دعوای ۲ زن باعث نابینایی شوهر شد

کد خبر: ۱۰۱۴۶۱۹
|
۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۶ 11 November 2020
|
6549 بازدید

درگیری دو زن همسایه در کوچه با دخالت سایر اعضای خانواده به نزاعی خونین تبدیل و منجر به کوری یک چشم شد.

به ‌گزارش ایران، 11 مهر زن جوانی در حال رفتن به خانه‌اش در یکی از محله‌های خیابان‌های خلیج فارس تهران بود که ناگهان در خانه همسایه باز شد و زن میانسالی به‌نام بیتا بی‌توجه به عبور زن جوان از مقابل خانه‌اش ظرف آبی که در دست داشت را به‌سمت کوچه پاشید. اما آب روی لباس‌های زن جوان به‌نام شقایق ریخت و او از این موضوع خیلی عصبانی شد. همین ماجرا آغاز درگیری لفظی بین دو زن همسایه شد. در نهایت با پادرمیانی و وساطت همسایه‌ها درگیری آنها به‌صورت موقت پایان یافت و دو زن راهی خانه‌هایشان شدند. اما این درگیری ساعاتی بعد به نزاعی خونین تبدیل شد و کار به شکایت رسید.

شکایت در دادسرا

شوهر شقایق که مردی 49 ساله است و در این ماجرا یک چشم خود را از دست داده است در شکایت به بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران گفت: وقتی همسرم و زن همسایه باهم بحث‌شان شد و به خانه برگشت گلایه بیتا را به من کرد، اما به او گفتم که این موضوع ارزش ندارد و فراموش کند. به همسرم گفتم در همسایگی درست نیست که سر چنین مسائل پیش پا افتاده‌ای باهم درگیر شویم. اما ساعتی پس‌از این دعوا با همسرم در خانه نشسته بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد و وقتی به مقابل در رفتیم با پسر جوان بیتا رو به رو شدیم. وی با اعتراض و عصبانیت از همسرم گلایه کرد که چرا به مادرش بی‌احترامی کرده است. تلاش من برای آرام کردن این پسر به جایی نرسید و دعوا شدت گرفت.

در همین حین پسر همسایه شروع به کتک زدن من کرد. اما دقایقی بعد ناگهان این درگیری به نزاعی خونین بدل شد. من خواستم با فرار به خانه خودم را نجات دهم، که او با چاقو به جان من افتاد. از سر و صدای من، پسرم و برادرم از خانه بیرون آمدند تا مرا از دست این پسر خشن نجات دهند. اما تلاش خانواده‌ام بی‌نتیجه بود. بیتا به همراه سه مرد با میله و چوبدستی به ما حمله کردند. بعد هم شهریار، پسر بیتا با چاقو ضربه‌ای به چشم چپم زد و چند ضربه هم به بدنم زد. من خونین روی زمین افتادم.

شهریار و همدستانش که تصور می‌کردند من واقعاً مرده‌ام، مرا رها کرده و از محل متواری شدند. با کمک همسایه و خانواده‌ام به بیمارستان منتقل شدم.

کوری یک چشم

مرد میانسال در ادامه به بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران گفت: در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتم اما به خاطر ضربه چاقویی که شهریار زده بود، چشم چپم را از دست دادم. از او و خانواده‌اش شکایت دارم. خواهان قصاص چشم پسری هستم که مرا به این روز انداخت.

با شکایت این راننده تاکسی؛ تحقیقات به دستور بازپرس ساسان غلامی آغاز شد. در بررسی‌های اولیه تیم تحقیق به سراغ خانواده شاکی به‌نام هومن رفتند. شقایق، همسر هومن در تحقیقات گفت: از خرید برگشته بودم و در نزدیکی خانه‌ام بودم که بیتا، آب کثیفی که داخل ظرف بود را به جای اینکه داخل جوی آب بریزد روی من پاشید. از این رفتار او ناراحت شدم و اعتراض کردم.

در تحقیقات میدانی نیز شاهدان اظهارات هومن و خانواده‌اش تأیید شد. نظریه پزشکی قانونی نیز حکایت آن داشت که هومن چشم چپش را برای همیشه از دست داده است.

اظهارات متفاوت

بدین ترتیب بازپرس جنایی دستور بازداشت شهریار را صادر کرد و پسر 28 ساله روز گذشته بازداشت و برای تحقیقات به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.

شهریار گفت: من راننده لودر هستم و با مادر و پدرم زندگی می‌کنم. ساعت 5 بعد از ظهر بود که از محل کارم به خانه آمدم. دو عمویم و دامادمان نیز در خانه‌مان میهمان بودند. از ماجرای دعوای مادرم با زن همسایه هم بی‌خبر بودم. در حال صحبت با میهمان‌ها بودم که صدای داد و فریاد مادرم را شنیدم. به همراه میهمان‌هایمان خودم را به کوچه رساندم هومن و خانواده‌اش را دیدم که با مادرم درگیر شده بودند و دو نفر از افراد فامیل هومن که دو مرد جوان بودند با میله مادرم را کتک می‌زدند.

او ادامه داد: من و میهمان‌هایم هم برای دفاع از مادرم وارد این دعوا شدیم. نمی‌دانم در این درگیری چه کسی چاقو را به چشم هومن زد اما کار من نبود. در این درگیری حتی من و خانواده‌ام نیز زخمی شدیم که برای درمان به بیمارستان رفتیم.

باتوجه به اظهارات ضد و نقیض متهم، بازپرس جنایی دستور انتقال او به اداره آگاهی را صادر کرد. همچنین بازپرس پرونده دستور مواجهه حضوری طرفین دعوا را صادر کرد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟