جمله "به پایان رسیدن دوران قلعه نویی" بدون شک این مربی را به شدت آزار میدهد. البته در چند سال اخیر بارها این جمله مطرح شده، اما به هر ترتیبی که بوده، قلعه نویی توانسته به نوعی خود را بار دیگر اثبات کند. این بار، اما اوضاع فرق میکند. او پس از ناکامی در تراکتور به ذوب آهن رفت و بعد از یک فصل حضور در این تیم، راهی سپاهان شد. همه از سپاهان به عنوان فصلی جدید برای شکوفایی دوباره ژنرال یاد میکردند. همان گونه که اشاره شد، باشگاه سپاهان به خوبی ابزارهای مورد نیاز را در اختیار قلعه نویی گذاشت تا شاهد تکرار خاطرات شیرین قهرمانی با این سرمربی باشد. اتفاقاتی که در طول ۲ فصل رخ داده ادعای اینکه دوران ژنرال به پایان رسیده را بیش از پیش قوت می بخشد. قلعه نویی به خوبی میدانست که تنها قهرمان کردن سپاهان میتواند ادعاهای مطرح شده را تکذیب کند که این اتفاق رخ نداد. مورد مهم در این باره این است که سپاهانیها پس از ناامیدی در کسب عنوان قهرمانی، نایب قهرمانی را به عنوان هدف خود برگزیدند، اما آنها تا این لحظه هدف دوم خود را هم از دست رفته میبینند.
حسرت یک تصمیم سرنوشت ساز
در مقاطعی از لیگ نوزدهم، فدراسیون فوتبال ایران در آستانه امضای قرارداد با امیر قلعه نویی برای هدایت تیم ملی بود. داستان تا جایی پیش رفت که دیگر همه باور کرده بودند که قلعه نویی سرمربی آینده تیم ملی خواهد بود. همه از ماموریت ناتمام ژنرال در تیم ملی صحبت میکردند، اما باشگاه سپاهان به شدت مخالف این موضوع بود. در اتفاقی جالب و عجیب قلعه نویی که تا لحظه آخر سیاست سکوت را پیشه کرده بود، اعلام کرد که به قرارداد خود با سپاهان پایبند است و قصد ندارد با ترک این تیم، هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرد. به این ترتیب پرونده حضور او در تیم ملی بسته شد. قلعه نویی در آن مقطع نمیدانست که قرار است در ادامه لیگ چه اتفاقاتی رخ دهد. او در آن روزها به قهرمانی تیمش در لیگ برتر امید زیادی داشت و دوست نداشت حاصل زحمت ۲ ساله او را فرد دیگری برداشت کند. شاید اگر ژنرال میدانست که در ادامه فصل چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، تصمیم دیگری میگرفت. تصمیمی که نگرفتن آن را باید یک حسرت بزرگ برای قلعه نویی در مقطع فعلی بدانیم.