گردنکشی اراذل و اوباش را تحمل نمیکنیم
- در شرایط فعلی و افزایش تحرکات اراذل و اوباش، یکی از اولویتهای پلیس، مبارزه با آنان است. با کسی که با گردنکشی و گردنکلفتی، به هر شهروندی تعرض میکند و با حرکات مستانه و رفتارهای زشت خود، امنیت منطقه را بههم میزند، نمیتوان برخورد معمولی داشت.
- پلیس در کنار دستگاه قضا با اراذل و اوباش قاطعانه برخورد میکند. گردنکشی این مجرمان را تحمل نمیکنیم و در برابرشان کوتاه نیامده و نمیآییم.
- در این روزهاکه بحث کرونا مطرح است، آمارها چندان مناسب نیست و این هم ماموریت جدیدی است که به پلیس واگذار شده و بخشهایی مانند پلیس اماکن در حال فعالیت در این بخش است و اصناف نیز کنترل میشود.
نمره بالای ۱۷ به امنیت میدهم
- امنیت به دو بخش عینی و ذهنی تقسیم میشود. در امنیت عینی، وضعیت خوب است و وقتی به عنوان شهروند در شهر تردد میکنید، شاهد نظم و انضباط هستید.
- امنیت ذهنی، همان احساس امنیت است. حس میکنم در حوزه امنیت عینی، شرایط بسیار ایدهآلی داریم، اما احساس امنیت، یک مقدار پایین است و همواره به دوستان میگوییم که ما هم مانند رسانهها باید بیشتر روی این مسالهکارکنیم.
- فکر میکنم باید نمره بالای ۱۷ به امنیت بدهیم که البته مردم باید این نمره را بدهند.
بسیاری از شبها برای تامین امنیت مردم، در محلکار میخوابیم
- به تعداد فراوان بازدید سرزده در زمانهای مختلف، حتی نیمهشب و دمصبح داشتهایم. از جلسهکه برمیگردم، اگر فرصتی باشد، بدون اطلاع به محل خدمت همکاران سرکشی میکنیم.
- بسیاری از شبها و برای تامین امنیت مردم، در محلکار میخوابیم و استراحت میکنیم.
- نه تنها من، بلکه مدیران دیگر پلیس تهران و فرماندهان دیگر هم بطور مرتب شبانه و غیرمترقبه، سرکشی میکنند.
عدد ۳۰۰ تجاوز کیوان. ا را تائید نمیکنم
- وقتی تعداد زیادی از افراد، بحث تجاوز اماموردی را مطرحکردند، کار ما مقداری سخت شد. چون این احتمال را میدادیم او متوجه شده و از کشور فرار میکند.
- ما سه روز دنبالش بودیم، آنهم در شرایطیکه هیچ سرنخی از او نداشتیم، چون جنایتش را در طول ۱۰ سال انجام داده و بهتازگی در مورد آن اطلاعرسانی میشد. تا پاسی از شب وقتی با بچههای پلیس بحث و اقدامات آنان را دنبال میکردیم، نگران این بودیم که نتوانیم متهم را دستگیرکنیم، اما خوشبختانهکارها نتیجه داد و متهم دستگیر شد.
- این فرد، شخصی شیاد و فاسد است، اما من این عدد را اعلام نکرده و آن را تایید نمیکنم. آمارش را باید دستگاه قضا اعلام کند که در حال رسیدگی به پرونده وی است.
ماجرای دستگیری اعضای باند مخوف
- یک پرونده داشتیم که در آن گروهی بسیار پیچیده مرتکب انواع و اقسام جرمها مانند قتل شده بودند. بهطور مثال میآمدند وسط شهر و در آن واحد، از دو بانک سرقت میکردند. این پرونده را مدتی به رده آگاهی و بعد نیروی انتظامی کرمان دادند و در نهایت، فرمانده وقت من را صدا کرد و در مورد این پرونده صحبت کردیم. من هم گفتم این پرونده بطور کامل در اختیار من باشد و کسی هم حق دخالت در آن را نداشته باشد.
کار را پیش بردیم و سر ۱۹ روز، ساعت سه بامداد، اولین سرنخ از همسر یکی از مجرمان را که در جایی که کار میکرد، پیدا کردیم تا از این طریق بتوانیم عناصر جرم را پیدا کنیم. آن موقع و در سال ۷۲ این باند را کشف کردیم و در میان آنها، تکتیرانداز کشور و رالیباز هم در گروهشان بود. با دستگیری این گروه، تعدادی از آنان اعدام شدند.