سرنوشت سیاه سلطان قیر، مستندهای بی سند، دوران نفت سخت و توسعه ملی، افزایش ۴۴ درصدی قیمت خانه در مقایسه با سال قبل، دیوار قیمت مسکن بلندتر شد، خروج نیروهای امریکایی با چه هدفی؟، استیضاحهای متعدد و خالی شدن اعتبار ابزار نظارتی، زنان درآتش خودسوزی، فرار ظریف از تله فرانسوی، توقف در پخش مستند مصباح، شعبده بازی با صندوق توسعه ملی، حرکت نرخ ارز به سمت تعادل، چتر کدام جریان سیاسی بر روی سر مفسدان اقتصادی است؟!، جزئیات نزدیکی گشتهای سپاه به ناو امریکایی و فرار دولت از پاسخگویی درباره دوسوم بودجه کشور، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه دوم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعدام حمید باقری درمنی ملقب به سلطان قیر در بیشتر آنها خبر یک صفحه نخست را شامل میشود. سرنوشت سیاه سلطان قیر و اعدام یکی از سلاطین پتروشیمی، از تیترهایی است که برای این خبر انتخاب شده. تعدادی از روزنامههای امروز، همچنین واکنشهای اغلب انتقادی منتسبان و همفکران آیت الله هاشمی رفسنجانی نسبت به مستند هاشمی زنده است را بازتاب دادند. چرایی تصمیم آمریکا برای خروج از سوریه و تحلیلهایی درباره وعدههای پوپولیستی با پول نفت از دیگر موضوعاتی است که در روزنامههای امروز در صفحات نخست برجسته شده است.
روزنامه ایران در گزارشی با روتیتر آرشیو صدا و سیما در خدمت روایتسازان و تیتر مستندهای بی سند به نقد مستند هاشمی زنده است پرداخت. این روزنامه در گزارشی دیگر با تیتر امید اقتصاد به «نیما» از قدمهایی که سیاستگذاران باید برای نیما بردارند، خبر داده و نوشت: مسئولان بانک مرکزی وعده دادند طی هفتههای آینده برای تولیدکنندگانی که به ارز نیاز دارند، تصمیمات ویژهای خواهند گرفت.
روزنامه قانون نیز با چاپ تصویری از آیت الله هاشمی در گزارشی با تیتر نبرد با مردی که رفته است! از ادامه تخریبهای هاشمیرفسنجانی بعد از مرگ و اعتراض خانوادهاش به این اقدام نوشته است. این روزنامه همچنین در گزارشی با عنوان شعبده بـازی با صندوق توسعه ملی از مسئولان خواسته است، پاسخگوی غیب شدن ۱۵۰میلیارد دلار از ذخایر ارزی کشور باشند.
روزنامه کیهان چتر کدام جریان سیاسی بر سر مفسدان اقتصادی است؟! را تیتر یک شماره امروز خود نموده و سعی کرده اعدام باقری درمنی را موضوع گزارشی قرار داده و نزدیکی مفسدان اقتصادی را به یکی از جریانهای سیاسی کشور نسبت دهد. این روزنامه در گزارشی دیگر با تیتر خانم ابتکار! آقای روحانی هم مخالف دولت است؟! درباره انتقاد ضمنی حسن روحانی از توافقنامه پاریس نوشته است.
روزنامه خراسان اعدام سلطان قیر با کلکسیونی از مفاسد را تیتر یک کرده و از تکنیک خاص باقری درمنی در کلاهبرداری به روایت بازپرس پرونده نوشته است. این روزنامه و چند روزنامه دیگر مثل فرهیختگان و جوان گزارشی با محوریت نخستین رزمایش تهاجمی ایران در خلیج فارس تهیه و در صفحات نخست خود منتشر کرده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چگونه واژه «عدالت» مورد سوءاستفاده قرار میگیرد؟
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان فرصت و تهدید گفتمانهای عدالتمحور به کاربرد واژه عدالت در گفتمانهای سیاسی پرداخت و نوشت: بیگمان کلیدواژه اصلی گفتمانهای سوسیالیستی ـ. به معنای عام ـ. «عدالت» است و به این طریق این مفهوم بارها و بارها در طول تاریخ و در پهنه جغرافیا بازتولید شده و مورد توجه قرار گرفته است. فارغ از آن، نیروهای «اپوزیسیون» در برابر هر حاکمیتی از مفهوم «عدالت» به عنوان عنصری جدی و حیاتی بهره میگیرند و همواره حاکمان را با چوب عدالت مینوازند.
این مدل در میان رقبای سیاسی درون حاکمیتها هم به کرات و کثرت قابل مشاهده و ردیابی است. همواره نیروهای خارج از نهاد قدرت سعی میکنند با استفاده از مفهوم عدالت، رقیب سیاسی خود را هدف قرار داده و او را به «بیعدالتی» و «بیتوجهی» به خواست و نیاز گروههای مختلف اجتماعی متهم میکنند. این قبیل اتهامها گاه حقیقتی را بازتاب میدهند و گاه تنها با انگیزههای سیاسی و جناحی دنبال میشوند. در هر حال شعار عدالت همواره و همیشه مورد اقبال و استقبال آحاد جامعه ـ. به خصوص طبقات فرودست ـ. قرار میگیرد. به طوری که این شعارها هرگز بدون مشتری باقی نمیمانند.
مسئله، اما بر سر این شعارها، صحیح یا کذب بودن آنها نیست. مسئله اصلی بر سر امکان سوءاستفاده از مفهوم اصیل «عدالت» است. در بستر اجتماعی شکلگیری چنین فرآیندهایی است که امکان و احتمال سوءاستفاده، سوءبرداشت و فرصتسازی از مفهوم «عدالت» به وجود میآید. چه اینکه این مفهوم جذاب و امیدوارکننده مشتریانی پر و پا قرص دارد و کنشگرانی که شیوه رفتاری این مشتریان را بشناسند به راحتی میتوانند از آن استفاده کنند. نمونههای فراوانی میتوان بر این مدعا ذکر کرد. شعارهای چپگرای محمود احمدینژاد در جریان انتخابات سال ۱۳۸۴ شاخصی تمامعیار برای درک بهتر این معنا به دست میدهد. مردی که توانست با تکیه بر چند شعار کلیدی عدالتمحور، تمام رقبای سیاسی خود را از میدان به در برد و در ادامه زمامداریاش بر ارکان اجرایی کشور، با استفاده از شیوهها و روشهایی «شبهتوتالیتر» در برابر تمام انتقادهای سازنده دلسوزان کشور با تکیه بر همین شعارها، چهرهای همیشه طلبکار و مدعی از خود بازتاب دهد.
این نمونه داخلی و نمونههای بیشمار بینالمللی نشان میدهد که حاکمیتها و حکومتها همواره در معرض چنین خطری قرار دارند و بیم آن میرود تازه از راه رسیدهای با بهرهگیری حداکثری از شعارهای عدالتمحور تمام ارکان کشور را تهدید کرده و ضرباتی جبرانناپذیر بر روندهای توسعهای وارد آورد؛ لذا به نظر میرسد پیش از هر اقدامی باید بازخوانی و بازتعریف تازهای از مفهوم «عدالت» به دست داد. روند اجتماعی در جای جای دنیا نشان میدهد که امکان عقلی و منطقی دستیابی به «عدالت» بدون «آزادی» میسر نخواهد بود و «آزادی» تنها راه رسیدن به «عدالت» محسوب میشود. در حال حاضر به نظر میرسد این گزاره تنها راه برونرفت از خطر بازگشت «خودمحوری»، «توتالیتاریسم» و «استبداد» به بهانه «عدالت» باشد. بهرهگیری از ظرفیتهای متنوع و فراوان این گزاره میتواند زمینه هرگونه سوءاستفاده از مفهوم ناب، اصیل و تاریخی «عدالت» را از میان برده و زمینه را برای تحقق واقعی عدالت مهیا کند.
آیا خروج آمریکا از سوریه یک فریبکاری سیاسی – تبلیغاتی است؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان ترامپ؛ قبول شکست در سوریه نوشت: بسیار سؤال برانگیز است که چرا آمریکای مدعی پرچمداری در مبارزه نفس گیر علیه تروریستها ناگهان تغییر موضع میدهد و از صحنه رویاروئی با تروریستها میگریزد؟ آیا واقعاً تروریستها به کلی نابود و سرکوب شده اند؟ و اگر سرکوب شده اند، آمریکای ترامپ میتواند این پدیده را به نام خودش ثبت کند؟ پاسخ این سؤال بر اساس هر محاسبهای که صورت پذیرد، به کلی منفی است.
همگان به خاطر دارند که آمریکا دو برنامه ۱۰ ساله و ۳۰ ساله برای مهار داعش و نه سرکوب و نابودی آن فقط در عراق، ارائه کرده بود که هرگز اجرایی نشد.
با این حساب اگر داعش و سایر تروریستها در سوریه و عراق زمین گیر و سرکوب شده اند، حداقل آمریکا نمیتواند مدعی شود که آنها توسط ائتلاف آمریکائی دچار چنین وضعیتی شدهاند.
در واقع ترامپ و دستیارانش در تناقض عجیبی گرفتار آمده ائد. از یکطرف آنها مرتباً ایران و محور مقاومت را سمبل تروریسم و حمایت از تروریسم در منطقه معرفی میکنند و از سوی دیگر به طور همزمان ترامپ در مواضعش تاکید میکند که سوریه و مسائلش ربطی به آمریکا ندارد و مشکلی برای روسیه، ایران و سوریه است! معلوم نیست که اینهمه چرخش و انفعال و درماندگی را دستیاران ترامپ چگونه میتوانند توجیه کنند، جز آنکه حساب خود را از حساب ترامپ جدا کنند و از این جماعت ناکام و بیتجربه فاصله بگیرند، کاری که جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا انجام داد.
این احتمال نیز وجود دارد که اعلام خارج ساختن نظامیان آمریکائی از سوریه یک فریبکاری سیاسی – تبلیغاتی باشد. این موضوعی است که حوادث روزها و ماههای آینده آن را روشن خواهد کرد هر چند در هر صورت آمریکا اکنون فقط میتواند به شکست استراتژی خود اعتراف کند و بپذیرد که از ایران، روسیه، ارتش سوریه و محور مقاومت شکست سنگینی خورده و چارهای جز فرار از صحنه برای آنها باقی نمانده است. این یک پیروزی استراتژیک برای مقاومت اسلامی در منطقه محسوب میشود که توانسته پوزه تروریستها و حامیان وقیح آنها را به خاک بمالد، ولی این بار برای شاه سلمان و فرزندش هم آبروئی باقی نمانده که باز هم فرار آمریکا از سوریه را به تأخیر اندازند.
تلألو دلارهای نفتی و وعدههای پوپولیستها
سجاد تبریزی، کارشناس اقتصادی طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه قانون چاپ شده، نوشت: سال ۱۳۸۴ معلوم شد تلاش دولت هفتم و هشتم برای پر کردن ذخیره ارزی، تبدیل به پاشنه آشیل برای اقتصاد و پیشرفت کشور شده است. قضیه از این قرار بود که دولت هفتم و هشتم پس از سالها هرج و مرج در اقتصاد، توانسته بود دخل وخرج کشور را هماهنگ کرده و مازاد درآمد دولت را در صندوقی ذخیره کند که قرار بود به عنوان پشتوانه تولید و کارآفرینی استفاده شود. اما ظاهرا قبل از اینکه تولیدکنندگان و حتی خود دولت وقت برنامهریزی برای این صندوق داشته باشد، پوپولیستها که متوجه توان این صندوق شده بودند، دلشان برای سوء استفاده از آن غنج زده بود. نتیجه واضح آن سال (۸۴)، زمانی به چشم آمد که شعار پوپولیستی «آوردن پول نفت بر سر سفره مردم» از زبان کاندیدایی بیرون آمد و بعد از آن برنده همان انتخابات شد.
شعار واضح و قابل فهم بود، اما چیزی که توسط مردم دیده نشد، منشأ تولید این شعار بود: صندوق ذخیره ارزی. دولت بعدی که با عوامفریبانهترین شعار در تاریخ ایران، کسب رای کرده بود، پس از به قدرت رسیدن، دریافت ساختار صندوق ذخیره ارزی به گونه طراحی شده که اجازه دستاندازی به آن برای اجرایی کردن وعدهها داده نمیشود. صورت مساله را پاک کرد، صندوق منحل شد، صندوقی دیگر جای آن را گرفت که پس از اتمام دوره دولت وقت، حساب و کتاب آن صفر مطلق بود. حالا دولت روحانی دقیقا همان جایی قرار دارد که دولت اصلاحات در سالهای ۸۲ تا ۸۴ قرار داشت. حملهها همان حملههاست و حمله کنندهها، همان حمله کنندهها؛ هر چه به انتهای دوره ریاست وی نزدیکتر میشویم، تشابه میان جوسازیها علیه دولت یازدهم با دولت هشتم بیشتر نمایان میشود. رمزگشایی از وعده جدید پوپولیسی متکی به نفت، مشخص میکند که نگاه رییس دولت نهم و دهم باز هم به صندوق ذخیره ارزی است و خوب میداند که وسوسه کردن افکار عمومی با یارانهها نقدی، میتواند برای او رایی دوباره بسازد. گرچه امروز رییس دولت نهم و دهم رقبایی نیز از اردوگاه همسوی با خود دارد و تنها کسی نیست که برای رسیدن به ریاست، برنامه حراج زدن به ثروت ملی را ریخته است.
واقعیت این است که دولت روحانی به دلایلی، دست از دلار فروشی برداشته و حالا آلودگی اقتصاد ملی به دلار نفتی، کمتر از همیشه است. این دلارها ظاهرا در صندوق ذخیره شدهاند و تلألو این دلارها عقل و هوش را از پوپولیستهایی ربوده است که با تمام توان استراتژی ۸۲ تا ۸۴ را تکرار میکنند: ابتدا تخریب دولت به هر شکل و هر بهانه و بعد از آن وعدههای اغواگرانه. حرکت دولت در حذف دلار نفتی از اقتصاد، حرکتی آینده ساز است و بدون شک تاریخ در مورد این دوره قضاوت درستتری خواهد داشت، اما به نظر میرسد تجربه دولت هفتم و هشتم این مسئولیت بزرگ را بر دوش شخص آقای روحانی قرار داده است تا تمامی تمهیدات را برای جلوگیری از دست اندازی عوامفریبان و تاراج دوباره ثروت ملی بعد از اتمام دولتش پیشبینی کند.
اخبار جعلی و آثار آن به روایت وزیر جوان
محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود چاپ کرده نوشت: مدتهاست که با گسترش بهکارگیری شبکههای اجتماعی، انتشار اخبار و تبادل نظر پیرامون مسائل مختلف سهولت بیشتری یافته است. اما در کنار این فرصتهای منحصر به فرد، چالشهایی نیز وجود دارند که برای فائق آمدن بر آنها نیازمند مشارکت عمومی و همدلی همگانی هستیم.
انتشار اخبار جعلی که اغلب با سوء استفاده از احساسات عمومی مردم و با تغییر واقعیت صورت میگیرد، به مرور فضای تشخیص حق از باطل را غبارآلود و افکار عمومی را از واقعیتهای مهم و اصلی منحرف میکند و همین موضوع گاهی با تحریک احساسات مردم منجر به نگرانیهایی جدی در سطح جهانی میشود. در گام نخست، با اهتمام مرکز روابط عمومی وزارت ارتباطات، جلسات گفتوگوی صاحب نظران درباره فضای مجازی و رسانهای برگزار و به عنوان راهبردی ارزشمند برای تبادل اندیشه و نظر برگزار میشود. نخستین جلسه از این گفتوگوها، به اخبار جعلی اختصاص یافت که در آن مشخص شد که اکثر شهروندان دغدغه آن را دارند و تاکنون درباره آن اقدام مناسبی انجام نشده است.
آمار نشان میدهند که خبر جعلی در تمامی موضوعات اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، بهداشت، سلامتی و سایر موضوعات وجود دارد و با وجود فناوریهای نوین، به آسانی تولید و منتشر میشود. به دلیل تأثیرگذاری بالای اخبار در افکار عمومی و به تبع آن تصمیمگیریهای مسئولین، برخی از این شیوه برای جنگ روانی و تحقق اهداف و منافع ناصحیح استفاده میشود و با تکنیکهای مهندسی اجتماعی، دست به تخریب اشخاص و عقاید میزنند تا هزینه دفاع از اخبار واقعی در مقابل اخبار جعلی را افزایش دهند. گاهی نیز با تلفیق چند خبر واقعی و اطلاعاتی جعلی تلاش میکنند نگاه مردم را به اهمیت برخی دغدغهها بکاهند و جداسازی راستی از ناراستی را سختتر کنند.
آنچه زیان این گونه اخبار را بیشتر میکند، اصل جعل و نشر آن نیست، بلکه بازنشر و پذیرش آن به وسیله افرادی است که به علت فقدان سواد رسانهای و نداشتن قدرت تمییز میان «جعل» و «واقعیت» یا حتی تحریک شدن احساسات لطیف و شریف انسانی، آن را پذیرفته و نشر میدهند و، چون این افراد نشردهنده میتوانند بیطرف و غیرمُغرِض شناخته شوند، اثرات منفی اخبار جعلی و منتشر شده به دست آنان افزایش مییابد. این وضعیتی است که نه فقط ما بلکه دیگر کشورها نیز با آن دست به گریبان هستند. اخبار جعلی در استرالیا، هند، امریکا، برزیل، سوئد، فرانسه و بسیاری از کشورهای دیگر آثار و عوارض خود را بویژه در مقاطع حساس زمانی به جای گذاشته است و در اجلاسهای بینالمللی اغلب این موضوع را در دستور کار گفتگو پیرامون فضای مجازی قرار میدهند.
بدین منظور، در گام اول باید برای افزایش سواد رسانهای جامعه تلاش کنیم و شایسته است که این اقدام به صورت مؤثرتر از مقاطع اولیه تحصیلی آغاز کرد. در گامهای بعدی، ضرورت دارد که همگی از داوریهای سریع و پذیرش اخبار و بازنشر آنها اجتناب کنیم. تا هنگامی که از درستی آنها و منبع معتبر آنها اطلاع پیدا نکردهایم، به بازنشر آنها اقدام نکنیم؛ بخصوص در زمانی که مزدورهای رسانهای و مجازی نهایت تلاش خود را بر تخریب مدافعان حقیقت میگذارند. جعل خبر حتی اگر علیه مخالفان ما هم باشد در نهایت دودش به چشم ما نیز خواهد رفت. همچنین لازم است مقررات دقیق با ضمانت اجرایی کافی برای نظارت برانتشار اخبار جعلی و زیانبار وضع و اجرا شود.