به گزارش «تابناک»؛ برای شرح ماجرا لازم است به دومین روز اردیبهشت ماه امسال برگردیم و سری به یکی از تالارهای دانشگاه تهران بزنیم که در آن آیین اختتامیه دومین جشنواره ملی زن و علم برگزار میشد و یک میهمان ویژه و ارشد داشت؛ معاون اول رئیس جمهور.
آن روز وقتی نوبت به اسحاق جهانگیری رسید که پشت تریبون قرار گیرد و برای حضار سخنرانی کند، شاید میشد حدس زد یادی از «مریم میرزاخانی» کند؛ نابغهای ایرانی که گویی بهانه شکل گیری جشنواره ملی زن و علم بوده و آسمانی شدنش، فرصت بزرگی برای طرح نام و یادش برای همه از جمله مسئولان فراهم آورده است.
«جوان نخبه ایرانی که عمر کوتاهی داشت؛ اما با علم خود در سطح بین المللی، ایران را در جهان سربلند کرد؛ شادروان مریم میرزاخانی به عنوان دانشمند جوان ایرانی، توجه همه دستگاه ها، انجمنهای علمی، نهادهای تخصصی و اجرایی را به موضوع زن و علم جلب کرد، به طوری که به پاسداشت وی روز تولدش در سطح جهان به نام «روز زن و ریاضیات» انتخاب شد.»
جملات فوق، بخشی از سخنان معاون اول رئیس جمهور در آن روز است؛ جملاتی که در ادامه آن، فرازی بسیار مهم قرار داشت که برای ابد به یک قانون مهم سنجاق شده است. به قانون اعطای تابعیت ایرانی به فرزندان مادران ایرانی که پدرانشان ایرانی نیستند؛ درست مانند فرزند مرحوم میرزاخانی که پدرش اهل کشور دیگری است.
آن روز جهانگیری از تهیه لایحهای به این منظور در دولت و ارسال آن به مجلس برای بررسی و تصویب خبر داد و گفت: «گفته شد که مرحوم میرزاخانی اصرار داشت، فرزندش تابعیت ایرانی داشته باشد؛ به پاس احترام به زنان ایرانی لایحهای به مجلس فرستادیم تا فرزندان ایرانی بتوانند از مادران خود تابعیت بگیرند، که امیدواریم در مجلس شورای اسلامی تصویب شود.»
رویداد جالب توجهی که شاید بتوان آن را عجیبترین مقدمه برای تدارک یک قانون در کشورمان خواند؛ چیزی شبیه داستانهای سینمایی که خیلی زود هم برخی را دلزده کرد؛ آنهایی که جهانگیری و دیگر دولتمردان را نقد کردند که چرا این همه سال این مشکل را که گریبان جمعیت بزرگی در کشورمان گرفته، ندیده بودند و حالا که جهانیان به میرزاخانی بها داده اند، حل مشکل با چاشنی استفاده از نام این دانشمند را در دستور کار قرار داده اند؟
این در حالی بود که هنوز اطلاعی از مفاد آن لایحه در دست نبود و حتی مشخص نشده بود که آیا این لایحه، یکباره خلق شده یا برای خلقش، مجموعه پژوهشها و بررسیها در دستور کار قرار گرفته و نظر به وسعت موضوع لایحه و یا اهمیت آن یا عوامل دیگر در دستور کار قرار گرفته است؟ از این مهم تر، آیا لایحهای جامع تدارک دیده شده یا این لایحه هم تنها مشکل عدهای را حل میکند و قادر به رفع همه مشکلات تابعیتی نیست؟
پرسش هایی که وقتی لایحه یاد شده رونمایی شد و کلیاتش در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، به شدت افزایش یافتند و نگرانیهایی آفریدند؛ از جمله این نگرانی مهم که در آن مشخص نشده بود، اثبات فرزندیت چگونه است و آیا تدبیری اندیشیده شده که مثلا زنی ایرانی مدعی نشود که یک نوجوان فرزندش است و میخواهد برایش تابعیت ایران بگیرد؟
مواردی از این دست در حالی مطرح میشدند که برخی خوش بین بودند در فرایند بررسی لایحه در صحن علنی مجلس، برخی از این اشکالات مورد توجه نمایندگان قرار گرفته و پس از بحث و بررسی، رفع شوند، ولی نه تنها این گونه نشد، که به ابتکار برخی نمایندگان، مسأله بی شناسنامهها هم به آن اضافه شد تا در نهایت چیزی به تصویب مجلس رسیده و به شورای نگهبان ارسال شود که ناپخته و ترسناک بود.
مصوبهای که برخی اشکالات اساسی اش موجب شد تا شورای نگهبان آن را به تصویب نرسانده و برای رفع اشکال به مجلس بازگرداند. در پی این بازگشت بود که مجلس مصوب کرد، سازمان اطلاعات سپاه هم در زمره نهادهایی که باید برای اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی از آنها استعلام گرفته شود، اضافه گردد.
با این مصوبه جدید، لایحه بار دیگر به شورای نگهبان رفت و حالا سخنگوی دولت، از تأیید آن خبر میدهد و میگوید: «در لایحه، بیش از مسأله حقوقی، جنبه اخلاقی و انسانی مطرح است. نه تنها زنان در داخل بلکه شامل بانوانی می شود که در خارج از کشور ازدواج کردند، اما عاشق ایران هستند و مایلند هویت ایرانی به فرزندشان بدهند میشود. ای کاش مریم میرزاخانی هم زنده بود و میتوانست برای فرزندش درخواست شناسنامه ایرانی دهد.»
بله، درست خوانده اید! ربیعی تأکید کرده که کاش میرزاخانی زنده بود تا میتوانست برای فرزندش درخواست تابعیت ایرانی دهد! اما مگر لازم است تا مادری ایرانی زنده باشد تا برای فرزندش تقاضای تابعیت ایرانی کند؟ مگر نه اینکه همه این مسیر طولانی و پر فراز و نشیب برای این پیوده شده که آرزوی میرزاخانی جامه عمل بپوشد و فرزندش تابعیت ایرانی بگیرد؟!
در کمال تعجب باید بگوییم که بله؛ لازم است مادرانی مانند میرزاخانی زنده باشند تا تقاضای تابعیت برای فرزندانشان بدهند چون در لایحه یاد شده ـ و قانون ناشی از تصویب آن ـ تأکید شده که «فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی، قبل از رسیدن به هجده سال شمسی به درخواست مادر ایرانی به تابعیت ایران درمیآیند»؛ به همین سادگی!