به گزارش «تابناک»، از اعتراض پر قدرت و قوت مغازه داران به دستفروشی تا بساط کردن مقابل مغازه برای بستن راه دستفروشان و منتفع شدن از عواید این اقتصاد غیررسمی؛ به رغم آنکه مغازه داران به انحای مختلف میکوشند با مقابله با دستفروشان، سهم سود بیشتری از بازار به دست آورند، شواهد حکایت از برتری برخی شاغلان این عرصه به مدد ابتکارهای جدید دارد.
صحبت درباره دستفروشانی است که در بخشهایی از معابر شهرها، حق آب و گل دارند؛ آنهایی که مدت هاست در محلهای خاصی بساط میکنند و آنقدر این کار را تکرار کردهاند که اگر روزی به هر دلیل بساط نکنند، هم کسی جرأت ندارد در محل کسب و کارشان، بساط بگسترد. نکتهای بسیار مهم که ممکن است رعایت نکردنش عواقب سختی به دنبال داشته باشد.
وضعیتی که پس از سالها بگیر و ببند دستفروشان حاصل آمده است؛ مواجهههایی دردناک که البته هنوز کامل برچیده نشده و هرازگاهی نمونههایی از آن را در برخی نقاط کشورمان به روایت تصویر درمیآید و به دید همگان میرسد؛ مثل فیلمهایی که گاه درباره کتک خوردن دستفروشان در فلان شهر و دیار در شبکههای اجتماعی منتشر میشود و موجی از واکنشها میآفریند.
این در حالی است که اگر یکی دو دهه به عقب بازگردیم، در خاطره جمعی ایرانیان نمونههای فراوانی از مقابلههای دردناک با دستفروشها خواهیم یافت؛ خاطراتی از جنس یورش مأموران سدمعبر شهرداری به بساط دستفروشان کنار گذرها در شهرهای مختلف و فرار دستفروشانی که میکوشیدند از معرض ایشان و مصادره بساطشان دور شوند.
این تغییرات در حالی رقم خورده که در قیاس با گذشته، اکنون بساط دستفروشها بسیار مفصلتر شده و تنوع اقلامی که در پیادهروها، گذرگاهها و حتی اتوبوسهای شهری و مترو به فروش میرسند، به قدری است که گاه بی نیاز از مراجعه به مغازه میشود همه چیز خرید؛ حتی چیزهایی که نیاز خاصی به آنها نداریم و صرف دیدن آنها در بساط دستفروشها و ارزان بودنشان است که به خرید مجابمان میکند.
به این موارد، مجهز بودن بسیاری از دستفروشان به دستگاههای پوز سیار را هم میتوان افزود که موجب شده رواج کارتهای بانکی و کمبود پول نقد در کیف پولهای مردم هم نتواند به دستفروشی لطمه بزند؛ تغییراتی که بسیاری از مغازه داران را مجاب کرده تا دستفروشی را هم به کسب و کارشان بیفزایند و پیش از آنکه گذرگاه مقابل مغازه شان به دست دیگران بیفتد، خودشان مقابل مغازه شان بساط فروش به شیوه دستفروشی دایر نمایند.
وضعیتی که موجب شده دستفروشی به مانند قبل غیرقانونی به نظر نرسد و ثبات بر گذرگاهها و معابر شهری و آنهایی که در آنجا کسب و کار دایر کردهاند، حاکم شود؛ ثباتی که یکی از نتایج آن، سند زدن جای جای گذرگاهها به نام دستفروشان و نتیجه دیگرش گسترده شدن بساط ایشان است؛ وضعیتی که موجب شده اتفاق جدیدی را شاهد باشیم؛ اینکه برخی دستفروشان، فروشنده استخدام میکنند!
رویدادی عجیب که در برخی معابر شلوغ و پرگذر تهران دیده میشود و موجب شگفتی است. اینکه برخی دستفروشها صبح به صبح بساط کارشان را در محلهای خاصی پهن میکنند و سپس فروشنده شان را بر سر کار میگذارند و میروند. فروشندههایی که برخی شان اتباع کشور همسایه شرقی هستند و ترجیح میدهند درباره صاحب کارشان و حقوقی که از وی میگیرند، سکوت کنند.
درست مثل پیرمردی که در پاسخ به سوال خبرنگار ما میگوید: «اگر همین مسیر را بروید، باز هستند کسانی که حقوق بگیرند. من البته خودم بساط پهن میکنم، اما جا و اجناس مال دیگری است و حقوق میگیرم.» روایتی سرراست و ساده که هرچند ممکن است به شدت تعجب کننده به نظر برسد، وقتی نشانی یکی دو نفر دیگر را که در فاصله کوتاهی از وی بساط گسترده اند میدهد، غیرقابل تردید و رد کردن به نظر میرسد.
جهشی که معلوم نیست نقطه شروع آن را شاهدیم یا مدت هاست که شکل گرفته و چه بسا در برخی شهرهای دیگر نیز ریشه دوانده باشد. وضعیتی که نشان میدهد برخی گمانه زنیها در خصوص درآمد هنگفت برخی دستفروشان میتواند صحیح باشد؛ کاسبهایی که بسیاری شان مدعی هستند به ماموران برای بساط گستردن روزانه پول میدهند، اما به نظر نمیرسید که سودشان آنقدر باشد که کارشان را به فروشنده بسپرند و بعد از برون سپاری هم سود کنند!