بیتردید سرودهایی با این مطلع «هرکه دارد هوس کرب بلا، بسم الله» یا «خمینی ای امام...» برایتان آشناست. اما آیا به این موضوع هم فکر کردهاید که صدابرداری این کارها چگونه و در چه زمانی انجام گرفته است! یا اگر صدابرداری این آثار به آن شکل اصولی صورت نمیگرفت، آیا امروز نیز میتوانستیم آنها را با همان کیفیتی که در همان روزهای جنگ شنیده میشد، بشنویم!! صدابرداری حرفه بسیار مهمی است که نقش و اهمیتش، همچنان محلی از اعراب ندارد. محمدرضا جعفری بهنام صدابردار باسابقهای است که سالها همدوش رزمندگان جنگ به همراه ارکستر سمفونیک یا همان ارکستر سازهای خاکی صدابرداری آثار آن دوران را انجام داده است اما امروز از بیتوجهی مسئولان فرهنگی و موسیقی گلایه دارد. محمدرضا جعفری بهنام 45 درصد از ریه خود را در روزهای جنگ از دست داده است اما همچنان به حرفه صدابرداری مشغول است و عاشقانه به کار خود ادامه میدهد. او همچنین سرپرست گروه موسیقی آوای مهربانی است. گفتوگو با این صدابردار پیشکسوت را در ادامه میخوانید.
اگر موافقید از سابقه فعالیت شما در عرصه صدابرداری آغاز کنیم.
16 خرداد 1341 بهعنوان تایپیست ماشینهای لانیو به روزنامه اطلاعات رفتم و آغازکارم با همان ماشینهای سربی بود و کارحروفچینی؛ اما بعد ازمدتی ازاین حرفه کنارهگیری کردم و بهسمت هنر رفتم؛ رشته تحصیلیام فنی بود و سال 53 به وزارت فرهنگ و هنر راه یافتم و تلاش من جذب و کار در بخش فنی این وزارتخانه بود چرا که علاقه بسیاری به هنر داشتم و سرانجام بهعنوان تکنیسین مشغول به کار شدم و بعد آرام آرام به بخش صدابرداری راه پیدا کردم و بهعنوان صدابردارموسیقی اداره کل فرهنگ وهنر انتخاب شدم.همان زمان هم با گروههای مختلف درخارج یا داخل ایران همکاری میکردم و ادای وظیفه بود تا آنکه انقلاب اسلامی رخ داد و ما نیز به نوعی همدوش مردم ایران سعی میکردیم آثارموسیقایی انقلابی را بهصورت کاملاً مخفیانه ضبط کنیم که البته گاهی هم لو میرفت و گاهی هم بهخیرمیگذشت و ازشبکههای مختلف صداوسیما پخش میشد. سال 1358 بود وبعد ازمدتی کارکردن دریک ساختمان استیجاری به تالار وحدت رفتیم و درآنجا استودیوی کوچکی راهاندازی کردیم تا آنکه کمکم توانستیم درطبقه پنجم تالاراستودیو عظیمی برپا کنیم، استودیویی که سرودهای انقلابی ماندگاری چون «خمینی ای امام» یا قطعه «شهید» ساخته زندهیاد امیر راسختین ضبط و به یادگار ثبت شده است.
شما سابقه حضور در جبهههای جنگ را هم دارید. از آن دوره بگویید.
به اتفاق دوست عزیزم مهرداد کاظمی و در دیدار با معاون امورهنری وقت دکترسید جوادی برای اجرای برنامههای هنری و درخصوص رزمندگان راهی جبهههای جنگ شدیم. مـتأسفانه درابتدای کار، آگاهی و تجربه چندانی نداشتیم و با چهاراتوبوس حامل نوازنده، خواننده و گروه کر که حدوداً 180 نفر بودیم و البته منهای خانمها همسفر شدیم. ابتدا به اهواز رفتیم و بعد از آن سوسنگرد اما ناگفته نماند بازدهی خیلی خوبی نداشت و آنچه که انتظار ما بود عایدمان نشد. بنابراین طی مدت سه، چهار روز از سفر بازگشتیم و تصمیم گرفتیم به جای این تعداد سازهای فرنگی و ایرانی از سازهایی استفاده کنیم و همراه خود داشته باشیم که کارایی بیشتری دارند مانند سازهای بادی چون ترومپت، فلوت، ساکسیفون اعم از چوبی و مسی و سازهای ضربی.گروه خوانندهها هم تنها مهرداد کاظمی، جهانگیرزمانی، محمدعلی گلپایگانی (گلریز) و گروه کر حضور داشتند و نام آن را «گروه 26 نفر»انتخاب کردیم. پیشنهاد این اتفاق از سوی من بود بنابراین از اولین تا آخرین اجرا که در حلبچه برگزار شد صدابردار قصههایی بودم که به قول خودمان برای رزمندهها بسیار زیبا و جالب بود. باردوم با یک اتوبوس حرکت کردیم و یک سفر 45 روزه بود و در مناطق مختلف جنوب ایران از سوسنگرد تا خرمشهر و پشت جبهههای امیدیه، اهواز و آبادان و...بیش از30 اجرا داشتیم که البته از سوی فرماندهان و رزمندهها بسیار مورد حمایت قرارگرفتیم و بیشتر دلگرم شدیم. بعد از حدود 45روز به تهران برگشتیم و یک تعداد سرود ساختیم که هم در جبههها و در تهران اجرا شد و هم در صداوسیما قابل پخش بود و مردم از طریق رسانه ملی با این آثار آشنا شدند مانند «هر که دارد هوس کرب بلا بسمالله» یا نوای چاووشی «جنگ جنگ تا پیروزی» و...
موسیقیهایی که در سالهای بعد از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی ساخته شد بیشتر به آن برهه تاریخی برمیگردد یا جامعه امروز هم پذیرش چنین موسیقیهایی دارد؟
من ازنسل امروزموسیقی بسیار گلایه دارم. جوانهایی که به سوی خواندن موسیقی پاپ رفتهاند و براحتی این موسیقی را به دست آوردهاند اما متأسفانه نمیدانند 38 سال پیش چه زحماتی برای خلق موسیقی انقلاب کشیدهایم و اگر به تاریخچه تلاش این هنرمندان پی میبردند، هیچ گاه موسیقی را بازاری نمیکردند. با عذرخواهی فراوان از استادانم باید بگویم امروزه همه بهدنبال کسب درآمد هستند در حالی که در گذشته توجهشان به موسیقیهایی چون «کجایید ای شهیدان خدایی» به آهنگسازی هوشنگ کامکار و خوانندگی بیژن کامکاربود که ضبط این کار را من انجام دادهام. این کار فاخر و جاودانه است. اما متأسفانه تولید این نوع موسیقیها کنار رفته و به موسیقی بازاری و کلیشهای گرایش پیدا کردهایم و این آسیب مهمی بر پیکر موسیقی ایران خواهد بود. ما هرچه داریم از انقلاب اسلامی است. من 45 سال کار هنری انجام دادهام و در روزهای جنگ و انقلاب صدابرداری آثار موسیقی را برعهده داشتم اما بعد این همه سال هیچکس نیامد بپرسد شما درآن سالها چه کردید و انتظارتان چیست؟ آیا با وجود مشکلات و بیماری نیاز به حمایت دارید؟ دیگر از این حرف ها گذشته است دلمان میخواهد تنورانقلاب را که موسیقیاش برعهده ما بود گرم نگه دارند و نگذارند رو به سردی و خاموشی رود. چرا که متأسفانه موسیقی انقلاب به سمت موسیقی بازاری در حال حرکت است. ما دیگر موسیقی بهنام انقلاب نداریم، کجا رفت آن همه کارهای فاخر و ماندگار!
در حال حاضر شرایط صدابرداری چگونه است؟
در گذشته سیستم دیجیتال نبود و کارهابهصورت آنالوگ انجام میشد و به هر حال مشکلاتی وجود داشت. امروزه تکنیک و فناوری پیش رفته و این سختیها کمی آسانتر شده و صدابرداری بهصورت لایو یا استودیو تقریباً راحتترانجام میشود. من استودیو صدابرداری دارم و تحت نظر وزارت ارشاد بوده و پروانه کار دارد اما میبینیم که زیرزمینیها خیلی بهتر و پردرآمدتر از من کار میکنند. بهدلیل اینکه من خیلی فاکتورها را رعایت میکنم و به قوانین احترام میگذارم اما دوستان چون تابع شرایط خاص نیستند براحتی فعالیت میکنند.
آیا بهصورت آموزشی تدریس هم میشود؟
متأسفانه کلاسی برای صدابرداری نیست و انجام این کارها فقط در صدا و سیما است که با برگزاری کلاسهای آموزشی مدرک دیپلم میدهند. باید جوانان را دلگرم کنند تا بهصورت تخصصی کارها را دنبال کنند و با تجربهداران عجین شوند. اگر اشتباه نکنم حدود 8 سال پیش ازمدیرکل وقت دفتر موسیقی درخواست کردیم کلاسهای آموزشی صدابرداری در تالار وحدت برگزار شود و ایشان هم پذیرفت و فراخوان زدیم و حدود 100 دانشجو انتخاب شدند، آموزش دیدند و بعد امتحان پایان ترم تنها 10 نفر منتخب بودند 6 نفر آقا و 4 خانم. بخش تئوری که به پایان رسید پایاننامه دادیم و قرار شد این 10 نفر با دستگاه و سیستمهای مختلف صدابرداری کار کنند که متأسفانه به بوته فراموشی سپرده شد مثل بقیه کارها و هیچ استقبالی نشد. در حال حاضر هرکسی بهصورت تئوری و تجربی این کار را یاد گرفته است اما اکثریت هنرمندان از صدابرداری کارهایشان شکایت دارند بویژه در کنسرت بانوان.
دفتر موسیقی باید نظارت بیشتری به آلبومها داشته باشد و به این نکته توجه داشته باشد این آلبوم با سمپل یا در استودیو مجهز ضبط شده است یا دریک زیرزمین در غیر این صورت اجازه انتشار ندهد.
نکته دیگر در خصوص ضبط آلبومهای موسیقی خارج از ایران است، آیا این موضوع به خاطر خاص بودن آلبوم است یا کمبود امکانات و نبود استانداردهای لازم در ایران؟
متأسفانه این دوستان نظرشان براین است کار خود را برند کنند و بگویند من آهنگساز آلبوم خود را در ارمنستان یا اوکراین ضبط کردهام. اگر حمل بر خودستایی نباشد دو آلبوم از کارهای آقای شهرداد روحانی بهنام «پرنده آتشین» و «شهرزاد» که با ارکستر سمفونیک اجرا شده بهصورت 24 لاین و با 44 میکروفن ضبط کرده ام.زمانی که ضبط آلبوم به پایان رسید متریال کار را به دست خودشان دادم وایشان تصمیم داشتند میکس آلبوم را در امریکا انجام بدهند. آن شخصی که میخواست کار میکس آلبوم را انجام بدهد گفته بود کار را به همان آقایی بسپارید که ضبط صدا را انجام دادهاند چرا که بسیار خوب و حرفه ای انجام شده است و آقای شهرداد روحانی فروتنی کرده کار را آورده و میکس آن را انجام دادم. در ایران صدابرداران بسیار خوبی هستند و سیستمهای بسیار پیشرفته ای وجود دارد که میتوانیم همپای دیگر کشورها کار کنیم. البته عکس این موضوع هم پیش آمده است و هنرمندان خارجی برای صرفهجویی در کار، آلبوم هایشان را در ایران ضبط کردهاند و بعد خارج از ایران خواننده انتخاب میشود و روی کار میخواند.
گفتوگو از: ندا سیجانی
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.