ساعت از 8 شب گذشته، آسمان گرگ و میش است و در نیمه خردادماه باد خنکی میوزد. سرتاسر خیابان بین دو میدان از مغازههای سرخ رنگ پوشیده شده است و مسافرانی که در بازار مسگران زنجان قدم میزنند، از تماشای این حجم از ظرفهای متنوع مسی به وجد آمدهاند. زنی میانسال مغازه به مغازه میگردد و از هر فروشندهای میپرسد: «نیم ست مسی دارید؟ از اینها که دستبند و انگشتر با هم هستند، برای دخترم میخواهم.» او دفعه اول است که به زنجان میآید و با ذوق در میان مغازههایی قدم میزند که در تمام آنها ظرفهای مسی یک دست کنار هم قرار گرفتهاند. ظرفهای مسی پر از تنوع هستند و حتی قابلمهها نیز شبیه به قدیم، ساده و یک شکل نیستند. بعضی هایشان چکش کاری شده و روی آنها نقوشی نشسته است، ابعادشان هم متفاوت است و بعضیها تپل و بعضیها کشیده هستند. دختری جوان با چشمهایی که از ذوق قدم زدن در میان تلفیقی از سنت و مدرنیته برق میزند، میگوید:«من سه ماه دیگر عروسیام است.
چند وقت پیش یک جا میهمانی رفته بودیم، خانواده خیلی پولداری هم بودند اما شامشان را در ظرفهای مسی سِرو کرده بودند، خورشتها در سینیهای بزرگ و پایه دار مسی بودند. نمیدانید چقدر قشنگ بود، از همان موقع دلم برایشان رفت.» او سینیهای لبه دار و پایهداری به رنگ قرمز مسی را که داخلشان سفید است و با بته جقههای مشکی طراحی شدهاند، برانداز میکند. فروشنده مدلی را که نوعروس میپسندد، برمی دارد، وزن میکند و قیمتش را 130 تومان اعلام میکند. دختر جوان میگوید:«ما برای تعطیلات از تهران به شمال رفته بودیم اما امروز موقع برگشتن راهمان را دور کردیم تا زنجان بیاییم و خرید کنیم، به نظر من باید برای هر چیزی سلیقه داشت و آدم خودش را درگیر کلیشهها و مدهای بازارها نکند تا خانه زندگی قشنگ بسازد. الان همین مسها وقتی سر سفره بیاید، به نظرم از هر کریستال بیرنگ و چینی دیگری جالبتر است.»
اوضاع قیمتها در بازار مس چطور است؟
«بازار مس زنجان الان اوضاع خوبی ندارد. قیمتها کیلویی 15 هزار تومان بالا رفته است. قبلاً کیلویی 50 هزار تومان میخریدیم اما الان از کارخانه ذوب مس که بیرون میآید کیلویی 58 هزار تومان شده است. ما هم کیلویی 70، 75 هزار تومان میفروشیم. اسفند ماه کیلویی تقریباً 57 هزار تومان میفروختیم و میشود گفت که الان تقریباً 17 هزار تومان گران شده است.» علی بابایی یکی از فروشندگانی که در بازار مس زنجان کار میکند، چنین از اوضاع این روزهای بازار برای «ایران» توضیح میدهد.او ادامه میدهد:«یکی دو سال پیش اوضاع خیلی بهتر بود. مس جزو ملزومات نیست و در این گرانیها هم خب مردم نمیخرند. مثلاً امروز مشتری آمده بود، وقتی قیمتهای جدید را میشنید، میگفت دو سه ماه پیش کیلویی 65 هزار تومان بود، واجب که نیست، خب الان نمیخرم. البته در ایام تعطیلات فروشمان بیشتر است چرا که مسافران بیشتر هستند. الان چندین بازار برای مس وجود دارد و جدیداً تعدادشان زیاد شده است. یک جا در خود بازار، راسته مسگران وجود دارد. یکی خیابان توحید است و یکی هم بین میدان توحید و سبزه میدان قرار دارد.»
در همین خیابانی که بین میدان توحید و سبزه میدان قرار دارد، فروشگاهها به شیوههای مختلفی فعالیت میکنند و اکثراً مسها را کیلویی و به قیمت 70 هزار تومان میفروشند. یکی دو مغازه هم قابلمه هایشان را کیلویی 65 هزار تومان میفروشند. قیمتها تقریباً مناسب است و بستگی به ابعاد اجناس دارد. پارچ زیبایی که روی آن بته جقههای مشکی نقش بسته است، در مغازههای مختلف بین 40 تا 45 هزار تومان است و هر لیوان بسته به طرح و اندازه نیز از 10 تا 15 هزار تومان قیمت خورده است. دختری جوان، از دیدن قابلمهای که روی آن طراحیهای گل و بته حک شده، سر ذوق میآید و میخواهد همان را بخرد که زنی میانسال در فروشگاه نظر او را برمی گرداند. «اینها که طراحی دارند، مسهای کارخانهای هستند. کار دست نیست. از این یکیها که چکش خورده اگر برداری، خیلی بهتر است.» در مغازههای دیگر نیز فروشندهها این مسأله را تأیید میکنند. بعضیها میگویند این نوع مسها کارخانهای هستند و بعضی نیز توضیح میدهند که این طراحیها از طریق قالبهای پِرسی ایجاد شده است. قیمت سینیهای مسی نیز بسته به اندازه آن از 40، 50 هزار تومان شروع میشود. قیمت قابلمهها هم متفاوت است و برای مثال قیمت دو قابلمه با سایز بزرگ و متوسط، حدود 200 هزار تومان میشود. جنسهای کوچکتر مانند قندانها نیز به حدود 20 هزار تومان میرسد. علی بابایی درباره نوع خرید و قیمت سرویسها میگوید:«مردم زنجان هم برای دکور، هم مصرف روزانه و هم جهیزیه مس میخرند. بعضیها کل سرویس جهیزیه را میخرند، بعضیها سرویس عید میخرند، بعضیها سرویس غذاخوری و... اگر یک سرویس جهیزیه را کامل بردارند، یعنی تا قاشق، نمکدان و تمام این چیزهای ریز را بردارند، قیمت کلی 4 تا 5 میلیون تومان میشود.»
مس چطور دوباره مد شد؟
نزدیک به 431 هزار نفر در زنجان زندگی میکنند. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری در این استان 11.2 درصد است. 44.5 درصد از مردم در نقاط شهری کارهای صنعتی انجام میدهند. 49.5 درصد در مشاغل خدماتی مشغول به کارند و 6 درصد نیز کشاورزی میکنند. در این استان نرخ بیکاری زنها نیز نصف متوسط کشوری است. نرخ بیکاری زنان در کل کشور 22 درصد اما در استان زنجان 13 درصد است. بررسیهای میدانی «ایران» نشان میدهد که از اواسط دهه هشتاد کم کم اقبال به مس زیاد شد و در چند سال اخیر دوباره روی مد آمد؛ مدی که البته فعالیت در شبکههای اجتماعی هم در شکل دادن به آن نقش داشته است. فروشنده زنجانی میگوید:«90 درصد کارهایی که ما میفروشیم، تولید خود زنجان است. در سالهای اخیر تولیدیها زیاد شدهاند. از کارگاههای کوچک چند نفره گرفته تا کارگاههای بزرگی در شهر فعالیت میکنند و آن طور که من خبر دارم، هر سال تقریباً 50 تا تولیدی یا تولیدکننده هم به بازار اضافه میشود. از طرف دیگر در جاهایی مثل اینستاگرام هم تبلیغ میکنیم و اینطوری وضعیت فروشمان هم خیلی بهتر شده است. من خودم به یک آشپز بزرگ سفارش تبلیغ دادم و در کارم تأثیر خوبی داشت.»
این فروشنده زنجانی روند از رونق افتادن و رونق مجدد بازار مس زنجان را نیز چنین روایت میکند:«تا اواخر دهه 60 مس روی مد بود و مردم زیاد خرید میکردند، اما یک زمانی گفتند که مس ضرر دارد و از همان موقع بازار از رونق افتاد. ظروف مسی را باید هر دو سال یک بار قلع کرد، بعضیها بدون قلع کردن استفاده میکردند و ضرر داشت، اما اگر داخل آن را بعد از دو سال قلع کنید، برای کم خونی و دستگاه گوارش خیلی هم مفید است. 10 سال پیش بود که دکترها گفتند مس ضرر ندارد و مفید هم هست، از همان زمان اوضاع بازار کم کم دوباره برگشت.» او ادامه میدهد:«تقریباً مس از سال 85 به بعد دوباره روی بورس آمد، آن هم به خاطر اینکه بعضی جنسهای دکوری آمدند و مدام تنوع زیاد شد. این تنوعی هم که الان در بازار میبینید، برای همین 5، 6 سال اخیر است.»
یکی دو مغازه در بازار مسگران زنجان، مسهای لوکس میفروشند؛ مثل شیرینی خوریهایی که در سه طبقه نازک مسی طراحی شدهاند اما داخل آنها گلهای سیاه و سفید برجسته کنار هم نقش بستهاند. پسر جوانی که تمام مغازهاش را جنسهای این چنینی پر کرده است، میگوید:«این کارها میناکاری و قلم زنی هستند. تمامش کار دست است و سرویس کاملش را دارم. قیمت این شیرینی خوری، 300 هزار تومان میشود.»در روز آخر تعطیلات خردادماه، دقیقههای ساعت از 8 و نیم شب عبور کرده و رنگ آسمان به سیاهی نزدیک شده است. صدای قرآن و مناجات پیش از اذان کم کم از مسجدی در همین نزدیکیها بلند شده و مردی میانسال با چند نان بربری در دست وارد مغازهاش میشود و با خوشرویی میگوید:«ما تا زمان افطار کار میکنیم اما دیگر کارمان محدود به این مغازهها نیست. صفحه اینستاگرامی هم داریم و به هر جای ایران که بخواهید برایتان جنس میفرستیم. آن هم جنسهایی که کار دست خودمان و کارگرهایمان است.»
گزارش از: ریحانه یاسینی
این گزارش نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.