روز ملی سینما در حالی گذشت که هنوز بخش وسیعی از مردم به این زیرساخت فرهنگی دسترسی ندارند؛ ظرفیتی که میتواند در این دولت با حمایت از شهرداریها و بخش خصوصی مورد توجه قرار گیرد و دولت سیزدهم، اراده حاکمیتی را برای توسعه زیرساختهای فرهنگی همچون زیرساختهای ورزشی تقویت نماید و بدین شکل دستکم هر شهر ایران صاحب یک سالن سینمای مجهز باشد؛ اقدامی که به افزایش تولید باکیفیت و متنوع در ایران منجر خواهد شد و بسیاری از چالشهای کنونی را برطرف خواهد ساخت.
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ سینمای ایران پس از یک قرن و چند ده سال عمر، دستاوردهای بسیاری داشته و آثار فراوانی توسط کارگردانان توانمندش خلق شده که آن را به سینمای اول منطقه تبدیل کرده است. با این حال، سینمای ایران ـ چه به لحاظ تجهیزات، چه به لحاظ دانش روز سینمایی و از همه مهمتر، زیرساخت نمایش ـ نسبت منطقی با سینمای جهان ندارد. ارتقای سطح تجهیزات و دانش، امری سهل الوصول با بودجه نه چندان سنگین -در قیاس با رقمهای بودجه سرفصل فرهنگی- است؛ اما آنچه بسیار پرهزینه است و شاید به همین دلیل مدیران کمتر به سمتش رفتهاند، توسعه زیرساختهای نمایش است.
نمیتوان منکر کوششهای مدیران در بیش از یک دهه اخیر برای احیای سالنهای قدیمی، ایجاد سالن سینما به عنوان بخشی از پیوست فرهنگی و تفریحی شماری از مجتمعهای تجاری و ساخت تعداد سالن با ارائه مشوق به بخش خصوصی در شماری از شهرهای فاقد سالن سینما شد؛ اما اینها در قیاس با بیش از هزار شهر ایران که فاقد سالنهای سینمای استاندارد و باکیفیت هستند، اتفاق بزرگی نیست. تعداد قابل توجهی از سالنهای تازه تاسیس در یک دهه اخیر، در شهرهای بزرگ نظیر تهران و مشهد احداث شده که هرچند اتفاق خوبی است، نیاز شهرهای بدون سالن را پوشش نمیدهد.
طرحهایی با نام ساخت ۲۰۰ و ۵۰۰ سالن توسط مدیران پیشین سینما مطرح شده بود؛ اما به واسطه حجم بالای اعتبار ساخت سینما، عملاً این امکان پدید نیامد و ایدهآلترین طرحی که امروز نتیجهاش ساخت سینما توسط بخش خصوصی است، توسط زنده یاد سیفالله داد مطرح و در برنامه چهارم توسعه لحاظ شد که سازندگان معادل متراژ فضای سینمایی، فضای تجاری بدون عوارض سنگین معمول دریافت میکنند؛ موضوعی که از سال ۷۶ مصوب شده بود، از سال ۸۵ به ثمر نشست اما جذابیت لازم را در شهرهای بزرگ در پی نداشت.
این در حالی است که آمریکا از دهها هزار سالن سینما برخوردار است و چین نیز سالیانه چند هزار سالن سینمای جدید میسازد که به رونق شدید سینما در این کشور منتهی شده است. قاعدتاً وقتی یک کشور از چند هزار سالن سینما برخوردار باشد و ساکنان هزار شهر امکان دسترسی راحت به سینما را داشته باشند، فروش فیلمهای سینمایی میتواند از حداکثر 30 میلیارد تومان به چند صد میلیارد تومان افزایش یابد و با این وضعیت، قاعدتاً تولید فیلم سینمایی با هر مضمونی دارای منطق اقتصادی خواهد شد و نیازی به حمایت مالی برای تولید نیست.
در چنین وضعیتی سینمای ایران هم در حوزه اکران، توان نمایش بیش از سی فیلم در هر دو ماه را خواهد داشت که همگی به سوددهی میرساند و تنوع موضوعی مورد انتظار را پوشش میدهند و هم با یک اقتصاد به مراتب بزرگتر مواجه خواهد شد که سهم معناداری از کل تولید داخلی را شامل میشود. علاوه بر این، باید در نظر داشت رمز موفقیت سینمای آمریکا، فروش بالای فیلمها در این کشور است که امکان سرمایه گذاری برای تولید آثار پرهزینه را فراهم میسازد. تا زمانی که این اتفاق در ایران رخ ندهد، قاعدتاً توان تولید باکیفیت بالا و قابل رقابت با سینمای آمریکا در ایران فراهم نیست و باید به شعارهایی نظیر «کوچک زیباست»، اکتفا کرد.
بیشک توسعه زیرساخت سینما به عنون امکانات فرهنگی و تفریحی در راستای تامین عدالت عمومی قابل توجه است و این منطقی نیست پایتخت یک کشورها دهها سالن باکیفیت بسیار بالا داشته باشد؛ اما ساکنان بسیاری از شهرها از یک سالن با امکانات حداقلی برای تماشای فیلمهای روز سینمای ایران محروم باشند و برای دیدن فیلمها مجبور به حضور در مراکز استان یا حتی تهران باشند. به یقین سینمای ایران، روزی ملی خواهد شد که همه ملت ایران امکان تماشای ساختههایش را در نزدیکی محل سکونتشان داشته باشند.
نکته مهم اینکه باید اراده حاکمیتی شکل بگیرد تا طرح «هر شهر، یک سالن سینما» اجرا شود. این اراده حاکمیتی به این معناست که همه گروههای سیاسی با هر جهتگیری فکری، بر لزوم توسعه زیرساخت فرهنگی به ویژه سینما اتفاق نظر داشته باشند و هر دولتی سر کار آمد، این مسیر را ادامه دهند؛ رویکردی که مصداق واضحش را در توسعه اماکن ورزشی در چهار دولت اخیر میتوان دید.