هنگامه افشاگری، بازگشت تحریمهای آمریکایی، گلایه از نامحسوسی مبارزه با فساد در کشور، مردم از رئیسجمهور پاسخ میخواهند نه سخنرانی!، ATR، آخرین آورده برجام؟، آواز شوالیه در خیابان، تجمیع، کلید نوسازی بافت فرسوده، مرگ زودرس خیمه شب بازی ناتوی عربی، تصمیمات مهم ارزی دولت، شوک به ورزش ایران؛ کیمیا رباط پاره کرد!، بابک زنجانی آدرس غلط میدهد، تعمیق بازار ثانویه بازگشت صرافی ها، تعرفههای سنگین در انتظار پرمصرفهای آب و برق و ترور پهپادی رئیسجمهوری ونزوئلا از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز دوشنبه ۱۵ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که با نامه رئیس جمهور به رئیس مجلس درباره سؤال از رئیس جمهور این موضوع دوباره به یکی از عناوین اصلی روزنامهها تبدیل شده است. آغاز تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران، رونمایی از سیاستهای جدید ارزی دولت و سخنان منتشر شده رئیس دولت اصلاحات در تعدادی از روزنامهها برای قرار گرفتن در صفحات نخست مورد توجه سردبیران قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
دلمان برای روحانی بسوزد یا برای تهیدستان
محمدصادق جنان صفت در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم و چهارمین رئیس جمهوری ایران پس از پایان جنگ تا امروز بیتردید در مقایسه با سه رئیس جمهوری قبلی در نخستین سال دور دوم ریاست جمهوری کمترین پشتیبان را در میان نهادهای مدنی شامل خانواده ها، بنگاهها و احزاب ایرانی دارد... .
این رئیس جمهوری با خوشبینی یا خوشخیالی یا زیرکی در دوره دوم ریاست خود بر دولت و نهاد ریاست جمهوری گروهی از افراد را همکار خود کرد که توانایی، دانایی و جنگجویی و سرسختی لازم برای حمایت از او، نهاد دولت و حتی خودشان را ندارند. سه فرمانده اقتصادی که حالا یکی از آنها با شرایط غیر مطلوب از کابینه کنارگذاشته شده است، در نوک تهاجم منتقدان بوده و هستند و از بداقبالی روحانی گامی هرچند کوچک در رفتار و در گفتار برای نیرومندسازی عقبه دوات برنداشتند. حسن روحانی که تصور میشد با توجه به تجربه روسای سه رئیس جمهوری قبلی راهی برای تعادل با نهادهای مدنی و نهادهای حکومتی مییابد و در دام انشقاق و انفکاک نمیافتد حالا به نظر میرسد در این باره به پایان خط رسیده است.
این رئیس جمهور برخلاف رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی که حمایت اکثریت تکنوکراتهای ایران و فعالان بخش خصوصی را به عنوان عقبه کارشناسی همراه خود داشت و البته بخش قابل توجهی از روحانیون سیاسی او را حمایت کردند، حمایت تکنوکراتها و بدنه دولت را ندارد و اکثریت روحانیون سیاسی او را حمایت نمیکنند. روحانی برخلاف محمد خاتمی رییس دولتهای هفتم و هشتم که اکثریت طبقه متوسط و جوانان توسعه خواه را همراه خود میدید این نیروی حمایتگر را نیز پشت سرخود نمیبیند و تکنوکراتها نیز از او حمایت میکردند، از حمایت این دو جریان اجتماعی و سیاسی برخوردار نیست. حالا روحانی حتی حمایت فعالان اقتصادی را نیز به دلیل ناپایداری در سیاستهای شفاف اقتصادی با خود همراه نمیبیند. دلیل اینکه روحانی نسبت به آیت الله رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات در میان قشرهای تحصیلکرده و علاقهمند به توسعه سیاسی و حتی نهادهای مدنی حامیان کمتری دارد به خصلتهای او و نوع رفتارش با این گروهها و نوع رفتارش با نهادهای قدرت برمیگردد. این رئیس جمهوری فاقد درک عمیق از تعامل با بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بود و هرگز اهمیت این نیرو را درک نکرد. سستی و پنهان کاری او و کابینههایش در پاسخ دهی در باره بیچارگی و استیصال شهروندان به ویژه تهی دستان و مزد و حقوق بگیران ایرانی با تحولات نرخ ارز در ماههای اخیر، بیان ناقص و مبهم درباره دلایل عدم تمایل به خواست ترامپ درباره ضرورت گفتوگوی بدون پیش شرط و برخی رفتارهای دیگر او را در میان گروههای گوناگون نامحبوب کرده است. از سوی دیگر به نظر میرسد چرخش او به سوی بخشی از حاکمیت در ماههای اخیر از سوی طیفهایی از نیروهای با نفوذ بدون فایده بوده است. در این وضعیت برخی نیروهای سیاسی احساس میکنند نسبت به این رئیس جمهوری باید دلسوزی کرد و او را تنها نگذاشت.
اما در مقابل اکثریت نیروهای سیاسی و جوانان و علاقهمندان به اقتصاد سیاسی میگویند به جای دلسوزی به حسن روحانی باید به شهروندان ایرانی به ویژه تهیدستان دل سوزاند که به دلیل اتخاذ سیاست ارزی نادرست بخش عمدهای از قدرت خریدشان را از دست داده اند و سفره شان کوچکتر شده است. حسن روحانی در یک صورت میتواند از روزگار ناخوش امروز خویش رهاشود: شرط این است که به ابهامها جواب دهد و به ویژه بگوید چرا سیاست ارزی شکست خورده در دولت دهم را عینا به کاربست و بگوید برای اینکه بازار ارز از فساد عظیم دور شود چه خواهد کرد. حسن روحانی باید از شهروندان پوزش بخواهد میلیاردها دلار از منابع ارزی را به جیب رانت خواران و فاسدهای اقتصادی ریخت و دست بردار نیز نیست. آیا نیروی سیاسی نیرومندی اورا به اتخاذ این سیاست وادار کرد؟ اگر این است باید حقیقت را بیان کندو اگر خود ش. این تصمیم را گرفته است باصدای بلند از مردم عذرخواهی کند.
آیا سوال از رئیس جمهوری در این مقطع اشتباه است؟
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان سؤالی که پرسیده نمیشود؛ شلیک میشود، نوشت: طرح این پرسشها از آقای رئیس جمهوری از دو حال خارج نیست. یا آنکه هدف آن به چالش کشیدن قوه مجریه و رئیس آن است یا در پی روشنگری درباره مسائل و مشکلات جاری کشور است، به نحوی که مردم نیز در جریان امور قرار گیرند. باید گفت که در هر دو صورت نتیجه منفی خواهد شد.
به این علت روشن که در شرایط کنونی هر سخنی که از سوی هر دو طرف مطرح گردد که به التهاب فضای سیاسی منجر شود، به طور قطع به نفع کشور و حتی نظام و انقلاب نیست. این سؤال اگر در زمانی طرح میشد که رادیو و تلویزیون تنها رسانه انحصاری کشور بود، شاید میتوانست مانع از اثرات تخریبی ادعاهای راست و دروغ شود، ولی اکنون که این رسانه در حضیض خود قرار دارد، چگونه میتوان انتظار داشت که سخنان و اظهارات دو طرف، چنانچه سازنده باشد بازتاب پیدا کند؟
از سوی دیگر آقای رئیس جمهوری ناچار است که در مواجهه با ادعاها و اتهامات به مسائلی استناد کند که در شرایط معمول و بدون مورد پرسش واقع شدن و به درستی از ذکر آنها اجتناب میکند. ولی بعید است که در جریان سؤال از رئیس جمهوری وی در پاسخ تن به سکوت دهد. هر نوع سکوتی به منزله پذیرش اتهامات و ناتوانیها است و این قطعاً به نفع مدیریت اجرایی و کل کشور نیست و اگر هم سخن بگوید، باز هم چارهای جز آنکه شکاف جدیدی در میان اجزای مدیریت کشور ایجاد شود، نیست که این نیز به نفع کشور نخواهد بود؛ بنابراین روشن است که طراحان سؤال نیز به وضوح این را میدانند و به تبعات چنین پرسش و پاسخی آگاه هستند. پس چرا نعل وارونه میزنند و خود را خدمتگزار مردم و صدای مطالبات آنان معرفی میکنند؟ یک پاسخ برای رفتار این جماعت وجود دارد و آن این است که گمان میکنند فرصت مناسبی پیدا کردهاند تا دوباره به متن جامعه بازگردند. آنان که به دلیل حمایت از دولت در دوره احمدینژاد، بشدت به حاشیه رانده شدند و احتمال کمی برای بازگشت به صحنه آنها داده میشد، اکنون و به صورت اقتضایی و شاید غریزی گمان کردهاند که زمان مناسب برای بازگشت به صحنه و پوشاندن و محو خطاهای گذشته فراهم شده است. ولی این تحلیل و برداشت، به طور قطع نادرست است. زیرا بخشی از کسانی که معترض وضع موجود هستند و آماده شنیدن و بازتاب دادن نقاط ضعف و نارساییهای درست و نادرست هستند، اسب خود را برای سواری دادن به این نمایندگان زین نمیکنند. آنان سالها است که از این جماعت عبور کردهاند و اگر هم به آنان سواری دهند، به طور قطع نعل خود را وارونه نمیزنند، آنان خیلی خوب میدانند که کجا میروند و دوست هم دارند دیگران بدانند که در حال رفتن به کجا هستند؟
نکته دیگری که در سؤال از رئیس جمهوری مستتر است، نتیجه عملی آن است. همه میدانیم که در پرسش و پاسخهای اینچنینی حدی از اغراق و اتهامهای متقابل وجود دارد که به طور قطع منجر به تفاهم و اقناع نمیشود. نه تنها طرفین اقناع نمیشوند، بلکه کدورت و نفرت بیشتری ایجاد و این کدورت به متن جامعه نیز منتقل میگردد، بدون اینکه هیچ مسألهای حل شود. در واقع همان طور که آقای روحانی نیز در نامه خود نوشتهاند، این گونه پرسش و پاسخها باید در فضای آرام و نه ملتهب و پرتنش طرح شود. در فضای کنونی، هر نوع پرسشی بیش از آنکه معطوف به رفع ابهام و آگاهیبخشی باشد، با هدف تقابل عمل میکند. بهتر است بگوییم که اکنون هیچ پرسشی طرح نمیشود، بلکه همه پرسشها شلیک میشوند.
چرا در جنگ اقتصادی صدا و سیما به وظیفه انقلابی خود عمل نمیکند؟
ابراهیم کارخانهای در بخشی از ستون یادداشت روز امروز روزنامه کیهان با عنوان بلندگوی جنگ در دست دشمن! نوشت: چرا دستگاههای نظارتی به طور هدفمند و هماهنگ ریشههای شبکه برانداز اقتصادی را خصوصاً در حوزه سکه و ارز شناسایی و دستگیر نمیکنند؟ چرا موجی از مقابله با عوامل دشمن در فضای عمومی جامعه شنیده نمیشود؟! چرا مردمی که بار گرانی بر دوش آنها سنگینی میکند؛ شاهد محاکمه عوامل سودجو و برهم زننده نظم اقتصادی کشور نیستند؟!
- چرا در حالی که ملت ایران درگیر جنگ اقتصادی است صدا و سیما به وظیفه انقلابی خود عمل نمیکند؟ چرا سودهای بادآورده میدان جنگ اقتصادی را کمک به دشمن و غنیمت گرفتن از جبهه خودی را، خیانت به نظام اسلامی معرفی نمیکند؟ چرا در حالی که صدای رجز دشمن از رسانههای خارجی گوش فلک را کر کرده است و رسانههای بیگانه، هم آهنگ و هدفمند، استحکامات نظام اسلامی را هدف قرار میدهند؛ برنامههایی جامع، مستمر و اثرگذار از رسانه ملی دیده و شنیده نمیشود؟ آیا صدا و سیما تصور میکند با اختصاص چند برنامه از گفتوگوی ویژه خبری و دعوت یکجانبه از مدیران دستگاههای دولتی به وظیفه انقلابی خود در میدان جنگ با دشمن به درستی عمل کرده است؟!
- در حالی که قیمت زمین و مسکن سر به آسمان کشیده و تهیه آن برای کسانی که فاقد مسکن هستند به رویا تبدیل شده است و با بالا رفتن سرسامآور اجاره بها تهیه یک سرپناه هزینهای بالاتر از معیشت را بر زندگی مردم تحمیل میکند؛ آیا دولت محترم تدبیر و امید برای حل این معضل بزرگ که معلول عدم سیاستگذاری صحیح از سوی مسئولان است برنامهای در دست اقدام دارد یا منتظر است که عرضه و تقاضای مسکن نیز مانند بازار سکه وارز، نرخ تعادلی را به نفع صاحبان سرمایه و دلالان و سودجویان تعیین کند! در شرایط جنگ اقتصادی سپردن تعیین نرخ کالا به «عرضه و تقاضا» مانند رها کردن لشکر بدون فرماندهی در مقابله با تهاجم دشمن است.
- مگر نه این است که هدف دشمن از جنگ اقتصادی گرانی سرسامآور و فلج نمودن چرخ زندگی توده مردم و ایجاد نارضایتی عمومی و در نهایت تقابل دولت با مردم است؛ چرا دستگاههای دولتی با تمام توان وارد میدان مقابله با دشمن نمیشوند؟ چرا در حالیکه مردم به شدت در انتظار اقدام انقلابی از سوی دولت در دستگاههای اجرایی هستند؛ اثری از اقدام و عمل انقلابی مشاهده نمیشود؟! زمان اقدام و عمل انقلابی کی و کجاست؟! رهبر معظم انقلاب با تشکیل ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی و شورای عالی هماهنگی اقتصاد مقاومتی راه را برای تصمیمگیری باز کردند؛ چرا برنامهای ضربتی و اقدامی قاطع برای مقابله با دشمن تهیه و اجرا نمیشود؟!
- آیا نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تصور میکنند با تصویب برنامه ششم توسعه و برخی قوانین دیگر و تشکیل چند نشست تحت عناوین مختلف در این برهه حساس از زمان که چشم امید مردم به نمایندگان آنهاست؛ به وظیفه خود به درستی عمل کردهاند؟! بدون شک کسانی که اینگونه تصور میکنند از زیر بار مسئولیت سنگین خود شانه خالی میکنند. چرا که مجلس در راس امور نظام است و در مواقع حساس میبایست با بهرهگیری از دو اهرم قانونگذاری و نظارت انقلابی؛ راهگشای نظام اسلامی باشد.
- چرا در سراسر کشور دادگاههای ویژه جنگ اقتصادی تشکیل نمیشود؟ مگر ظلمی که افراد فرصتطلب و سودجو و برهمزنندگان نظم اقتصادی بر مردم تحمیل میکنند کمتر از ظلمی است که در یک دعوای شخصی به یک فرد وارد میشود؟! انتظار این است که قوه محترم قضائیه تمام قد و قاطع به دفاع از حقوق مردم در میدان جنگ اقتصادی نقشآفرینی کند.
چه چیزی پایمان را برای عبور از بحران بسته است؟
سیدعلی میرفتاح سردبیر روزنامه اعتماد در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: قدرتطلبی همیشه و همهجا هست، اما در دهه شصت نظام ارزشی کشور طوری بود که قدرتطلبها و دنیادوستها مجال ظهور و بروز نمییافتند. مییافتند هم خیلی زود مردم پسشان میزدند. قدرت شهادت و سایه مرگ را هم نباید دستکم گرفت. آن روزها بیشتر مسوولان اطمینان نداشتند که روز بعد را خواهند دید. مسئولیت در آن ایام موهبت نبود، عین خطر بود. مثل امروز نبود که مقام با خودش مواهب بیاورد. چیزی که در دل سمتها و پستها در دهه شصت تعبیه کرده بودند بزرگی و جاه نبود بلکه خدمت و مسئولیت سنگین و بیخوابی و زحمت زیاد و تلاش بیوقفه بود. فرمانده ما خجالت میکشد روی اتاقش بنویسد فرمانده. نوشته بود یا حسین فرماندهی از آن توست. کافی است آلبوم دهه شصت را ورق بزنید و چهره معصومانه و مخلصانه مدیران و مسوولان آن ایام را ببینید تا حساب کار دستتان بیاید که چه چیزی ما را در عبور از بحران نجات داد و چه چیزی امروز دست و پایمان را برای عبور از این گیر و گرفتاری ریز و درشت بسته است... .
اما هنوز دیر نشده و کافی است از تاریخ درس بگیریم و تجربههای عبور از بحران را به یاد بیاوریم. با دعواهای جناحی و سیاسی نمیتوانیم از پس مشکلات امروز بربیاییم. حق با آقای خاتمی است. باید اعتماد آسیب دیده مردم به مسوولان را ترمیم کنیم. باید شرایطی فراهم آوریم تا یکدل و هماهنگ و یکپارچه در برابر زیادهخواهی امریکا بایستیم و از موضع حق خود دفاع کنیم. خوبی نطق رییسجمهور اسبقمان این است که از ارتفاعی دیگر به مسائل کشور مینگرد و فراسوی چپ و راست و بیرون از محدودیتهای جناحی به فکر چاره، برای برونرفت از وضعیت نگرانکننده فعلی، میافتد. دنیا عوض شده، سیاستمداران هم باید عوض شوند و منظر و موقعیت خود را تغییر دهند. امروز آقای خاتمی از سر دلسوزی و حسن نیت وارد گفتگو با ارکان تصمیمگیر نظام شده و راهکارهایی پیش پایشان گذاشته که عقلانی و منصفانهاند و نمیشود، بلکه نباید به آنها بیاعتنا بود. با اینکه مردم از صبح تا شب توسط رسانههای خلقالساعه بمباران تبلیغاتی میشوند و آنها را از آینده کشور ناامید میکنند و از مسوولان دلسردشان میکنند، اما هنوز هم سیاستمداران خبره و وجیهالمله میتوانند وارد میدان شوند و آب رفته را به جوی تدبیر و امید برگردانند. باید فراسوی چپ و راست از ارتفاعی دیگر ایران و دنیا را نگاه کرد. راست میگوید آقای خاتمی، آنها که به دشمنی با ایران برخاستهاند دنبال دموکراسی و آزادی نیستند آنها برای تجزیه این آب و خاک است که به میدان آمدهاند.