انتقاد تند روحانی از مخالفان FATF، واکنشها به استعفای ظریف، بازتاب سفر بشار اسد به ایران در رسانههای غربی ـ عربی، گمانهها از دلیل استعفای ظریف، فرصتی برای بررسی FATF، تشدید در نظارت بر توزیع گوشت قرمز و بازار شب عید، پایان دوره نفت با سقوط آزاد، رفع تبعیض، راهگشای آزادی ،۳۰۰ کشته در حمله هند به پاکستان، چالش انتصاب مدیران از سوی نمایندگان مجلس، چابهار بخشی از یک بازی بزرگ و ذخایر ارزی کشور در بهترین شرایط، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه هشتم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که یک روز بعد از انتشار خبر استعفای وزیر امورخارجه بازتاب این خبر و واکنشها به آن در کنار سرمقالهها و تحلیلها درباره چرایی این تصمیم در صفحات نخست همه روزنامهها برجسته شده است. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مداخان اهل بیت از یک سو و سخنان رئیس جمهور در جمع مدیران بانک مرکزی که شامل انتقادات او از مخالفان افای تی اف و برنامه دولت برای کنترل تورم میشد نیز در بیشتر روزنامهها با تیترها و تصاویری مورد توجه سردبیران روزنامهها قرار گرفته است.
اصلیترین محور روزنامههای امروز که با کلیدواژه استعفای ظریف موضوع تحلیل ها، نقدها و گمانه زنیهایی از دلایل این تصمیم میشود با رویکردهای مختلفی محل بحث قرار گرفته است. روزنامههای اصلاح طلب و نزدیک به دولت از نه به استعفای ظریف و خواست مردم و نخبگان سیاسی از او برای تجدیدنظر در استعفا خبر داده اند و در تحلیلهایی از ریشههای نارضایتی ظریف از خدشه دار شدن جایگاه وزارت خارجه در دیپلماسی ایران نوشته اند. تعدادی از یادداشت نویسها نیز مسأله گیر کردن لوایح FATF و برخی پیچیدگیها در روند تصویب این لوایح را به استعفای ظریف ربط داده اند.
روزنامه شرق واکنشهای مقامات به استعفای وزیر امور خارجه را با تیتر سکان وزارت بدون وزیر در کنار تصویری از او در تالار وزارت خارجه قرار داد. این روزنامه سرمقاله امروز خود و یادداشتی دیگر را به موضوع استعفای ظریف اختصاص داده است. شرق در گزارشی از سخنان روز گذشته روحانی در جمع مدیران بانک مرکزی عنوان کشور را نمیشود دست ده، بیست نفر داد را از قول او تیتر یک کرد.
در بین روزنامههای منتقد دولت، وطن امروز با انتخاب تیتری نامتعارف عنوان کودک شو را در کنار تصویر روحانی و ظریف گنجانده است. همچنین حسن رضایی در یادداشتی با عنوان آقای ظریف؛ شوخی نکن! در این روزنامه نوشت: بر فرض پذیرش استعفای آقای ظریف، جناب رئیسجمهور سعید جلیلی را جانشین او به مجلس معرفی نخواهد کرد! ناخوانده پیداست که قرعه این فال، به نام واعظی یا عراقچی مثلا، یا تختروانچی و آدمهایی از همین جنس خواهد افتاد.
روزنامه ایران نیز تصویری تمام قد از محمدجواد ظریف را در صفحه نخست خود چاپ و عبارت نه به استعفا را در کنار یادداشتها و گفت وگوهایی با شماری از سیاسیون و نمایندگان در ارتباط با این تصمیم ظریف قرار داده است. این روزنامه همچنین بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار ذاکران اهلبیت با عنوان ملت ایران قویتر از ۴۰ سال قبل و دشمنان آن ضعیفتر شده اند را نیز در صفحه نخست خود قرار داده است.
روزنامه کیهان، اما در سرمقاله امروز خود با عنوان آقای ظریف انتظار این نبود! که به قلم حسین شریعتمداری نوشته شده، ضمن تکرار انتقادات خود نسبت به سیاست خارجی ظریف و برجام از استعفای او انتقاد کرده و از او خواسته است میدان را ترک نکند و در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
پیشنهاد مدیرمسئول کیهان به ظریف درباره استعفا
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در سرمقاله امروز این روزنامه که همچون بیشتر روزنامهها به موضوع استعفای محمدجواد ظریف اختصاص یافته، نوشت: آقای ظریف ۵ سال و چند ماه سکان سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم را در دست داشته است که صرفنظر از شخصیت حقیقی ایشان که قابل احترام است و نگارنده در مصاحبه با واشنگتن پست گفته بودم؛ با وجود اختلاف نظر با آقای ظریف، حتی یک موی ایشان را هم با تمامی تیمهای مذاکرهکننده ۱ + ۵ عوض نمیکنیم. ولی وزارت خارجه در دوران وزارت جناب ظریف کارنامه قابل قبولی نداشته است که سرانجام فاجعهبار برجام یکی از اصلیترین نمونههای آن است و صدالبته در این میان و مخصوصا در ماجرای ناکامی خسارتبار برجام، نمیتوان نقش ریاست محترم جمهوری و تصمیمهای ایشان را نادیده گرفت. تصمیمهایی که بسیاری از مشکلات اقتصادی کنونی را به دنبال داشته است و برخی از آنها را باید به حساب اعتماد بیجا به غرب وحشی و حیلهگر فاکتور کرد.
در این زمینه انتظار از آقای ظریف این بوده و هست که میدان را ترک نکنند. هماکنون، این تلقی در افکار عمومی شکل گرفته است که چرا برخی از وزرا به جای پاسخگویی در مقابل عملکرد چند ساله خود، میدان را خالی میکنند! و پاسخگوی عملکرد خود نیستند؟! که خواسته و مطالبه قابل قبولی نیز هست.
انتظار آن است-و ضرورت نیز دارد- که آقای ظریف نیمنگاهی به میدانهای دور و نزدیک و دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی و همسو با آنان بیندازند و سوت و کف و هلهله آنها را از استعفای خود نظاره کنند. چه کسانی از استعفای ایشان به وجد آمده و شادی میکنند؟! دشمنان بیرونی استعفای ظریف را با استنادی مضحک، نشانه ناکارآمدی نظام معرفی میکنند! و دنبالههای همسو با آنان، از جمله برخی از مدعیان اصلاحات- و نه همه آنها- و اصحاب فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ که تا دیروز ایشان را به ادامه مسیری که در پیش گرفته بود تشویق میکردند، اکنون رگهای گردن را به فریب و نه به غیرت! باد کرده و اصرار میورزند که بر استعفای خود پای بفشارد! این جماعت از همان قماش هستند که در مجلس ششم برای ورود عناصر بیصلاحیت به خانه ملت، علم استعفاء بر افراشته و با نصب پلاکاردی به زبان انگلیسی به آن سوی مرزها پیام همراهی و همسویی میفرستادند! و البته در کنار سفرههای اشرافی ادای اعتصاب غذا نیز درآورده بودند! کسانی که امروزه برخی از آنان به پناهندگی آمریکا و اسرائیل درآمدهاند؛ و بالاخره، شواهد موثقی در دست است که جناب ظریف از برخی برخوردهای آقای روحانی با ایشان گلههای جدی دارند که بدون قضاوت درباره ماهیت این گلایهها، باید گفت: استعفای آقای ظریف چاره آن نیست و این گلایهها را باید در همان کابینه حل و فصل کنند، نه آنکه با استعفاء در شرایط خطیر کنونی و در اوج پیروزیهای نظام -خدای نخواسته- بیآنکه خواسته باشند، زمینه سوءاستفاده دشمنان را فراهم آورند. از این روی لازم است جناب ظریف برای پیشگیری از تفسیرهای مغرضانه دشمنان بیرونی و برخی از دنبالههای داخلی آنها، در تصمیم خود تجدید نظر کرده و به جایگاه پیشین بازگردد.
علت خشم و ترس ترامپ و نتانیاهو از ظریف چیست؟
مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه استعفای محمدجواد ظریف را موضوع قرار داد و نوشت: خشم و ترس رئیسجمهور بیمنطق آمریکا، نخستوزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی و سران ارتجاع عرب از ظریف به این دلیل است که او توانسته با منطق و دیپلماسی و بدون آنکه هزینه نظامی بر کشور خود تحمیل کند، نظام سلطه را دچار دردسر کرده و با بهترین شیوه از منافع ملی ایران در برابر مطامع جهانخواران دفاع نماید. دریغا که عدهای در داخل کشور که عطش بیپایان قدرت، انصاف و مروت و جوانمردی را از آنها گرفته حاضر نیستند اینهمه خدمت و فداکاری را ببینند و به توصیه اکید دین خدا که تشکر و قدردانی از بندگان خدوم و صادق خدا را لازم دانسته عمل کنند.
در کدام کشور میتوان اینهمه بیمهری نسبت به پرتلاشترین فرزندان ملت سراغ گرفت؟ آیا نسبت «سازشکار» دادن به پرتلاشترین مسئولانی که با دلسوزی کامل و خالصانه تمام وجود خود را وقف دفاع از منافع ملی کشورشان میکنند، با تعالیم انسان ساز اسلام و اصول و آرمانهای انقلابی، آن هم انقلابی که بر ارزشها متکی است، سازگاری دارد؟ کسانی که مرتکب چنین بیانصافیهائی میشوند، انقلابیگری را وارونه معنا میکنند. کسی که بتواند از منافع ملی کشور با رعایت اصول و ارزشها حفاظت کند، یک نیروی ناب انقلابی است. ظریف، کسی است که کشور به او نیاز دارد. تجربه او، منطق او، دیپلماسی عزتمند او و تسلط او بر مذاکره با دشمن، سرمایههای ارزشمندی هستند که در شرایط دشوار امروز، جمهوری اسلامی ایران به آنها نیازمند است. چرا کسی را که نیازی به ما ندارد و ما به او نیاز داریم، با تبلیغات پرحجم و با معطل کردن در پیچ و خمهای ساختگی، اینهمه رنج میدهیم و روح او را زخمی میکنیم؟ ما با این روشهای غیرمنصفانه و غیراسلامی و غیراخلاقی، چه پاسخی برای نسلهای آینده داریم، نسلهائی که از ما خواهند پرسید قدر این قهرمان ملی را چرا ندانستید؟
علت استعفای ظریف فقط به حساب نیاوردن او و وزارت امور خارجه در سفر بشار اسد نیست. این واقعه، نقطه اوج ماجرائی است که وزیر خارجه فعال و شجاع و پرتحمل ما علیرغم فقدان اراده جدی برای پیشبرد اهداف کشور با مذاکره، توانست از سلاح پرقدرت مذاکره برای ناکام ساختن دشمنان غدار استفاده کند و کشور و انقلاب و نظام را از گردنههای پرخطر عبور بدهد. به حساب نیاوردن چنین مسئول دلسوزی در موضوعی که مستقیم به حوزه مسئولیت او مربوط است، بهیچوجه قابل توجیه نیست. لازم نیست رئیسجمهور روحانی بابت این غفلت از دکتر ظریف دلجوئی کند، زیرا او به دلجوئی نیاز ندارد. آنچه لازم است این است که آقای رئیسجمهور به هر طریقی که میتواند این وزیر پرتوان و کارآمد را در کابینه نگهدارد و جلوی خسران کشور و ملت و انقلاب و نظام را با از دست دادن او بگیرد. بعد از خسران از دست دادن وزیر بهداشت، نباید اجازه داده شود باز هم وزرای توانمند از کابینه بروند. مخالفان برای یکی دو وزیر توانمند دیگر نیز برنامه دارند و هدفشان محروم ساختن دولت از وزرای قوی و کارآمد است. رئیسجمهور باید این نقشه را نقش بر آب کند و با تقویت کابینه، راه را برای عبور از مشکلات کنونی هموار نماید. غفلت از این رسالت تاریخی، به نفع رئیسجمهور روحانی نیست.
استعفایی که غیرمنتظره نبود
کوروش احمدی، کارشناس روابط بینالملل طی یادداشتی که در شماره امروز شرق منتشر کرده در مطلبی با تیتر استعفایی که غیرمنتظره نبود، نوشت: استعفای ظریف در شامگاه دوشنبه غافلگیرکننده بود، اما غیرمنتظره نبود. غافلگیرکننده بود، چراکه برنامه کاری او در روز دوشنبه هیچ نشانی از کسی که در آستانه استعفاست به دست نمیداد. او تمام دوشنبه را به فعالیتها و ملاقاتهای معمول گذرانده و مهمتر اینکه در عصر همان روز طرحی برای ساماندادن به یک امر داخلی در وزارت خارجه ارائه داده و به نظرخواهی همکاران گذاشته بود. اما غیرمنتظره نبود، چراکه در هفتههای گذشته نشانههای «بهستوهآمدن» واقعا در گفتهها و چهره او هویدا بود؛ آنگاه که در مجمع تشخیص مصلحت شاهد بحث ظاهرا نافرجام در مورد FATF بود و نیز آنگاه که گفت: «نگرانی ما بیشتر بابت خنجرهایی بود که از پشت میخوردیم. در برابر فشارهای داخلی واقعا به ستوه آمدهایم».
او زمانی ناچار به استعفا شد که احساس کرد اعتبارش بهعنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی زیر سؤال رفته و با ادامه کار در این سمت نه تنها ممکن است دیگر نتواند منشأ اثر باشد، بلکه ادامه این وضع موجب وهن کشور و وهن وزارت خارجه نیز باشد و این یعنی پایبندی به اصول و تلاش برای حفظ احترام و شأن یکی از ارکان حاکمیتی مهم جمهوری اسلامی و به گفته خودش تلنگری برای بازگرداندن وزارت خارجه به جایگاه قانونیاش در هدایت سیاست خارجی نظام. من با شناختی که از دکتر ظریف دارم که حاصل سالها همکاری نزدیک با اوست، تردید ندارم که تصمیم او به استعفا قبل از اینکه با هدف ابراز نارضایتی و احیانا اعتراض بوده باشد، اقدامی بود به قصد گشودن راه برای اصلاح امور. به این معنی که او خواست کنار برود و اجازه بدهد تا کسی که هم در معنی و هم در شکل بتواند وزیر خارجه باشد، عهدهدار امور شود و از این طریق به این دوگانگی آسیبزا خاتمه داده شود. وزیر خارجه نمیتواند تنها وزیر خارجه فلان یا بهمان بخش از دنیا باشد و به فلان یا بهمان بخش از دنیا کاری نداشته باشد؛ چراکه امور بینالمللی و سیاست خارجی کشورها از هم قابل تفکیک نیستند. به علاوه، مسئولیت و اختیار باید ملازم یکدیگر باشند. ظریف نمیتواند تماما مسئول باشد و تماما بیاختیار. وزیر خارجه نمیتواند تنها به امور مثلا نروژ، سنگاپور، شیلی و مانند اینها بپردازد و از امور محوری سیاست خارجی کشور برکنار باشد، چراکه این بدون آن و آن بدون این راه به جایی نمیبرد.
متأسفانه یکی از محورهای خبری در رسانههای جهان در چندسال گذشته این بوده که وزیر خارجه در ایران کارهای نیست و تأسف بیشتر اینکه همین رسانهها همیشه توانستهاند به فکتهایی برای توجیه این ادعای خود، دست بیابند. طبیعی است که با توجه به این ادعاها و این فکتها، تلاش در داخل باید بر رد و اثبات نادرستی آنها و نیز جلوگیری از مشوبشدن ذهن طرفهای کاری وزارت خارجه در کشورهای دیگر باشد، نه برعکس.
همچنین نباید از وزیر خارجه انتظار داشت که تنها به درد سپر بلاشدن بخورد و تنها مثلا توهین بشنود که چرا مثلا از برجام خارج نمیشوی و نتواند بگوید که تصمیم در مورد ماندن در این توافق یا خروج از آن، با او نیست. به عبارت دیگر، نباید وزیر خارجهای داشت که تنها برای بهستوهآوردن و سپر بلاکردن به درد بخورد. لازم است که یکبار برای همیشه تصمیمی در این مورد و موارد مشابه گرفته شود؛ و نهایتا اینکه مسأله، تنها مسأله ظریف نیست. امروز تقریبا همه مدیران اجرائی کشور سرنوشت حرفهای خود را بهطور مستقیم با آنچه بر ظریف گذشته و خواهد گذشت، پیوند میزنند. اگر بر ظریفی که همیشه مورد اعتماد کامل همه ارکان جمهوری اسلامی ایران بوده و مقام معظم رهبری به دفعات پشت بلندگو ایشان را مورد تأیید و تمجید قرار دادهاند، این برود، دیگران چه انتظاری میتوانند داشته باشند و آیا دامنه اثرات رفتار با او، بسیار فراتر از خود او نخواهد رفت؟ امیدوار باشیم که در این شرایط حساس، ظریف به کار برگردد و مهمتر از آن امیدوار باشیم که اصلاحی در سیر امور حاصل شود.