اسیتضاح وزیر به جای توبیخ نماینده، بودجه دولت گوشت قربانی شده است؟، تکرار شین آبادی دیگر، اتمام تحقیقات از مدعی تقلب در انتخابات سال ۸۸، شرح حدیثی مهم از سوی رهبر انقلاب درباره ریاست و تبعات آن، عوامل تکنیکی و کاهش قیمت نفت، اعطای ۲۵۰۰ گرینکارت به مقامات صحت ندارد، عمیقتر شدن شکاف طبقاتی کلانشهرها، بدون تاریخ بدون اسکار، مجلس در انتظار پاسخگویی یک وزیر، تیر خلاص شکارچیان به حیات وحش، رسوایی نئولیبیرالیسم در شانزلیزه و منطق انتصابات فامیلی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز چهارشنبه 28 آذرماه در حالی چاپ و در پیشخوان مطبوعات قرار گرفتند که واکنشها به ماجرای انتشار ویدیوی درگیری نماینده سراوان با یک کارمند از یک سو و آتش سوزی در یک مدرسه در زاهدان و جان باختن دو دانش آموز، دو محور اصلی صفحات نخست آنها هستند. بیانات رهبر انقلاب درباره تبعات ریاست و اظهارات معاون اول رئیس جمهور درباره گوشت قربانی شدن بودجه و تحلیلهایی بر این ادعا از دیگر موضوعات مهم و برجسته روزنامههای امروز است.
روزنامه ایران بخشی از صفحه نخست خود را با پس زمینهای سیاه به خبر آتش سوزی مدرسه اسوه زاهدان اختصاص داد و تیتر شین آبادی دیگر را برای آن برگزید. روزنامه آفتاب یزد نیز با استفاده از واژه شین آباد به آن حادثه مشابه تلخ اشاره کرده و تیتر تکرار فاجعه شین آباد این بار در زاهدان را در صفحه نخست خود برجسته کرده است. روزنامه آرمان امروز یادداشتی از وکیل دختران شین آبادی را با تیتر شیونی برای شین آبادی دیگر منتشر کرده است.
روزنامه شرق واکنش مجلس به ماجرای ویدیوی منتشر شده از برخورد نماینده مجلس با یک کارمند گمرک را با عنوان استیضاح وزیر به جای توبیخ نماینده را تیتر یک کرده است. روزنامه آفتاب یزد همین موضوع را با چاپ کارتونی در صفحه نخست و زیر تیتر مسئولان ناپخته و واکنش مردم برجسته کرده است. روزنامه رسالت نیز علاوه بر تیتر یک خود با عنوان حداقل توهین نکنید، سرمقاله امروز خود را با تیتر شأن نمایندگی و فرهنگ عذرخواهی به این موضوع اختصاص داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور می کنیم؛
حداقل به مردم توهین نکنید
روزنامه رسالت در گزارشی که عنوان آن را تیتر یک شماره امروز خود کرده، به حواشی ماجرای درگیری یک نماینده مجلس با کارمند کمرگ پرداخته و در بخشی از آن نوشت: دو روز پیش، فیلمی از رفتار زشت محمد باسط درازهی منتشر شد که از یک کارمند گمرک درخواستی دارد، اما کارمند به او میگوید ما از شما دستور نمیگیریم. در پی این جواب، درازهی با ادبیاتی زشت و سخیف به کارمند توهین میکند، تا جایی که یک شهروند حاضر در صحنه هم عصبانی میشود و او را بیرون میکند. نماینده سراوان پس از این اهانت، ویدئویی از خود منتشر و فیلم پخش شده را دسیسهای علیه خود، اهل سنت و قوم بلوچ دانست!
درازهی روز گذشته، در کانال تلگرامی خود از رفتارش عذر خواهی کرد. عذر خواهی او، بیش از آن که نشانگر پشیمانی و حالت اعتذار باشد، رنگ و بوی تهدید و فضایی حق به جانب داشت. درازهی در متن عذرخواهی خود آورده است «تا پای استیضاح وزیر اقتصاد و اخراج مدیر کل گمرک و کارمند هتاک ایستاده ام. از حق و حقوقم یک ذره کوتاه نمیآیم.»
اغلب مسئولان هیچ گاه از توهین کردن خود عذرخواهی نمیکنند، مگر در شرایطی که فیلم یا صوت یا تصویری از صحنه توهین توسط یکی از حاضران ضبط شده باشد و به لطف فضای مجازی، دست به دست شود. اغلب نمایندگان توهین کننده به مردم هرگز عذر خواهی نکرده اند و اگر هم عذر خواهی کرده اند، از نوع متن عذر خواهی نماینده سراوان بوده است. شکایتها هم که غالبا به نتیجه نمیرسد و طرح نظارت بر رفتار نمایندگان که سالها در راهروهای بهارستان معطل بود، عملا به گونهای اجرا شده که کمتر شکایتی به صورت جدی به نتیجه میرسد.
در اوضاع نابسامان اقتصادی کشور و در شرایطی که اغلب خانوادهها با مشکلاتی، چون بیکاری و گرانی دست و پنجه نرم میکنند و اغلب این مشکلات ناشی از بی تدبیری مسئولان است از افراد صاحب تریبون و صاحب منصب انتظار بالاتر است. به قول آن خبرنگار خوش ذوق باید به برخی از مسئولان گفت: اگر حرف زدن بلد نیستید، حرف نزدن که بلدید. از مسئولان انتظار میرود اگر نمیتوانند مشکلات مردم را کم کنند، حداقل توهین نکنند.
شیون برای شینآبادی دیگر
حسین احمدی نیاز، وکیل دختران شینآباد طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز با موضوع قرار دادن حادثه تلخ آتش سوزی مدرسهای در زاهدان نوشت: کافی است اکنون خود را جای والدین دختران مظلوم دبستان اسوه زاهدان قرار دهیم یا بهجای این دختران دردناکی سوختگی را تحمل کنیم. سوختگی از پلیدترین دردهاست آن هم برای دخترانی که قرار است، شادی و خنده و بازی را تمرین کنند، اما افسوس که آتشسوزی در مدرسه اسوه حسنه زاهدان که منتج به فوت و مصدومیت چند دختر دانشآموز شده است، شیونی برای شینآباد دیگری شد و دختران این بار نخندیدند و سوختند! شیون و گریه برای دختران ایرانزمین که چنین مظلومانه قربانی سهلانگاری مسئولان میشوند، دردناک است.
بازهم غیراستاندارد بودن مدارس عامل اصلی این حادثه شوم شده است. برحسب گفته ریاست سازمان نوسازی مدارس کشور در حال حاضر بیش از چهل درصد از مدارس کشور غیراستاندارد هستند و نیازمند بازسازی و نوسازی اصولیاند. از دیگر سو مناطق محرومی همچون استان سیستان و بلوچستان از این وضعیت اسفبار غیر استاندارد بودن مدارس رنج بیشتری میبرند. پس از آتشسوزی مدرسه انقلاب اسلامی شینآباد در ۱۵ آذر ١٣٩١ تلاش زیادی کردیم، تا این روز شوم که در آن ٢٨ دانشآموز دختر دچار حادثه شده که دو تن از آنها بهنامهای ساریا رسولزاده و سیران یگانه جان باختند و ۲۶ دختر به شدت مصدوم شدند را روز استاندارد سازی مدارس بنامیم، اما شوربختانه هرگز مورد توجه مسئولان مربوطه قرار نگرفت. حادثه تلخ آتشسوزی مدرسه زاهدان زنگ خطری برای مسئولان است نسبت به مدارسی که برای گرمایش مجبور به استفاده از روشهای سنتی هستند. مسئولان وظیفه دارند در این مهم تلاش بیشتری انجام دهند، زیرا مسئولیت تام این حوادث برعهده دولت است. مردم فرزندان خود را برای تحصیل به مدارس میفرستند، نه اینکه دچار چنین حوادث تلخی بشوند. تراژدی دردناک شینآباد خسارات فراوان به دانشآموزان و کشور وارد کرد، چرا برای پیشگیری از تکرار شوم آن گامی برداشته نمیشود؟ واقعیت این است که وفق قانون مسئولیت مدنی و قوانین جاری کشور و اصول مسلم حقوقی، دولت در مقابل این حادثه دارای مسئولیت تام بوده و ملزم به جبران ضرر و زیان و خسارات وارده و مکلف به پیشگیری از تکرار موارد مشابه است. افسوس که هنوز دولت از حادثه دردناک شینآباد درس عبرت جدی نگرفته و با سهلانگاری و گاه قصور موجب تکرار تلخ آن حادثه، در استان دردکشیده سیستان و بلوچستان شده است.
اعتدال و امکان ظهور پوپولیسم نوین
حسین عمایی دانشجوی دکترای علوم سیاسی در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز قانون چاپ شده نوشت: در ایران خاصه بعد از سال ۸۸ جناحهای سیاسی بهیکدیگر نزدیک شدهاند، شاید واکنشی به فضای بیشاز حد قطبیشده آن سال باشد، اما دلیل آن هرچه باشدتفاوتها حول اعمال سیاستهای گوناگون کاهش پیدا کرده است، برای نمونه بهنظر میرسد در هر صورت سیاستهای توزیعی مثل دادن یارانهها خواه ناخواه ادامه پیدا میکند، هیچ کدام از دولتها توان افزایش حاملهای انرژی را ندارند و از طرفی در زمینه سیاسی خاصِ ایران به دلیل ضعف نهادهای سیاسی، حامی پروری در قالب ژن خوب و فساد سیاسی فارغ از جناحبندیها وجود خواهد داشت، به راستی آیا با آمدن دولت جدید روابط حامیپرورانه کاهش پیدا کردهاست؟
به نظر میرسد نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه در این دولت ارادهای نیز برای از بین بردن آن مطرح نیست، نمونههای اخیر انتصاب فرزندان مقامات دولتی ارشد را درنظر بگیرید. حتی در حوزه چرخش نیروهای سیاسی نیز تفاوتی آنچنانی حاکم نیست، بعید است اگر سید ابراهیم رئیسی، رییسجمهور میشد، رحمانی فضلی در دولت وی پستی نمیگرفت یا چه تفاوتی بین لیست امید مجلس خبرگان و سایر لیستها وجود دارد؟ فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی چه عملکرد خاصی مجزا از سایر فراکسیونها داشته است؟ البته قبول دارم نمیتوان در همه حوزهها این حکم کلی را اعمال کرد برای مثال در حوزههایی مانند سیاست خارجی هنوز تفاوت ِنگاه در جریانها وجود دارد، ولی یادمان نرود با خروج دولت ترامپ از برجام در این حوزه نیز به نوعی به وضعیت قبل از انتخابات سال ۹۲ بازگشتیم.
به نظر میرسد یکی از پیامدهای سیاست اعتدال و نزدیک شدن اصلاحطلبان و اصولگرایان بهیکدیگر در قالب اجماع معتدلانِ دو جناح، محدود شدن گزینههای انتخابی برای شهروندان و از بین رفتن رقابت سیاسی در انتخابات است. زمانیکه مردم تفاوت عملی گزینههای پیشرویشان را درک نکنند خودبهخود بهسمت بیاعتنایی سیاسی و عدممشارکت سوق داده میشوند؛ از طرف دیگر بادرنظرگرفتن اعتراضات دی سال گذشته و اجماع احتمالی نخبگان دوجناح اصلی در انتخابات پیشرو، خطر ظهور پوپولیسم به شکلی جدید و با کاندیدای جدید وجود خواهد داشت، در این فضای اجماع زده، پوپولیسم با ایجاد نزاع و دوگانه ساختگی بین مردم و کل تشکیلات سیاسی حاکم، خود را نماینده اکثر مردمی میداند که در مناسبات اقتصادی- سیاسی و حامیپروریِ جناحهای کشور سود و بهرهای ندارند و با وعده به ناکجاآبادِ خیالی رای آنها را به سمت خود جذب خواهد کرد. باید دانست نهادهایی مانند شورای نگهبان نیز مانع قطعی در مقابل آن نخواهند بود، زیرا کاندیدای پوپولیست میتواند شخصیت شناخته شدهای باشد که در آن مقطع برای فایق آمدن براجماع گروههای سیاسی دیگر به پوپولیسم روی آورد.
کدام نهاد پاسخگوی انحراف در چگونگی اختصاص و هزینه کرد بودجه است؟
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان تاوان جنگ اقتصادی و با اشاره به اظهارات اخیر معاون اول رئیس جمهور نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری طی دو روز گذشته گفته بود «نمیتوانیم به راحتی به مردم بگوییم که وارد جنگ شدهایم.» و البته اشاره کرده بود که آمریکاییها مراکز حساس اقتصادی را هدف گرفتهاند. آنچه در این میان باید پرسیده شود این است که اگر کشور آنطور که پیش از این هم مطرح شده بود، وارد جنگ اقتصادی شده است تاوان آن را چه کسی باید پرداخت کند؟ معاون اول رئیس جمهوری همچنین در بخش دیگر سخنان خود بودجه دولت را گوشت قربانی خوانده و از مراکزی نام برده بود که دهها میلیارد بودجه دریافت میکنند.
ناگفته پیداست در شرایط بحرانی و تنشی که البته نیازی به گفتن آن نبوده و مردم به راحتی اولین لمسکنندگان آن بودند چطور بودجه کشور، گوشت قربانیای است که دولت توان قطع برخی از زوائد آن را ندارد؟ هر چند اقدام سال گذشته دولت در شفافسازی بودجه و کشیده شدن بحث آن در شبکههای اجتماعی نزد افکار عمومی، قابل تقدیر بود، اما اگر به قضاوت گذاشتن سند دخل و خرج یک ساله کشور در معرض اذهان مردم، نتواند این گوشت قربانی را در شرایط سخت اقتصادی نجات دهد، قطعاً باید راه حل را در جای دیگری کاوید. سوال اصلی مردم این است که اگر دولت تنظیمکننده اصلی سند بودجه است پس چه نهاد یا مرجعی باید پاسخگوی انحراف در چگونگی اختصاص و هزینه کرد آن باشد؟ این در شرایطی است که بارها بودجه برخی نهادهای فرهنگی که البته رقم آنها کم هم نیستند و عملاً خروجی قابل توجهی نیز نداشتند، مورد بحث قرار گرفته است.
باید پرسید این نهادهای موازی تا چه حد دارای قدرت هستند که دولت و مجلس توان تحمیلِ تاوان جنگ اقتصادی را به آنها ندارند. بدون شک مردم نهتنها به تنهایی توان پرداخت هزینه این نبرد نابرابر را ندارند که این تبعیض، اعتمادشان به هر کنش دولت برای عبور از این شرایط را از بین خواهد برد. ناگفته پیداست دولت باید به جای آماده کردن مداوم ذهن مردم برای پذیرش روزهای سخت، به طور شفاف موانع پیش روی خود، در عبور از این شرایط را با مردم مطرح کند. به هر روی باید گفت: پذیرش افکار عمومی برای این شرایط نیازمند هم آوایی در ساختارهای لایهلایه تصمیمگیر برای پاسخگویی به عملکردشان است. در حالی که بودجه عمرانی در کمترین میزان خود قرار میگیرد، باید تمام دستگاهها، نهادها و سازمانها به طور شفاف درخصوص نحوه هزینه کرد بودجه خود با مردم سخن بگویند. بدون شک شرایط سال آینده کشور به گونهای است که باید برای هر ریال بودجه مردم برنامه منظم داشت. مردمی که احساس میکنند در این شرایط هیچ مرجعی برای پاسخ دادن به رنجهای اقتصادیشان نیست و دولتی که خود سال گذشته انتخاب کردند به انحا مختلف از ناتوانیاش در جلوگیری از نهادهای موازی سخن میگوید، دچار ناامنی روانی خواهد شد. زمانی که ببینند این خودشان هستند که به تنهایی باید بار گرانی کالاهای اساسی را تحمل کرده و حتی منت سوخت ارزان بر سرشان گذاشته شود و در شرایطی که حتی دولت سخنگویی هم به معنای سابق آن ندارد، احساس مورد ظلم قرار گرفتن خواهند کرد و حرفهایشان را در خیابان و با فریاد میزنند. آنچه مسلم است نیازی به گفتن شرایط جنگی اقتصاد نیست، مردم توقع دارند به جای بیان مشکلات، حداقل طعم تاوان این جنگ را به عدالت در همه اقشار چه مسئول و چه غیرمسئول ببینند تا شاید کمی با احساس ناامیدی کمتری این سال سخت را به پایان ببرند.