سرقت های زورگیران مسافرنما در ترازوی عدالت

کد خبر: ۸۰۲۷۰۰
|
۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۶ 26 May 2018
|
4846 بازدید

سرقت های زورگیران مسافرنما در ترازوی عدالتدو پسرجوان با تاریک شدن هوا در کنار اتوبان ها در نقش مسافر منتظر خودرو می ماندند و پس از سوار شدن بر خودروها به صورت دربستی با تهدید چاقو دست به سرقت می زدند.

به گزارش خراسان، چندی قبل با افزایش پرونده های سرقت به شیوه مسافرنما در اتوبان بعثت و آزادگان تیمی از ماموران به دستور بازپرس شعبه 4 دادسرای ناحیه 34 برای دستگیری عاملان این سرقت ها که دو پسر جوان بودند وارد عمل شدند.

ماموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران در گام نخست تحقیقات پی بردند که دو پسر جوان در ساعات تاریکی هوا در کنار اتوبان در پوشش مسافر می ایستند و پس از سوار شدن به خودروها به صورت دربستی با تهدید چاقو اقدام به سرقت پول، گوشی موبایل و وسایل با ارزش از راننده خودرو می کنند و با توقف خودرو در کنار بزرگراه شروع به فرار در مسیر خلاف اتوبان می کنند.

بدین ترتیب ردیابی های اطلاعاتی و فنی ماموران کلید خورد تا این که خیلی زود ماموران موفق به شناسایی دو سارق جوان در پارک جنگلی میرزاکوچک خان در منطقه کیانشهر شدند و روز 11 اردیبهشت این دو پسر جوان که احسان و مهدی نام دارند، دستگیر شدند.

گفت وگو با احسان

احسان 28 ساله که اعتیاد به مواد مخدر شیشه دارد ادعا می کند مسیر زندگی اش از روزی تغییر کرد و سیاه شد که در یک تعارف دوستانه نتوانست «نه» بگوید و مواد مخدر مصرف کرد.

سابقه داری؟

بله، به خاطر سرقت دوچرخه، خوردن مشروبات الکلی و سرقت به زندان رفتم.

نخستین بار به چه اتهامی دستگیر شدی؟

21 ساله بودم که در شب نیمه شعبان به خاطر خوردن مشروبات الکلی دستگیر شدم و به زندان رفتم.

الان به چه جرمی دستگیر شدی؟

سرقت و زورگیری در نقش مسافر .

به چه شیوه و شگردی ؟

من و مهدی در کنار اتوبان بعثت و آزادگان منتظر خودرو می‌ایستادیم و به صورت دربستی سوار بر خودروهای عبوری می شدیم و در مسیر از راننده می خواستیم که توقف کند تا پیاده شویم که در این لحظه مهدی از پشت چاقو را روی گردنش می گذاشت و من نیز پول، گوشی و وسایل با ارزش را سرقت می کردم سپس در خلاف جهت اتوبان پا به فرار می گذاشتیم.

در هر سرقت چقدر پول به دست می آوردی؟

150 تا 200 هزار تومان.

ازدواج کردی؟

بله

اعتیاد داری؟

بله، از همان 21 سالگی به سراغ مواد مخدر رفتم.

اولین بار چطور با مواد آشنا شدی؟

دوستانم، به من تعارف کردند و چون رودربایستی داشتم نتوانستم به آن ها « نه » بگویم به همین دلیل با آن ها همراه شدم.

همسرت می داند اعتیاد داری؟

این اواخر شک کرده بود.

چطور دستگیر شدی؟

در پارک محل همراه مهدی نشسته بودیم که ناگهان پلیس سر رسید و ما را دستگیر کرد.

روزی چند بار سرقت می کردی؟

هفته ای سه بار برای دزدی می رفتیم و همه چیز به این بستگی داشت که چقدر پول نیاز داشتیم.

اگر کسی مقاومت می کرد او را هدف چاقو قرار می دادی؟

نه، اگر کسی مقاومت می کرد فرار می کردیم.

چطور با مهدی آشنا شدی؟

با پدر مهدی دوست بودم و از همین طریق با مهدی آشنا شدم و چون هر دو مصرف کننده مواد بودیم با رفتن پدرش به زندان بیشتر با هم بودیم تا این که پیشنهاد سرقت را مطرح کردم و او نیز پذیرفت.

پدر مهدی چرا زندان بود؟

پدر مهدی فروشنده مواد مخدر و پسرش نیز مصرف کننده بود.

چرا دزدی؟

دو ماه قبل از عید در یک مغازه طلاسازی کار می کردم که صاحب کارم مغازه اش را بست و کار تعطیل شد و چون کاری نداشتم مجبور به دزدی شدم.

قبل از طلاسازی کار دیگری هم انجام می دادی؟

در یک آژانس بودم.

چرا بعد از بیکاری با ماشین کار نکردی؟

پول نداشتم ماشین بخرم.

از خانواده ات کمک می گرفتی؟

چون تازه ازدواج کرده و بدهکار بودم و همه هزینه های ازدواجم را خانواده ام پرداخت کرده بودند.

تو که پول نداشتی چرا ازدواج کردی؟

آن زمان سرکار می رفتم و در آمد خوبی داشتم.

اگر طلاهای همسرت را می فروختی، نمی توانستی با آن کاری کنی؟

نه، طلاهایش زیاد نبود.

به نظرت همسرت منتظرت می ماند تا آزاد شوی؟

احسان ابتدا سکوت کرد و به فکر فرو رفت سپس در جواب گفت: نمی دانم، احتمال می دهم منتظر بماند.

زمان سرقت به خانواده و همسرت فکر می کردی؟

نه، به هیچ چیزی فکر نمی کردم.

احسان در این صحنه اشک می ریخت و در پاسخ به علت گریه هایش گفت: از کارهایی که کرده ام پشیمانم.

چند نفر را طعمه خود قرار دادید؟

12 نفر.

آزاد شوی دوباره دزدی می کنی؟

نه، حاضرم حمالی کنم اما دیگر دزدی نمی کنم.

چرا مواد را ترک نمی کنی؟

دنبال ترک کردن مواد بودم و از خدا می خواستم که یک مسیر در زندگی ام قرار دهد تا از این مواد نجات پیدا کنم. این مسیر دستگیری و زندان را نمی خواستم اما دیگر سمت مواد نمی روم.

خواهر و برادر داری؟

یک خواهر دارم.

به عنوان تک پسر خانواده چه کاری برای آن ها کرده‌ای؟

خیلی اذیت شان کردم و پشیمانم.

حال پدر و مادرت چطور بود وقتی فهمیدند دستگیر شدی؟

حال خوبی نداشتند.

اگر خدا نکرده سرنوشت بچه ات مثل تو شود می توانی تحمل کنی؟

اگر بچه ام خلاف کند و دستگیر شود، طاقت دیدن اش را ندارم.

فکر می کردی کارت به این جا بکشد؟

نه، دنبال یک کار بی دردسر بودم و هیچ وقت فکر زندان و پلیس نبودم.

گفت وگو با دزد تازه کار

مهدی 19 ساله برای نخستین بار است که دستگیر شده و ادعا می کند هیچ کاری ارزش آن را ندارد که نیم ساعت در بازداشت پلیس باشید.

سابقه داری؟

نه .

الان به چه جرمی دستگیر شدی؟

سرقت و زورگیری از مسافرکش ها.

تو چاقو به دست بودی؟

بله.

با چاقو کسی را هم زدی؟

نه، اگر مقاومت می کردند فرار می کردیم، یعنی بین سوژه هایی که انتخاب کردیم، چند نفر بودند که مقاومت کردند به همین دلیل من و احسان فرار می کردیم.

اعتیاد داری؟

بله، 7 ماه است که شیشه می کشم.

چطور معتادشدی؟

یکی از دوستانم که از بچگی با هم بزرگ شده ایم شیشه می کشید و چندبار هم به خاطر مواد کشیدن با هم درگیر شدیم تا این که یک بار به خودم گفتم تجربه کنم اگر خوب بود مصرف می کنم اگر نه دیگر نمی کشم. یک روز رفیق ام در حال مصرف مواد بود که ابتدا با هم درگیر شدیم بعد گفتم می خواهم تجربه کنم که او نیز مواد را در اختیارم گذاشت.

بعد از کشیدن مواد چه اتفاقی افتاد؟

ابتدا اتفاقی نیفتاد اما بعد از نیم ساعت مهربان شدم و دوست داشتم به همه محبت کنم به همین دلیل بعد از آن روز شروع به مصرف مواد کردم.

خانواده ات اطلاع داشتند که مواد می کشی؟

دو ماه آخر متوجه مصرفم به مواد مخدر شده بودند.

روزی چقدر هزینه مواد می کردی؟

40 هزار تومان.

شنیدم پدرت زندان است.

14 سال است که پدرم فروشنده مواد مخدر است به همین دلیل سال گذشته دستگیر شد.

خواهر و برادر داری؟

یک برادر کوچک دارم.

بعد از پدرت تو مرد خانه بودی؟

بله، اما من هم دستگیر شدم.

چرا دزدی؟

قبلا سرکار می رفتم اما دو ماه بود که صاحبکارم حقوقم را پرداخت نمی کرد و می گفت بازار خراب شده و پول ندارد به همین دلیل من هم تصمیم گرفتم از محل کارم بیرون بیایم.

از همان روز تصمیم به دزدی گرفتی؟

نه، دیدم دوستانم که خلاف می کنند صبح تا شب در محل هستند و بیکارند اما پول خوبی به جیب می زنند به همین خاطر وسوسه شده بودم که کار خلاف کنم تا این که احسان پیشنهاد داد و من نیز پذیرفتم.
ارزشش را داشت؟

نه، هیچ چیز ارزش یک ساعت ماندن در زندان را ندارد.

فکر می کردی دستگیر شوی؟

نه، اصلا.

پس خبر دستگیری دزدان را از رسانه ها نمی شنیدی؟

همیشه همه چیز را برای دیگران می بینیم و فکر نمی کنیم برای ما هم اتفاق بیفتد.

وقتی آزاد شوی دوباره دزدی می کنی؟

نه، چند وقتی را داخل خانه می مانم که حالم بهتر شود و پس از آن سر کار می روم.

خیلی ها این حرف را زدند اما دوباره خلاف کردند؟

نه، من مواد را ترک کردم و دیگر خلاف نمی کنم.

معمولا دزدها می گویند که کار نیست؟

نه، کار برای همه وجود دارد، درست است که به خاطر سابقه دار شدنم دیگر نمی توانم یک کار دولتی پیدا کنم اما من که در این جا طی کشی می کنم کارگری هم می توانم بکنم و آزاد باشم.

احسان گفت اگر پیشنهاد سرقت را نمی پذیرفتی شاید خودش هم دزدی نمی کرد.

احسان اطلاع داشت که من سن کمی دارم و پدرم زندان است اگر نمی خواست هیچ وقت به من پیشنهاد نمی داد نباید کار اشتباهش را گردن من بیندازد.

اولین بار که دزدی کردی استرس داشتی؟

فقط بار اول بود که استرس داشتم ولی برای دفعات بعدی اصلا استرس و ترس نداشتم.

اگر از خودت دزدی کنند چه حسی پیدا می کنی؟

اگر دست ام به او برسد که خودم به حسابش می رسم ولی اگر مثل خودم باشد کاری با او ندارم.

شما دزد مهربان هستی؟

ما حتی اگر پول می خواستند از پول خودشان بخشی به آن ها پس می دادیم و چیز زیادی سرقت نمی کردیم.

حرف آخر؟

هیچ کاری ارزش نیم ساعت ماندن در زندان را ندارد و فقط باید آدم به فکر خانواده اش باشد چون قبل از این اتفاق خیلی ها بودند که حرف از داداش بودن با ما می زدند اما وقتی دستگیر شدیم هیچ یک از آن ها دنبال کار من نیامدند و تنها مادرم است که کارهای مرا پیگیری می کند.

بنا بر این گزارش، بازپرس شعبه 4 دادسرای ناحیه 34 تهران با توجه به گسترده بودن سرقت های این دو جوان با تقاضای چاپ عکس متهمان، از کسانی که در دام زورگیری های آن ها گرفتار شده اند خواست به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
با پاسخ ایران(وعده صادق 3) به حمله اسرائیل موافقید؟