ميثم علوي در یادداشتی در تابناک نوشت:
در روزهاي اخير بحث حمايت از پيامرسانهاي داخلي به اوج رسيد و لشگر دلسوزان ناله سردادند كه وااسلاما، كسي به داد پيامرسانهاي داخلي نميرسد و عدهاي پنهان و آشكار از همان پيامرسان منفور و ملعون خارجي حمايت ميكنند. اما در اين ميان نوك پيكان لشگر دلسوزان و صاحبان رسانههاي خودي، وزارت ارتباطات و وزير جوان آن را نشانه رفت.
اين درحالي است كه وزارت ارتباطات بارها اعلام كرده است كه به تمامي تعهدات حمايتي خويش در قبال پيامرسانهاي داخلي، بر اساس مصوبات شوراي عالي مجازي، عمل كرده و حتي پا را فراتر از اين مصوبات نيز گذاشته است. بيانيه جمعي از مديران پيامرسانهاي داخلي در قدرداني از وزارت ارتباطات و اذعان به اين حمايتها نيز حاكي از رضايت آنها از انجام چنين تعهداتي است. مضاف بر اين، نماينده ويژه وزير ارتباطات در حوزه حمايت از پيامرسانهاي بومی جلسات هفتگي خويش را با پيامرسانها برگزار و همواره در جريان نقاط ضعف و كمبودهاي احتمالي آنها قرار گرفته و در صدد رفع آنها بوده است و آنچه از شنيدهها برميآيد در هفتههاي آتي ارائه برخي از خدمات دولت الكترونيك نيز به پيامرسانها واگذار خواهد شد. به عبارتي وزارت ارتباطات حجت را در حمايت از پيامرسانها تمام كرده است.
اما حقيقت ماجرا آنجاست كه هيچ كالا و خدماتي تا زماني كه هم به لحاظ شكلي و محتوايي و هم از منظر اطلاعرساني و تبليغي مخاطبان را راضي و اقناع نكند موفق نخواهد بود. نميتوان بودجه بيتالمال را به اميد اينكه شايد يكي از هفت پيامرسان داخلي روزي بتوانند مخاطبان انبوه ايراني را مجاب به كوچ از پيامرسان اجنبي به سوي خودشان كنند تلف كرد. بيگمان بايد مسير رشد پيامرسانها و رفع ايرادهاي فني آنها رصد و بر اساس ميزان خلاقيت و توفيق در جلب رضايت انبوه مخاطبان حمايت شوند كه اين مسير نيز به خوبي هويداست و به نظر ميرسد وزارت ارتباطات با ارزيابي عملكرد پيامرسانهاي داخلي و براي رسيدن به يك يا دو پيامرسان كارا و زيبا و اعتمادساز حمايتهايش را ساختارمند و هدفمند كرده است.
همه اين تلاشها در حالي است كه لشگر دلسوزان پرمدعا، كاسه داغتر از آش و دايه دلسوزتر از مادر شدهاند در حالي كه نه تنها خودشان هيچ گامي براي حمايت و هدايت و معرفي پيامرسانهاي داخلي برنداشتهاند بلكه خواسته يا ناخواسته بر سر راه پيامرسانهاي مذكور مانع و محدوديت ايجاد كردهاند. نمونههاي اين ادعا آنقدر هويداست كه به هيچ عنوان قابل انكار نيست.
برخي از پرمخاطبترين برنامههاي رسانه ملي هنوز در بستر همان پيامرسان به اصطلاح اجنبي فعالند و مردم را به حضور در آن تشويق ميكنند. برخي از سايتهاي خبري به اصطلاح دلسوز نيز با كوچ معكوس به همان بستر پيامرسانهاي خارجي رجعت كردهاند و البته خدا داند كه چند نفر از همان فريادزنندگان دلسوز و حاميان ظاهري پيامرسانهاي داخلي با فيلترشكنهايشان در همان شبكه اجتماعي (اسمش را نگو) جولان ميدهند.
آنچه مسلم است وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات بر اساس قانون هيچ مسئوليتي در برابر مسدود سازي و محدودسازي عجولانه و بدون كارشناسي هيچ شبكه اجتماعي را ندارد و صرفاً به وظيفه قانوني خود عمل ميكند. مرجع فيلترينگ در فضاي مجازي كميته مصاديق مجرمانه يا راي قاضي دادگاه است و ارتباطي به وزارت ارتباطات ندارد. البته وزارت ارتباطات به نمایندگی از دولت بارها نظر كارشناسي و علمي خود را فراتر از مسائل سياسي و جناحي و بر اساس مصلحت جامعه ايراني اسلامي ابراز داشته است اما كو گوش شنوا به مسائل علمي وكارشناسي؟!
القصه؛ اولاً توفيق يك شبكه پيامرسان تنها به حمايت كلان مادي يا تجهيزاتي بستگي ندارد بلكه موضوع مهم خلاقيت و ابتكار خالقان آن است همچون بسياري از كسبو كارهاي نوين مبتني بر وب كه امروز جزو نمونههاي موفقاند. دوماً؛ شما كه مدعي دلسوزي و حمايت از كالا و خدمات ايراني هستيد با جرئت و جسارت بياييد و بر ميز بحث كارشناسي بنشينيد و خطاي خودتان را ببينيد. شمشير در هوا زدن و در رسانهها ناسزا گفتن كار خردمندان نيست.
سوماً؛ «هل من مبارز طلبيدن» در رسانه آن هم برای دولت برخاسته از ملت با عقل و منطق هيچ فرهنگ مترقي در جهان تناسب ندارد. با احترام به موازين اخلاق ايران اسلامي از رويارويي و سهمطلبي در رسانه دست برداريد تا كار مملكت رونق گيرد و خدا و خلق خدا راضي شوند.