آخرین برگ پرونده کهریزک، هشت تصمیم کلیدی سران سه قوه، روایات متفاوت از تیراندازی در قصر بن سلمان، مستأجر دو ساله اوین، اجرای برنامه ارزی جدید به زودی، تشریک مساعی قوا برای حل مشکلات کشور، شخصیت ایرانی و چالش چند شخصیتیها، کاندیداهای بهشت، یک تعارف دیگر تا شهرداری پایتخت! و هشدار به ساخت و پاخت برجامی اروپا و امریکا از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه سوم اردبیهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که خبر بازداشت سعید مرتضوی در یکی از شهرهای مازندران و روانه شدنش به زندان اوین، یکی از برجستهترین خبرهای صفحات اول آنها محسوب میشد. جلسه مشترک سران سه قوه و دستاوردهای آن از یک سو و تحلیلها و گمانه زنیها درباره گزینههای شورای شهر برای شهرداری تهران از دیگر عناوین برجسته روزنامههای امروز است. تجلیل فرمانده معظم کل قوا از مواضع وحدتآفرین فرمانده ارتش نیز از دیگر محورهایی است که در بیشتر روزنامه ها در صفحه اول منعکس شده است.
روزنامه آرمان امروز تیتر یک خود با عنوان «مرتضوی در زندان- احمدینژاد چه شد؟» را در پس زمینه تصویری از روبوسی احمدی نژاد و سعید مرتضوی چاپ کرده و در سرمقاله امروزش نیز یادداشتی با عنوان آمریکا و رویای خلع سلاح کره شمالی به قلم علی خرم چاپ کرده است.
روزنامه اعتماد دیدار روز گذشته سران سه قوه را موضوع تیتر و تصویر اصلی صفحه نخست خود قرار داد و با انتخاب تیتر شرایط حساس کنونی درباره تشریک مساعی قوا برای حل مشکلات کشور نوشت. این روزنامه همچنین درباره بازداشت مرتضوی گزارشی با عنوان پایان مرتضوی چاپ کرده و طی آن از آخرین وضعیت دادستان سابق تهران گزارش داده است.
روزنامه کیهان، اما موضوع داغ دو روز گذشته و حواشی برخورد مأمور گشت ارشاد با یک زن را در گزارشی با عنوان حمله هماهنگ به اقتدار پلیس ادامه مأموریت ناکام اراذل و تروریستها پرداخته است.
روزنامه خراسان نیز خبر بازداشت سعید مرتضوی با عنوان آخرین برگ پرونده کهریزک منعکس و در یادداشت روز خود از آن به عنوان سحر الباطل دستگاه قضا یاد کرد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مرتضوی این بار آن سوی میلهها
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان مرتضوی آن سوی میلهها بازداشت مرتصوی را موضوع قرار داد و نوشت: روز گذشته «سعید مرتضوی» دادستان سابق تهران پس از جنجالهای فراوان و چند روزی بیخبری از محل اختفایش، بازداشت و روانه «زندان اوین» شد.
همان جایی که او پیشترها و در ایام تصدی مسئولیت دادستانی تهران، بسیاری از فعالان مدنی، روزنامهنگاران و معترضان به شرایط جاری ـ. در آن زمان ـ. را راهی آن کرد. بخش کثیری از ساکنان گذشته و حال اوین به دستور و در نتیجه کیفرخواستهای صادره از سوی او راهی این زندان شدند. او که به جرم معاونت در قتل محسن روحالامینی، محمد کامرانی، امیر جوادیفر، رامین قهرمانی و احمد نجاتی کارگر به تحمل دو سال حبس محکوم شده است، حالا باید حال و هوای زندان اوین را از سوی دیگر میلههای آن تجربه کند.
البته مرتضوی در این تجربه تنها نیست. خیلی از روزنامهنگارانی که «صابون» کیفرخواستهای مرتضوی به جامهشان خورده بود هم او را در این تجربه همراهی میکنند. نکته جالب، اما اینجاست که هنوز زندانیانی در اوین هستند که به دستور و حکم قضایی مرتضوی راهی این زندان شدهاند. همزیستی «حاکم» و «محکوم» و زندانی شدن مرتضوی از جمله طنزهای غریب و دیدنی نظام هستی است.
بیگمان نام «سعید مرتضوی» بیش از هر گروه اجتماعی دیگر، برای روزنامهنگاران و اصحاب مطبوعات و رسانه آشنا است. بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران و ارباب جراید شبهای فراوانی را از ترس کیفرخواستهای مرتضوی به صبح رسانده و با بیم و امید زندگی کردهاند. این عده مرتضوی را در ایامی به یاد میآورند که «سوار بر خر مراد» میتاخت و به خطرناکترین دشمن مطبوعات آزاد ایران تبدیل شده بود.
حالا این مرد در زندان است. قرار است دو سال در زندان بماند. گرچه دو سال حبس برای آنها که هر کدام زخمی از رفتار و کنش و تصمیمهای او خوردهاند، بسیار کم مینماید، اما به همین اندازه هم باید امیدوار بود. شاید اگر غائله «کهریزک» به پا نمیشد و شاید اگر «محسن روحالامینی» در گرداب «قاضی مرتضوی» گرفتار نمیآمد، فعالان اجتماعی هرگز شاهد چنین روزی نبودند.
نباید فراموش کرد که در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد هرچه فریادها علیه او بلندتر میشد و تظلمخواهیها فراوانتر، بر ارج و قرب او در نهاد قدرت افزوده میشد. او که زمانی فقط دادستان تهران بود، بعدها ریاست سازمان تامین اجتماعی و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز را هم عهدهدار شد تا حضورش «دهنکجی» به مردمی معترض باشد. احمدینژاد که برخلاف بسیاری از سیاستپیشگان ایران رسم «رفاقت» را خوب میداند برای مرتضوی همه کاری کرد. تلاشهایی که تا زمان مسئولیت خودش نتیجه داشت و مرتضوی کمترین آسیبی ندید. اما حال اوضاع و احوال کشور به کلی دگرگون شده، دستگاه قضا تصمیم به رسیدگی گرفته، در حد صدور یک حکم محکومیت دو ساله، مصونیت از مرتضوی برداشته شده و تمام اینها یعنی «گهی پشت به زین و گهی زین به پشت».
تردیدی نیست که «قاضی مرتضوی» معروف هرگز تصور نمیکرد به دامی که خودش سالها برای فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران پهن میکرد، گرفتار آید. «زندان اوین» هر چه که باشد و تحمل دو سال حبس به هر میزان که برای مرتضوی سخت باشد، پیامآور نکتهای کلیدی، مهم و بدون تغییر است. نظام هستی هرگز اجازه نمیدهد هیچ اقدامی بدون پاسخ باقی بماند. بازداشت مرتضوی بیش از هر زمان دیگری نشان داد که «از مکافات عمل غافل مشو».
با تمام این اوصاف، بازداشت و اجرای حکم محکومیت مرتضوی سطح توقع نسبت به برخورد با «دانه درشتها»، «ویژهخواران نورچشمی» و «وابستگان به نهاد قدرت» را بسیار بالاتر برده است. یقینا رانتخواران حاضر در صحنه نه از مرتضوی قدرتمندترند و نه وابستگیهایی فراتر از او دارند؛ لذا برخورد با آنها به مراتب از برخورد با مرتضوی سادهتر خواهد بود. «مبارزه با فساد»، «رفع تبعیض»، «اصلاح ساختار»، «ایجاد اعتماد عمومی» و «خروج از بحرانهای اجتماعی» تنها از مسیر مبارزه جدی با «مظاهر» و «مصادیق» فساد سیستماتیک و سازمانیافته محقق خواهد شد. انتظار میرود بازداشت مرتضوی آغازی بر «ناامنی مفسدان» و «افزایش مخاطرات فساد» باشد. باشد که چنین باشد.
چرا پرونده مرتضوی طولانی شد؟
امید ادیب در بخشی از یادداشت روز روزنامه خراسان نوشت: عنوان اتهامی دادستان پیشین تهران، معاونت در قتل سه تن از جان باختگان بازداشتگاه کهریزک است. معاونت در قتل یکی از پیچیدهترین و غامضترین مباحث حقوقی در حوزه حقوق کیفری است. در بسیاری از کشورها پروندههای معاونت در قتل، سالها به طول میانجامد و بارها در دادگاههای مختلف رفت و برگشت میشود. علت این امر هم عمدتاً به تشخیص «وحدت قصد» باز میگردد. به بیان سادهتر بین معاون و مباشر جرم، باید یک «همزمانی» و «هماهنگی» نیت در پیاده کردن اقدامات منتهی به قتل وجود داشته باشد که اثبات این موضوع به غایت سخت است. این اثبات در نظام حقوقی جمهوری اسلامی به واسطه اتکایش بر مبانی فقهی که در حوزه طرق اثبات جرم نگاه مضیق تری دارد، طولانیتر هم میشود. به این فهرست باید خلأهای قانونی و البته سوء استفاده محکوم هر پرونده از همه منافذ موجود را هم افزود. چه این که مرتضوی تا همین هفته گذشته به دنبال اعمال ماده ۴۷۷ و بازگرداندن کل پروسه رسیدگی بود! در عین حال نباید از اطاله دادرسی موجود در نظام حقوقی کشور غافل شد. موضوعی که جدا از مشکلات فراوان برای مردم، بسترهای ایجاد بدبینی به نظام را در بسیاری از پروندههای با رنگ و لعاب سیاسیتر ایجاد کرده است. شاهد مثال آن همین یک هفته گذشته بود که حتی بسیاری از خودیها نیز تحت تأثیر القائات رسانههای خارجی، در اجرای حکم مرتضوی به تردید افتاده بودند. اما اگر به روند اقدامات دستگاه قضایی در سالهای اخیر نگریسته شود، عزم برخورد با دانه درشتها دیده میشود. موضوعی که در سایه برخی از انتقادها ممکن است به حاشیه رفته و فراموش شود که دستگاه قضایی به پرونده بسیاری از نامهای مطرح و دانه درشتها رسیدگی قاطع کرده است؛ در این بین پرونده طولانی مهدی هاشمی که رسیدگی شد و بسیاری انتظار اجرای حکم آن را نداشتند نمونه بارزی است از برخورد قوه قضاییه با مجرمان مشهور. همچنین میتوان به ورود دستگاه قضا به پروندههای بزرگ و جنجالی مفاسد اقتصادی اشاره کرد؛ اجرای حکم محمدرضا رحیمی هم به عنوان عالیترین مقام اجرایی محکوم شده در کنار رسیدگی به پرونده افرادی، چون بقایی معاون اجرایی دولت دهم و مشایی و همچنین بازداشت و احضار افرادی همچون حسین فریدون برادر رئیس جمهور یا مهدی جهانگیری برادر معاون اول رئیس جمهور نشان میدهد که نه جناح برای قوه قضاییه مهم است و نه سطح مسئولیت افراد.
در عین حال به نظر میرسد چند انتقاد عمده به عملکرد قوه قضاییه در این گونه موارد وارد باشد که تا حدی دستاوردهای این قوه را زیر سوال میبرد. اولین انتقاد میتواند در حوزه اطلاع رسانی باشد؛ چه این که سخنگوی قوه قضاییه در جلسه اخیر در مشهد ضعف قوه قضاییه در اطلاع رسانی اقدامات دستگاه قضایی را به صراحت به عنوان یکی از انتقادات وارد شده به این مجموعه مطرح کرد. بدیهی است وقتی پروندههایی تا این حد در فضای سیاسی و رسانهای مطرح میشود و افکار عمومی رادرگیر میکند نیازمند توجه رسانهای خاص دستگاه قضایی و اطلاع رسانی به هنگام تری نیز است. چراکه عدم اطلاع رسانی به موقع یا ناقص فرصت جولان شبهات و شایعات را فراهم میکند و گاه توضیحات بعدی مسئولان قضایی هم نمیتواند موضوع را به حالت اول برگرداند.
نکته دیگر طولانی شدن چنین پروندههایی است. اگر چه همان طور که بالاتر گفته شد فرایند رسیدگی به چنین پروندههایی زمان بر است و بخشی از دلایل اطاله دادرسی در چنین پروندههایی به مشکلات سخت افزاری و مالی قوه قضاییه و همچنین معیوب بودن قوانین و کارشناسیهای طولانی مدت برمی گردد، اما به نظر میرسد میتوان با اصلاح قوانین شکلی، زمینه رسیدگی فوق العاده به برخی پروندههای دارای ماهیت حساسیت برانگیز را فراهم کرد. اختصاص سازوکاری ویژه برای رسیدگی سریع السیر به پروندههایی که ممکن است به بستری برای حمله به قوه قضاییه و نظام تبدیل شود، میتواند یک راه قابل تأمل باشد. در همین پرونده کهریزک، به ویژه در هفتههای اخیر، طولانی شدن پرونده مرتضوی و اجرا نشدن حکمش، بستر گستردهای برای تضعیف قوه قضاییه فراهم کرده بود. رسانهها که بعضاً نسبت به شخص محکوم کهریزک موضع داشتند، طولانی شدن پرونده او را مستندی برای ناکارآمدی دستگاه قضا میخواندند.
به رغم همه آن چه گفته شد پس از فراز و فرودهای بسیار، حکم مرتضوی اجرا شد تا همه کسانی که معتقد بودند او محاکمه نمیشود یا حکمش بلااجرا میماند، از گفته خود پشیمان شوند. نظام اسلامی با کسی عقد اخوت نبسته و در برخورد با متخلفان نه معاون اول رئیس جمهور میشناسد، نه دادستان تهران.
انتقادات دیرهنگام روحانی از همکارانش!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروزش به سخنرانی دو روز قبل رئیس جمهور در جمع مدیران ارشد دولت پرداخت و نوشت: رئیس جمهور روحانی در جمع مدیران ارشد دولت تدبیر و امید با انتقاداتی نسبتاً تند و بیسابقه، نزدیکترین همکاران خود را به نحوی غیرقابل منتظره مورد عتاب قرار داد و نکاتی را که به نظر میرسد مدتها است ذهن وی را آزرده کرده، یادآور شد.
وی از همکارانش و برخی مدیران دولتی گلایه کرد که چرا «روزه سکوت» گرفتهاند و از عملکرد دولت دفاع نمیکنند و از بیان حقایق طفره میروند. وی حتی پرسید از چه کسی میترسید؟
وی برخی تماسها و هشدارها از جانب این و آن و امر و نهیها از طرف برخی نهادهای نظارتی هم گلایهها داشت و حتی هشدار داد هر مدیری که در برابر فشارها عقب نشینی کند، از دولت برود. روحانی از برخی وزرا و دست اندرکاران هم شکایت داشت که چرا به نصیحت کردن و توضیح واضحات اکتفا میکنند درحالی که آنها باید برنامه و راه حل ارائه کنند. رئیسجمهور از برخی مشکلات غیرمنتظره از جمله ماجرای ارز هم نالان بود و تصریح کرد که از مدیریت ارز راضی نبوده و نیستم.
فهرست گلایههای صریح رئیسجمهور طولانیتر است، ولی با مروری بر همین چند مورد به نظر میرسد انتقاد اول به خود رئیسجمهور روحانی وارد است که بسیار دیر و تقریباً پنج سال دیرتر از زمان مورد انتظار به بیان این مطالب و علنی ساختن آن پرداخته است. ممکن است رئیسجمهور بارها این مسائل را به اطرافیان و همکاران خود گفته باشد، ولی کمتر فرصت انعکاس رسانهای داشته و عملاً مردم از شنیدن چنین دیدگاههائی محروم بودهاند که البته جای انتقاد دارد.
سکوت مسئولان، عدم دفاع مناسب و جانانه و کمابیش بیتفاوتی آنان در قبال هجمههای ناحق به دولت، واقعاً جای گلایه و حتی اعتراض دارد. مسئولی که بر کرسی مسئولیت نشسته و اهرمهای اجرائی مورد انتظار در اختیارش قرار گرفته، چرا نباید پیچیدگیها و ظرافتهای کار به همراه نارسائیها و موانع راه را برای مردم توضیح دهد و از آنها استمداد کند و یا حداقل، آنها را بهتر همراه سازد؟
موضوع مهمتر به ساختار دولت باز میگردد. از حق نباید گذشت که دولت در بخشهای مربوط به امور اقتصادی و رسانهای دچار ضعفهای جدی است. کاملاً بعید به نظر میرسد که حتی با این دست انتقادات دیرهنگام بتوان تغییر جدی، موثر و متناسب با نیازهای امروز کشور و دولت را سامان داد. یک نکته اساسی در این مقوله، تردید یا موانعی هستند که در تغییر برخی افراد و مجموعهها وجود دارند. واقعیت این است که هنوز هم بدنه اصلی دولت با «چینش احمدی نژادی» ادامه کار میدهد و دقیقاً از همین نقطه، ضربههای سنگین و غیرقابل تصوری را دریافت میکند. هنوز هم آن آقا «عریضه» دریافت میکند و بر روی آن دستور میدهد و درون ساختار دولت، امر و نهی میکند و اتفاقاً موثر هم میافتد! با چنین بلبشوئی باید از همان ابتدا مقابله میشد و راه بر این قبیل رفتارهای غیراصولی که نشانه «دولت در دولت» است، بسته میشد. این روزها همان طیف که عامل اصلی مشکلات ۸ ساله بودهاند و هنوز هم سایه سنگینی خرابکاریهای آن جماعت بر مجموعه نظام اجرائی سنگینی میکند، مدعی آن هستند که گویا نظام درحال فروپاشی است. عجبا! کسانی که داعیه رهبری دنیا و مدیریت جهانی داشتند، اکنون چیزی را به ارث گذاشتهاند که خود مدعی فروپاشی آن هستند! که البته حرف نامربوطی است.
فهرستی از مسائل و مشکلات ریز و درشت امروز را اگر به دقت مرور کنیم، ریشههای آنها را در بسیاری از سیاستهای غلط، نخ نما شده و به شدت غیرکارشناسانه آن دوره تاریک ۸ ساله میتوان یافت.
صرفنظر از این مسائل، رئیسجمهور روحانی گویا هنوز هم اصرار دارد که با حرف و تشر، کارها به سرانجام مطلوبی برسد. طبعاً انتقاد اصلی به خود ایشان وارد است که همچنان پیامدهای استمرار حاکمیت چینش احمدی نژادی بر ساختار دولت را میبیند، ولی فقط به اطرافیانش تشر میزند و گویا منتظر معجزهای از درون همین قشرها است! هنوز هم دیر نشده، ترمیم کابینه، تجدیدنظر در فهرست اطرافیان، تجدیدنظر در روند تصمیم گیریها میتواند راهکار بهتری را در پیش روی دولت تدبیر و امید قرار دهد.