دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، پیش از انتخابات همواره یکی از وعده هایش خروج از توافق هستهای با ایران بود؛ او این توافق را یکی از «بدترین توافقهای تاریخ» خوانده بود و در نهایت هم زمانی که به ریاست جمهوری رسد به وعده اش عمل کرد و شد آنچه که نباید میشد.
به گزارش «آزادی»، در آن زمان بسیاری در ایران و خارج ایران، خروج وی را از برجام را ناشی از این میدانستند که او در صدد است هر آنچه از میراث اوباما باقی مانده است را نابود کند. اما این روزها که ترامپ و اروپا به دنبال مذاکره مجدد با ایران هستند، روشنتر میگویند که «بدترین توافق تاریخ» و یا «توافقی که باید دوباره در موردش مذاکره شود» چه بوده است و ایران در این توافق چه به دست آورده که نباید به دست میآورد!
در روزهای اخیر دونالد ترامپ گفته است که مهمترین مشکل توافق هستهای با ایران این است که «حق غنی سازی اورانیوم» به ایران داده است و این با استانداردهای همیشگی ما برای عدم اشاعه سلاحهای هستهای مغایر است. حق غنی سازی، توسعه و تحقیق و همچنین نصب سانتریفیوژهای نسلهای جدید، حقی است که شورای امنیت ملل متحد طبق توافق هستهای برای ایران به رسمیت شناخته است. اگر چه لازمه تثبیت حق به رسمیت شناختن از سوی دیگران نیست و حق به مجرد وجود اثبات میشود، اما تثبیت این حق در شورای امنیت ملل متحد به برنامه غنی سازی ایران مشروعیت بین المللی داد؛ بدین معنا که جامعه بین المللی نمیتواند از ابزارهای مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز علیه برنامه غنی سازی هستهای ایران، استفاده کند. ماده سوم برنامه جامعه اقدام مشترک میگوید: «ایران بر اساس برنامه بلندمدت خود، برای ۱۵ سال، فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اورانیوم، از جمله تحقیق و توسعه تحت نظارت پادمانی خود را صرفا در تاسیسات غنی سازی نطنز انجام خواهد داد، سطح غنی سازی اورانیوم خود را تا سقف ۶۷/ ۳ درصد نگه خواهد داشت.».
ماده پنجم برجام نیز تصریح میکند که: «ایران تحقیق و توسعه غنی سازی را به شیوهای که به انباشت اورانیوم غنی شده منتج نشود ادامه خواهد داد. تحقیق و توسعه غنی سازی ایران با اورانیوم برای مدت ۱۰ سال شامل صرفا ماشینهای IR-۴، IR-۵، IR-۶ و IR-۸ به نحو تشریح شده در پیوست ۱ خواهد بود، و ایران به نحو مشخص شده در پیوست یک در سایر فناوریهای جداسازی ایزوتوپ برای غنی سازی اورانیوم وارد نخواهد شد. ایران به تست دستگاههای IR-۶ و IR-۸ ادامه خواهد داد، و در میانه سال هشتم، تست تا سی دستگاه ماشین IR-۶ و IR-۸ را به نحو مشخص شده در پیوست ۱ آغاز خواهد کرد». پس اولین مشکل ترامپ، با مهمترین دستاورد توافق هستهای برای ایران است و آن هم برخورداری ایران از یک برنامه بومی غنی سازی مشروع بین المللی حسب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد است که بعید است تا کنون ملتی توانسته باشد آن را به دست آورده باشد.
اما اگر باز کمی به عقب برگردیم میتوانیم یکی دیگری از ادعاهای رئیس جمهور آمریکا درباره توافق هستهای را مرور کنیم. پیشتر ترامپ میگفت که در برجام، محدودیتهای موقتی برای برنامه غنی سازی هستهای ایران در نظر گرفته شده که پس از انقضای این محدودیت ها، غنی سازی اورانیوم در ایران بدون محدودیت خواهد بود رئیس جمهور آمریکا مدعی بود که «باید این محدودیتها دائمی شود». محدودیتهایی که هشت ساله، ده ساله، پانزده ساله و بیست و پنج ساله است و پس از انقضای این مهلت، محدودیتهای ایران لغو خواهد شد و ایران میتواند بدون محدودیت تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی برنامه هستهای خود را توسعه و گسترش دهد. دستاوردی برای ایران که این هم برجام را برای آمریکا به بدترین توافق قرن تبدیل کرده بود.
اروپاییها و البته آمریکاییها از یک دستاورد دیگر برجام هم که نصیب ایران شده بود و آن هم عدم ممنوعیت آزمایشهای موشکی در توافق هستهای بود. در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد که برجام به آن پیوست شده است از ایران میخواهد (و نه باید) که از آزمایش موشکهایی که برای حمل کلاهک هستهای (ایران نه کلاهک هستهای دارد و نه موشک هایش برای حمله کلاهک هستهای ساخته شده) طراحی شده خودداری کند. در این بند از قطعنامه نه از ایران الزامی خواسته است و نه ایران سلاح هستهای دارد که بخواهد موشک به خاطر آن آزمایش کند. به همین خاطر است که رجوع آمریکاییها به شورای امنیت ملل متحد برای صدور قطعنامه علیه فعالیتهای موشکی ایران تا کنون با شکست روبر وشده تا جایی که در مقطعی «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل در جلسه استماع کمیته تخصیص بودجه کنگره آمریکا، اذعان کرد که «خیلی دلمان میخواست شورای امنیت، ایران را بخاطر فعالیتهای موشکی تحریم کند، اما نمیتوانیم». این همه سومین دستاوردی است که برجام را به بدترین توافق قرن برای ترامپ تبدیل کرده است.
این سه دستاورد اصلی برجام است که سبب شده ترامپ آن را بدترین توافق قرن بنامد و افرادی مانند مکرون در فرانسه نیز خواهان مذاکره مجدد برای برطرف کردن نقصهای آن هستند؛ نقصهای برجام دقیقا همان دستاوردهای ایران هستند. تا اینجای کار مشخص است که ترامپ و مکرون، متوجه شده اند که در مذاکرات هسته ای، دیپلماتهای ایران چه به دست آورده اند؛ که نباید به دست میآورند، اما ما در ایران خود را به تغافل زده ایم و روزی تیتر میزدیم آنقدر توافق هستهای به نفع آمریکا است که هیچ وقت از آن خارج نمیشود! امروز، اما از آن خارج شده است و هزینه اش هم تنشی است که در رابطه با آمریکا و متحدانش پدیده آمده است و به صورت جدی جهان تک قطبی را با چالش مواجه کرده است.
چرا میگوییم برجام یک دستاورد امنیتی و استراتژیک است؟
همه این سه مولفهای که برشمرده شد مولفههای امنیتی هستند و هیچکدام اقتصادی نیستند؛ چه اینکه اگر بنیان دستاوردهای ایران در برجام اقتصادی بود، پس از خروج ترامپ که دستاوردهای اقتصادی ایران به حداقل ممکن رسیده است، ایران باید بلادرنگ از برجام خارج میشد. چه اتفاقی افتاده که ایران هنوز هم در برجام باقی مانده است، علیرغم کاهش مزایای اقتصادی برجام؟! آیا مگر غیر از این است که تصمیم گیران کشور به اهمیت امنیتی و استراتژیک برجام وقوف کامل دارند؟
آنان میدانند که ترامپ، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی و البته اروپایی، به دنبال این هستند که اولا این برنامه غنی سازی نداشته باشد، محدودیتهای دائمی بر هر سطح از توسعه تکنولوژی هستهای ایران اعمال کنند و توان موشکی ایران را با اجماع بین المللی محدود کنند و برجام آن مانعی است که این هر سه را از آنان گرفته است و هر سه مورد هم کارکرد امنیتی برای کشور دارند که خروج از برجام ممکن است همه این دستاوردها را از ایران بگیرد. اینکه میگوییم برجام اهمیتی استراتژیک دارد یعنی اینکه بین اروپا و آمریکا فاصله به شدت زیادی ایجاد کرده است؛ اینکه اروپا به دنبال مکانیزمی به نام اینستکس است که بتواند تحریمهای آمریکا را دور بزند، اهمیتی اساسی دارد؛ البته این مطلب منافی این نیست که مطالبه ایران برای آن بعد اقتصادی برجام از اروپاییان کاهش یابد یا مطالبه گری نکند یا حتی بدین معنا نیست که ایران در درون برجام بازیگری نکند و یا حتی ناظر به عدم انجام تعهدات اروپاییها تعهدات خود را کم نکند. بلکه بدین معنااست که تاکید بر ابعاد اقتصادی برجام و تصمیم گیری بر این اساس که، چون ثمره اقتصادی ان به حداقل ممکن رسیده تصمیم درستی نیست و دوم اینکه دستاوردهای برجام، دستاوردی چند جانبه است که نمیتوان آنان را در دل این مشاجرات به فراموشی سپرد و یا مثل برخی از مسئولان کشور یا برخی از رسانهها که بطلان تحلیل هایشان بیش از هر زمان دیگری روشن شده است، به تصمیم گیری در این باره پرداخت.