سازمان سینمایی در شرایطی قصد دارد به ده فیلمسازی، فاند سیصد میلیونی در عوض دریافت امتیاز شبکه نمایش خانگی و ویاودی این فیلمها پرداخت نماید و در قالب «فیلم ارزان» ده تولید داشته باشد که یک فیلم ارزان در شرایط کنونی دو میلیارد تومان هزینه دارد و رقم در مقابل کمکی که دولت میکند، قابل توجه است که باعث میشود کمک دولتی بیشتر شبیه «ژست» تلقی شود.
به گزارش «تابناک»؛ در سایه افزایش هزینههای عمومی کشور، هزینههای تولید فیلم نیز به شدت افزایش یافته و فیلم سینمایی که سال گذشته سه میلیارد هزینه داشت، اکنون حدود پنج میلیارد تومان بودجه برای تولید نیاز دارد؛ از دستمزد بازیگران تا هزینه اجاره تجهیزات و عوامل فنی که قاعدتاً با توجه به افزایش چشمگیر هزینههای زندگی، دستمزدهای بیشتری طلب میکنند و آن گروه که از کیفیت بالاتری برخوردارند و یک فیلم خوب نیازمند تواناییشان در مقابل و پشت دوربین است، رقمهای بیشتری طلب میکنند.
در چنین شرایطی که سینماگرانی نظیر رضا درمیشیان نیز به واسطه متصل کردن منابع مالی تولید سینما به صندوق اعتباری هنر و شیوه عجیب اختصاص این منابع به فریاد درآمدهاند، حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی در حساب کاربریاش در توییتر از طرحی تازه رونمایی کرد و نوشت: «یکی از دغدغههای فیلمسازان جوان خوشقریحه، سرمایهجویی است و سوء استفاده سوداگران از ایدههای خلاقانه آنان. عمده این ایدهها فیلمهایی کمبودجه هم هستند. امسال به ده فیلم، هر فیلم سیصد میلیون تومان کمک بلاعوض میشود. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، آماده پذیرش ایدههاست.»
از سوی دیگر، محمد حمیدیمقدم، مدیرعامل جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در این باره گفته است: «عنوان فیلم تجربی برای فیلمسازان کوتاه و حتی بلند، عنوانی امیدبخش است. قرار است مرکز گسترش، نگاه حمایتی برای رشد چنین تفکری انتخاب کند و ما هم هیچ قیدی نداریم که طرح ارائهشده از سوی یک فیلمساز با تجربه ساخت اثر سینمایی است یا یک فیلمساز کوتاه. ما احساس نمیکنیم فیلمنامه به جایی داده شده است یا نه، مرکز میخواهد جریانسازی خودش را داشته باشد. با توجه به تکراری بودن برخی کارها و ژانرها در سینمای داستانی، مرکز مستند چنین رویکردی را ضروری میبیند.»
یک ارزیابی کلی چنین متبادر میسازد که این رقم فاقد منطق اقتصادی است و با چنین رقمهایی میتوان یک فیلم کوتاه باکیفیت و یا یک مستند استاندارد ساخت اما وقتی درباره فیلم بلند صحبت میکنیم، این عددها شوخی است و حتی هزینه اجاره تجهیزات نیست. فرض کنیم فیلم ارزان را به معنای تله فیلم یا فیلم بیکیفیت تلقی نکنیم و قرار باشد از تجهیزات باکیفیت نظیر سری دوربینهای سینمایی استفاده کنیم. اجاره یک دوربین آرری الکسا ال اف به همراه سری لنزهای مستر پرایم، برای یک پروژه شصت روزه، بیش از 300 میلیون تومان هزینه دارد.
فرض کنیم به جای دوربین الکسا، از دوربین رد استفاده و مابهالتفاوت هزینه اجاره این دو دوربین را صرف اجاره تجهیزات نور و صدا و... کنیم؛ آیا قرار نیست این وسایل توسط گروههای فیلمبرداری، صدابرداری، نورپردازی، طراحی صحنه و... مورد استفاده قرار گیرند؟ فقط هزینه به کارگیری یک تیم فیلمبرداری حرفهای که به خصوص برای یک فیلمساز جوان در پروژه اولش تاثیر جدی دارد، به اندازه اجاره کل تجهیزات است. هزینههای پشت صحنه را که کنار بگذاریم، باید درباره دستمزد بازیگران و سایر هزینههای جانبی در طول پروژه سخن گفت که رقمهای کمرشکنی است.
این طرح نه فیلمسازان فیلم اولی بلکه همه فیلمسازان را شامل میشود و قرار است کمک به تولید فیلم باشد اما آیا این رقمها در حوزه تولید، اساساً کارآمدی دارد؟ اگر یک فیلمساز در کنار فاند سازمان سینمایی بتواند یک مجموعه فاند دیگر را بگیرد، این رقم میتواند کمک کننده باشد اما با توجه به آنکه در ایران چنین رویهای مرسوم نیست و هر نهادی با تامین اعتبار، سهمی از مالکیت فیلم را طلب میکند، این رقم معنا ندارد. در عین حال اگر تعدادی فاند کنار هم قرار گیرد و یک پروژه چند میلیاردی ساخته شود نیز دیگر عنوان «فیلم ارزان» از معنا تهی شده است.
اگر هدف از این طرح ساخت فیلمهای بیشتر است که سینمای ایران در حال حاضر نیز با ترافیک اکران مواجه است و بدون ارائه چنین فاندهایی و صرفاً با حذف امضای طلایی برای نخستین کارگردانها، شاهد تولید آثار متعدد و باکیفیتی خواهیم بود که لزوماً برچسب فیلم ارزان نمیخورند. تجربه نشان داده فیلمی که از ابتدا قرار باشد با عنوان ارزان ساخته شود، شانس جدی برای اکران موفق نیز نخواهد داشت. در سالهای اخیر نیز کمتر فیلمی با بودجه کم تولید شده و یک شاهکار از آب درآمده است؛ بنابراین، بهتر است دولت به جای توزیع منابع به شکل قطرهچکانی که بازده نامشخصی دارند، در پی حذف موانع تولید نظیر امضاهای طلایی و تأمین تجهیزات و زیرساختهای مدرن فیلمسازی برود.