است.
متاسفانه این روزها همین مساله برای استاد شجریان هم پیش آمده است. ایشان هم در بستر بیماری است و شایعههای بسیاری درباره ایشان ایجاد شده است. به طور حتم این اخبار نادرست روی خانواده ایشان هم تاثیر منفی میگذارد. با این که هر چند ماه یک بار پسر استاد شجریان درباره اوضاع سلامت ایشان، توضیحهایی را به طور رسمی بیان میکند اما باز هم شاهد ایجاد شایعههایی هستیم.
خودم بیماری «ام اس» دارم و گاهی اصلا نمیتوانم راه بروم. وقتی مادرم زنگ میزند و حالم را میپرسد، حالم بهتر میشود. وقتی میدانم که کسی به فکر من است روحیهام خیلی خوب میشود. اینگونه عیادتها و احوالپرسیها در بهبود روحیه بیمار بسیار موثر است.
دوره کارهای خالهزنکی گذشته است. این که کسی بیاید و پشت سر کسی حرف بزند اصلا کار درستی نیست. همیشه در ارکسترهایی که با آنها کار میکنم همان اول به نوازندگان دو مورد را گوشزد میکنم: نخست این که از خودتان تعریف نکنید و دوم این که بدِ کسی را نگویید.»