شرط ایران برای ماندن در برجام بدون امریکا، کاهش التهاب ارز و طلا، دیدار ظریف و کری قبل از موعد برجام، بنزین بر آتش شایعات بازار ارز، رأی بالا برای حزب الله، پیشنهاد افزایش حقوق بازنشستگان، امضای ۴۰ میلیارد دلار قرارداد نفتی تا پایان مهرماه، پیگیری نقش مرتضوی در مرگ زهرا کاظمی، طرح دوفوریتی برای ساماندهی بازار ارز، زمزمه تجدید نظر ترامپ و منافع ماندن در برجام، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که برجام بدون آمریکا و تحلیلهایی درباره ماندن ایران در برجام منهای آمریکا، یکی از محورهای اصلی صفحات نخست روزنامههای امروز است. پیروزی حزب الله لبنان در انتخابات اخیر این کشور و تحلیلهایی درباره آن و التهاب بازار ارز و سکه و بررسیهای وضعیت فعلی و آینده آن نیز در تعدادی از روزنامهها از خطوط مورد توجه خبری محسوب میشود.
روزنامه آفتاب یزد که در صفحه نخست خود، تصویر چندین شماره از روزنامه کیهان را قرار داده، «بنزین بر آتش شایعات بازار ارز» را تیتر کرده است. روی تصویر صفحات نخست کیهان که در صفحه اول این روزنامه جای گرفته، قیمت دلار ۷۲۰۰ تومانی و ۵۸۰۰ تومانی دیده میشود. این روزنامه همچنین برای گزارشی از سفر رئیس جمهور به خراسان عنوان «شعارهای مردم در حضور روحانی خطاب به اصولگرایان» را تیتر کرده است.
روزنامه جوان به نقل از روحانی عنوان «ارز داریم، اما نه برای قاچاقچی و مسافر هتلهای مجلل» را تیتر یک امروز خود نموده و سرمقاله امروزش با تیتر «برجام بدون امریکا» چگونه؟ را به قلم سردبیر این روزنامه چاپ کرده است.
روزنامه همدلی تیتر یک خود را عبارت «حال خوب نوبخت» انتخاب کرده و ذیل آن سخنگوی دولت وعده داد تا پایان سال یکمیلیون شغل ایجاد میشود، حال خوب نوبخت! را قرار داده است. این روزنامه همچنین سرمقاله امروزش با عنوان سیاست بازی با حصر را به موضوع حصر اختصاص داده است.
روزنامه همشهری عنوان «برجام منهای آمریکا» را تیتر اصلی صفحه نخست خود انتخاب کرده و در گزارشی از انتخابات آتی شهردار تهران توسط شورایشهر عنوان روز سرنوشت برای گزینههای بهشت را برای آن برگزیده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
علت اصلی تلاطم در بازار ارز چیست؟
هادی حق شناس اقتصاددان در یادداشتی که شماره امرورز آرمان آن را چاپ کرده است، درباره علت اصلی تلاطم بازار ارز نوشت: آنچه اکنون در بازار ارز مشاهده میشود متاثر از عوامل اقتصادی نیست، عوامل داخلی پرقدرت بهعنوان مهمترین عامل غیراقتصادی و سپس مسأله احتمال خروج آمریکا از برجام بر این بازار اثر مستقیم گذاشته است. قواعد اقتصاد ثابت است و این قواعد میگوید که نرخ ارز یا ارقامی که امروز در بازار وجود دارد، نمیتواند واقعی باشد. معروفترین قانونی که در اقتصاد درباره بازار ارز وجود دارد، این است که نرخ ارز هر سال باید با میانگین تورم داخلی از میانگین تورم خارجی تعدیل شود. آنچه که کشور طی سالهای ۹۲ تا نیمه اول سال ۹۶ پشت سر گذاشت این بود که مجموع نرخ تورم در نرخ ارز تعدیل نشد به همین دلیل باید اذعان کرد که افزایش نرخ ارز در اسفند ۹۶، قبل از تلاطم ابتدای فروردین، طبیعی و متاثر از عوامل اقتصادی بود. اشتباه دولت طی سالهای ۹۲ و ۹۶ این بود که اجازه نداد نرخارز تعدیل شود.
اگر نرخ ارز در آن مقطع زمانی متناسب با نرخ تورم تعدیل میشد احتمالا از نظر اقتصادی شاهد جهش نرخ ارز در اسفند سال ۹۶ نبودیم. همان اشتباهی که در سالهای ۸۲ تا ۹۱ در اقتصاد ایران اتفاق افتاد؛ بنابراین در هر مقطع زمانی، هر دولتی که در اقتصاد ایران به هر دلیلی اجازه نداد که نرخ ارز متناسب با نرخ تورم تعدیل شود، بدیهی است که در زمانی که شرایط آماده باشد شاهد جهش نرخ ارز خواهیم بود. با این تفاوت که در مقطع زمانی قبل از سال ۹۱ به این دلیل که نرخ تورم بیش از ۳۰درصد بود، سالهای ۹۱ و ۹۲ جهش ارز سه برابر شد یعنی نزدیک ۳۰۰ درصد و در مقطع زمانی ۹۲ تا ۹۶ که دولت توانسته بود تورم را یک رقمی کند، به جای اینکه با همان جهش سه برابری روبهرو شویم، شاهد افزایش ۳۰درصدی بودیم. اما تغییرات نرخ ارز درهفته جاری به احتمال بسیار قوی متاثر از جو روانی و شوک سیاسی است و از سویی دیگر تفاوت امروز افزایش نرخ ارز نسبت به دفعات قبل، به احتمال خروج آمریکا از برجام مربوط است که البته در دوران تحریم اجماع جهانی علیه ایران وجود داشت. اما در حال حاضر خروج آمریکا از برجام به این مفهوم نیست که قطعنامهای جدید علیه ایران صادر شود یا قطعنامههای دیگر قابلیت اجرا داشته باشد، اما جو سیاسی و روانی و پروپاگاندایی که ترامپ ایجاد کرده، تاثیر نامطلوب خود را بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت و یکی از عوارض آن بیثباتی در بازار ارز خواهد بود. گرچه همآنطور که اشاره شد اگر دولت در سالهای ۹۲ تا ۹۶ تدبیر میکرد که همزمان با کاهش نرخ تورم، در کنار انضباط پولی، اجازه میداد که نرخ ارز متناسب با نرخ تورم تعدیل شود، امروز شاهد تلاطم شدید در بازار ارز نبودیم.
سیاست بازی با موضوع حصر
هرمز شریفیان طی یادداشتی در روزنامه همدلی به آخرین اتفاقات و اظهارات در رابطه با حصر پرداخته شده نوشت: گویا موضوع حصر وارد «سیاسیبازیهای» هدفمند و تازهای شده است. قرار بود «میرحسین موسوی»، «زهرا رهنورد» و «مهدی کروبی» پیشاز نوروز و پس از ۷ سال به زندگی عادی بازگشته و حصر آنها برداشته شود. بسیاری از اصولگرایان روشنضمیر از جمله «علی مطهری» گفتند، اگر هم این سه تن جرمی هم مرتکب شده بودند، ۷ سال حصر خانگی تاوان کمی برای آنان نبوده و بهتر است آزاد شوند.
بسیاری دیگر نیز بر این باور بوده و هستند که ادامه حصر روندی نادرست و غیرقانونی است و بهتر است یا دادگاه آنان برگزار و تفهیم اتهام شوند تا طبق آیین دادرسی و با حضور وکیل مدافع بتوانند از خود دفاع کنند. در حالیکه به گفته سخنگوی دستگاه قضا، قوه قضاییه نقشی در موضوع حصر ندارد، پس طبیعی است که شورای عالی امنیت ملی که پرونده حصر را روی میز دارد به این موضوع رسیدگی کند.
اوایل هفته جاری بود که یک عضو شورای شهر تهران خبر از برداشته شدن حصر زهرا رهنورد داد و این خبر بلافاصله توسط «نرگس موسوی»، فرزند مهندس موسوی تکذیب شد. او گفته بود برخی تغییرات در روند حصر صورت گرفته، اما اینکه پدر و مادرش بتوانند به طور آزادانه به زندگی عادی بازگردند هنوز صورت نگرفته است.
در میان تمام گمانهزنیها و شایعات، گفتههای «مجتبی ذوالنور» نماینده اصولگرای مجلس که سابقه ۱۷ ساعت گفتگو طی چند ماه اخیر با مهدی کروبی را دارد و دیروز بر زبان آورد، نشان از بازگشت افراط در این خصوص را دارد. ذوالنور گفته: «بنده آثار متنبه شدن در چهره سران فتنه را ندیدم». پرسش اینجاست که او در چه جایگاهی قرار دارد که باید آثار تنبه را در چهره محصوران ببیند و اگر چنین آثاری را ببیند مشکل محصوران حل خواهد شد؟ او در قسمتی دیگر گفته: «سران فتنه باید در تریبون رسمی از اقداماتی که انجام دادهاند، اظهار پشیمانی کنند تا به دامن مردم بازگردند». پرسش بعدی از این نماینده این است که اقدامات انجام شده توسط محصوران توسط کدام دادگاه یا مرجع و حتی نهاد، جرم محسوب شده تا آنان مجبور به اظهار پشیمانی شوند؟ شاه بیت ابراز نظرهای ایشان این است که: «گناه علنی، عمومی و اجتماعی سران فتنه نیاز به توبه علنی دارد که این اتفاق نیفتاده است». پرسش بعدی این است که ذوالنور در جایگاه نماینده مجلس آیا صلاحیت تشخیص گناه علنی را دارد؟ و اگر دارد دستگاه عریض و طویل قضا در این میان چه نقشی دارد؟ تنها ارتکاب به برخی معاصی، گناه محسوب میشود و چنانچه مرجع دادرسی این گناه را تایید کند یا گناهکار به آن اعتراف کند، آنگاه است که نیاز به توبه دیده میشود و اگر هم چنین باشد تشخیص و اعلام آن در صلاحیت نماینده مجلس نیست، حتی اگر مانند ذوالنور، روحانی باشد.
اگر قرار بود این سه تن با این شیوه توبهنامه بخوانند که دیگر چرا ۷ سال حصر را تحمل کنند و اگر برفرض گناهکار باشند چرا ذوالنور باید آثار گناه را در چهره آنان ببیند؟
اگر قرار است از محصوران، «تواب بسازند» پس دیگر چرا صحبت از آزادی و رفع حصر آنان میشود؟ در حالیکه آنان بارها اعلام کردند آماده محاکمه در دادگاهی علنی هستند تا بتوانند طبق قانون از خود دفاع کرده تا قاضی و افکار عمومی، گناهکاری یا بیگناهی آنان را قضاوت کنند.
آنچه این روزها به شکل آزاردهندهای در موضوع حصر دیده و شنیده میشود، اظهار نظرهای غیرمسئولانه و گاه از سر احساسات است که نه تنها به بهبود این روند حساس کمک نمیکند بلکه میتواند موانعی برای آن فراهم کند که این موانع به احتمال بسیار تبدیل به چالش جدیدی برای کشور خواهد شد.
بهتر است نهادهای مسئول مانند شورای عالی امنیت ملی و وزارت اطلاعات هرچه زودتر در این خصوص ضمن اعلام موضع به تشریح روند حصر آن هم به صورت شفاف بپردازند. این شیوه ضمن تایید کردن اخبار برای افکار عمومی از مجاری صلاحیتدار یک حسن بزرگ دیگر دارد و آن این است که جلوی اظهارنظرهای نابخردانه و غیرمسئولانه بسیاری از طرفها چه اصولگرا و چه اصلاحطلب را خواهد گرفت. چه آنانی که با بغض و کینه نسبت به محصوران زبان در کام میچرخانند و چه آنان که در ظاهر و نیت دوست، گاه سخنانی بر زبان میآورند که تنها به پیچیدهتر شدن این کلاف سر در گم میانجامد.
واکاوی دلایل پیروزی حزبالله در لبنان
احمد دستمالچیان سفیر سابق ایران در لبنان طی یادداشتی در روزنامه ایران به تشریح دلایل پیروزی حزب الله در انتخابات لبنان پرداخت و نوشت: نتیجه به دست آمده در انتخابات روز یکشنبه لبنان و پیروزی حزبالله در آن، با ویژگیهای خاص این انتخابات، به چهار دلیل قابل پیشبینی بود.
۱- شرایط منطقهای و اقداماتی که ائتلاف صهیونیستی، امریکایی و عربی در طول سالهای گذشته در منطقه انجام دادند و با کمک تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه جنگهای نیابتی به راه انداختند، باعث شد مردم نسبت به این مثلث شوم و جناح وابسته به آنها درجهان عرب بدبین شده و درنتیجه نگاه خود را به جبهه مقاومت و اقدامات ضد تروریستی آن معطوف کنند. حزبالله لبنان که بخشی از فرماندهی اقدامات ضدتروریستی را در سوریه در دست داشت، نه تنها مانع ورود جریان تکفیری به لبنان شده و آرامش را به این کشور هدیه داده بلکه محیط ژئوپلیتیکی کشور را نیز از لوث وجود آنان پاکسازی کرد. چیزی که از دید مردم لبنان پنهان نماند.
۲- قانون انتخابات لبنان که قانونی تحمیلی و عربستانی بود و در طائف به نام توافق طائف شکل گرفت و از برخی طوایف خاص جانبداری میکرد، با تلاش حزبالله در پارلمان لبنان اصلاح شد. با این اصلاحات و بازنگریها انتخابات به جای اینکه بهصورت طایفهای برگزار شود، به صورت منطقهای برگزار شد. این امر باعث شد حزبالله با نفوذ مردمی خود، یک گام جلوتر از رقبا قرار گیرد. بویژه که حزبالله سعی داشت با جوانگرایی و بدون تکیه بر طایفهها، کسانی را که صلاحیت داشتند، وارد عرصه رقابت کند.
۳- دیگر عاملی که حزبالله با هوشمندی از آن بهره گرفت، انتخاب شعار مهم «سازندگی و عمران و آبادانی لبنان» به عنوان شعار انتخاباتی و وعدههای خود بود. این تنها شعاری بود که ائتلاف ۸ مارس به رهبری جناح مقاومت سر داد و توجه مردم را جلب کرد. سایر گروهها و طوایف غافل از مشکلات مردم بهدنبال منافع جناحی و طایفهای خود بودند.
۴- چهارمین و مهمترین عامل نیز نقش منفی عربستان طی سالهای گذشته و دخالتهای آشکار و وقیحانه آن بود. لبنان طی ۹ سال گذشته با دخالتهای بیجای ریاض که از نفوذ قابل توجهی بر سعد حریری برخورداراست، ساختار حکومتی مناسبی نداشت. در راستای همین دخالتها بود که بارها شاهد تعطیلی دولت، پارلمان و ریاست جمهوری بودیم. اما اوج این دخالتها استعفای تحمیلی سعد حریری بهعنوان نخستوزیر لبنان با آن شکل مفتضح در ریاض بود. عربستان تصور میکرد با این کار به حزبالله و جایگاه جبهه مقاومت ضربه زده و میتواند جنگ داخلی به راه بیندازد. اما در واقع با تحقیری که بر حریری روا داشت، به اعتبار و آبروی او ضربه زد و در نهایت در باتلاق محاسبات اشتباه خود به دام افتاد.
ضمن آنکه جناح المستقبل نیز در این سالها با توجه به ماهیت سیاسی و اخلاقی اعضای خود که اغلب بوروکراتیک و گرفتار فساد هستند و وجهه مردمی ندارند، نتوانست خواستههای مردم را برآورده کند. مجموع این عوامل باعث شد کفه انتخابات به سمت ائتلاف مقاومت سنگینی کرده و جناح مقابل یعنی ۱۴ مارس شکست را متحمل شود. اما پیروزی حزبالله در شرایط فعلی بسیار معنادار است. همین امروز برخی مقامات صهیونیستی و رسانههای این رژیم پیروزی حزبالله را شکست بزرگی برای خود و دوستانشان در منطقه دانستند و اعلام کردند باید محاسبات جدیدی را برای مقابله با فرآیند رو به رشد مقاومت اتخاذ کنند. این پیروزی، در شرایطی که تروریستهای تکفیری شکست خورده و سوریه و عراق امن شدهاند، حاکی از آن است که جبهه مقاومت علاوه بر پیروزی در عرصه نظامی، در عرصه سیاسی منطقهای نیز پیروز شده و ابتکار عمل منطقه در دست آن است. به ویژه که پیشبینی میکنم شاهد همین رخداد در انتخابات هفته آتی عراق نیز باشیم. از این پس بازیگران غربی و عربی منطقه باید با این واقعیت تمامعیار که با نفوذ مؤثر و مسئولانه ایران ادامه مییابد، مواجه باشند. قلدرمآبان جهانی هرگز نباید با زبان زور و تهدید صحبت کنند، چون با باخت بیشتری روبهرو خواهند شد.
انتقادات تند عیله روحانی به نفع کیست؟
سید علی میرفتاح در سرمقاله امروز اعتماد با عنوان به کجا چنین شتابان، با اشاره به مشکلات عدیدهای که دولت روحانی با آنها درگیر است، ضمن انتقاد از برخی زیاده رویها در انتقاد از او نوشت: از جایی که ما ایستادهایم چنین به نظر میرسد رئیسجمهور، بنا به دلایلی تاسش بد نشسته و از شش جهت گرفتار بیتوفیقی شده است. دوستانش بیوفا و دشمنانش بیامان؛ دلار و برجام و تلگرام و رکود و بیآبی و بیکاری هم گویی فنرشان در رفته، چنان دورشان تند شده که کسی توان مهارشان را ندارد. مردمی که روزی باربط و بیربط از روحانی تشکر میکردند و حتی برد والیبال را به حساب خوشاقبالی او منظور میکردند... .
حالا از آن طرف بام افتادهاند و راه به راه از او گله و شکایت میکنند و حتی چیزهایی را که میدانند دست او نیست از او میخواهند. نشنیدید مردم نیشابور شعار میدادند «تلگرام، تلگرام»؟ احتمالا مهره ماری که پرزیدنت یازدهم، در سفر و حضر همراه داشته، در دور دوازدهم گمش کرده یا یکی از او دزدیده و حالا کوچک و بزرگ ملت، از چپ و راست دیواری کوتاهتر از دولت پیدا نمیکنند تا بر سرش بزنند. احتیاجی به تخیل خلاق و پیچیده نداریم تا بدانیم این روزها بر رییسجمهور چگونه میگذرد و او در معرض چه خبرها و پرسشهایی قرار میگیرد. هنوز به دفترش نرسیده که زنگ میزنند و دیوانهبازی ترامپ را به استحضارش میرسانند. بلافاصله بعدش عادی و سری گزارشی حجیم به دستش میدهند که بنسلمان شیطنت و ایجاد مزاحمت کرده. همینکه پرزیدنت پشت میزش مینشیند از وزارت خارجه زنگ میزنند و زیرآبی رفتن اروپا را به عرض میرسانند. لابهلای تلفن منشیها کاغذ دست ایشان میدهند که دلار به شکل فزایندهای بالا رفته و پایین بیا هم نیست. از دفتر آقای کلانتری هم خبر میآورند که اوضاع هوا افتضاح است، آب کم است، کارون به خنس خورده، سر هیرمند با افغانستان به مشکل خوردهایم، زایندهرود هم که از اول اوضاعش خراب بود و یوز ایرانی یادتان هست؟ خدا رحمتش کند. احتمالا در این وضعیت دکتر روحانی پناه به کارتابلش میبرد تا دور از خبرهای تلخ به امور روزمره بپردازد. اما اینجا هم به جز از تلخی ایام نمیبیند و از اول تا به آخر کارتابل یا یکی پول علاوه میخواهد که نیست، یا دیگری امکانات فوقالعاده، اما ضروری میخواهد که متاسفانه فعلا کفگیر به ته دیگ خورده، یا مسوولان امر در ردههای مختلف سعایت یگدیگر را میکنند و بد همدیگر را میگویند. در این وضعیت یکی از مشاوران خاصه داخل میشود و موبایل روشنش را به دست دکتر روحانی میدهد و میگوید بعد از رسایی نوبت به استاد رسیده: استاد رحیمپور ازغدی خیلی جدی و صریح رییسجمهور را به دروغگویی متهم میکند و او را بابت نخواندن فایرآبند و لاکاتوش سرزنش میکند و... باورکنید قوام هم اگر بود با آن صورت سنگی و باطن لایتغیر، طاقتش طاق میشد، زیر میز میزد و میرفت یک گوشهای و سیگار میکشید و تا اطلاع ثانوی جواب هیچ تلفنی را نمیداد. اما روحانی که قوام نیست. او جایی نشسته و مسوولیتی را به عهده گرفته که جلوتر از اینها میدانست چه چیزهایی انتظارش را میکشند... .
آیا به غیر از «اقتصادنا» یک کتاب اقتصادی اسلامی داریم که بتوانیم به رییس بانک مرکزی بدهیم تا موظف شود آن را ولو در حد یک صندوق قرضالحسنه پیاده کند؟ نمیشود همه مدیران از دم بد و وازده و سست و تنبل باشند و فقط شما باشید که دلسوز انقلابید و فقط شما و معدود دوستانتان قدر انقلاب خمینی را میدانید و... یک دقیقه شما را به خدا از تعصبات جناحی و سیاسی فاصله بگیرید و به منافع ملی کشور فکر کنید. امریکا برای ما خوابهایی دیده. اسراییل به زنندهترین شکل ممکن برای ما شاخ و شانه میکشد. سعودیها عین ریگ پول خرج میکنند و علیه ما دسیسه میچینند. در داخل هم اوضاع خوب نیست. مردم ناراضیاند و با هر کس حرف میزنیم دادش به آسمان بلند است. ماهواره هم بیست و چهارساعته دارد ناامیدی و یأس از نظام را عین باران بر سر ملت میریزد. در چنین اوضاعی آیا شما با این نوع سخنرانیهایتان دارید وحدتآفرینی میکنید؟ آیا مقامات مشهد با چنین استقبال گرمی از رییسجمهوری اسلامی ایران دارند به دنیا این پیام را مخابره میکنند که ما همه باهم هستیم و همدلانه و مشفقانه جلوی دشمن میایستیم؟ آیا دروغگو خواندن کسی که بیست و چهار میلیون رای دارد، باعث عزت و سربلندی کشور است؟ نقلقولی که میآورم از قرآن نیست بلکه این آیه را از زبان مرحوم امام نقل میکنم که «این تذهبون؟ فاین تذهبون؟»