در این یادداشت، درصدد مخالفت یا موافقت با کودک همسری نیستم، بلکه قصد دارم به تبیین مسئلهای مهمتر و مغفول، یعنی مسئله "قلمروی نفوذ قانون" بپردازم.
گمان میکنم طراحان طرح مقابله با کودک همسری، بدون آگاهی به قلمروی نفوذ قانون و یا لااقل بدون دخالت دادن آن در محاسبات خویش، مبادرت به ارائه آن به مجلس شورای اسلامی نمودهاند. برای انتقال مقصود خویش از "قلمروی نفوذ قانون"، به طرح چند سوال از نمایندگان محترم طراح می پردازم:
ـ هم اینک روزانه میلیونها نخ سیگار در کشور ما استعمال میشود. ابعاد وسیع زیان حاصله، بر هیچ کس پوشیده نیست. چرا قانونی مبنی بر منع استعمال سیگار نداریم؟
ـ روزانه هزاران دروغ ریز و درشت، در خانه و کوچه و محل کار و غیره، ردوبدل میگردد. گمان نمیکنم درباره هزینه هنگفت شیوع بیاعتمادی، تردیدی وجود داشته باشد. چرا فقط راجع به برخی انواع دروغ مانند نشر اکاذیب، قانون داریم؟ چرا با سلاح قانون به جنگ دروغ نمیرویم؟
ـ صدها هزار خانه فرسوده در کشور وجود دارد که با زلزلههای حتی متوسط، بر سر ساکنان آن خراب میشود. چرا قانونِ منع سکونت در این خانهها تصویب نمیشود؟
ـ بسیاری اشخاص، مقید به پرداخت دو واجب شرعی خُمس و زکات نیستند. چرا قانونِ وصول اجباری خمس و زکات تصویب نمیشود؟
ـ خوب میدانیم که توصیه های غلط پدران، زندگی بسیاری از جوانان را تباه کرده و میکند. پدری را تصور کنید که دائماً آرزوی مهندس شدن فرزند کم استعداد خود را زیر گوشش بخواند؛ آرزویی که دست یافتنی نیست و جز سرخوردگی و شکست، ثمری ندارد. چرا مقنن با این توصیههای تباه کننده، برخورد نمیکند؟
ـ چه بسیار پدرانی که با آموزشهای غلط، عملا فرصت ازدواج را برای همیشه از فرزندان خویش سلب میکنند. کدام قانون با این پدیده مقابله میکند؟
ـ چه بسیار جوانانی که به تعهدات ناشی از ازدواج تَننداده و استحکام نهاد بنیادین خانواده را تهدید میکنند. چرا تضییقات قانونی برای وادار ساختن ایشان به ازدواج وجود ندارد؟
علاوه بر چراهای بالا، صدها چرای دیگر را نیز میتوان ذکر کرد که اگر آن ها را از طراحان طرح مقابله با کودک همسری بپرسیم، احتمالا چنین پاسخهایی خواهیم شنید:
ـ هزینه اجرایش فوقالعاده است،
ـ نظارت بر اجرای آن بسیار دشوار است،
ـ بازده آن در مقایسه با هزینههایش، اندک است،
ـ مقاومت در برابر اجرای قانون بسیار است،
ـ عوارض جانبی اجرای قانون، از نفع اجرای آن بیشتر است (زیرا قانون نیز همچون دارو، عوارض جانبی دارد)،
ـ سنت های ریشه دار را نمیتوان به صورت قهرآمیز برهم زد،
ـ ابعاد مسئله، آنچنان نیست، که مداخله قانونی را توجیه کند،
ـ برای تخلف مورد نظر، ضمانت اجراهای قانونی موثر در اختیار نداریم،
ـ دور زدن قانون، آسان است،
و بسیاری معاذیر دیگر.
بنابراین، باید بپذیریم که قلمروی نفوذ قانون، از آنچه تصور میکنیم، بسیار بسیار محدودتر است.اینک از طراحان محترم میپرسم که آیا به صِرف عقیده به قُبح کودک همسری، مبادرت به امضای آن نمودهاند یا آنکه راجع به میزان اثرگذاری این ممنوعیت و همچنین عوارض نامطلوب جانبی آن، تحقیقات لازم را انجام دادهاند؟
اگر چنین تحقیقاتی انجام شده و نتیجه مثبت بوده باشد، بحث بر سر حُسن و قُبح کودک همسری در مجلس شورای اسلامی مفید و لازم خواهد بود اما اگر چنین عقبه علمیای وجود نداشته باشد، ثمره این تلاش چیزی نخواهد بود جز اینکه:
ـ مدتی از وقت مجلس، صرفِ جدالی بیهوده و اختلاف افکن شود،
ـ بر فرضِ تصویب، قانونی به خِیل قوانین بیاثر و خُنثی افزوده گردد،
ـ و بر فرض عدم تصویب گفته شود: ما مخالف کودک همسری بودیم اما اینها و آنها مدافع کودک همسری بودند!
*دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی