گفتههای تازه مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان سیستان و بلوچستان درباره نبود حتی یک سالن سینما در پهنه وسیع این استان محروم، باعث طرح این نقد شد که سینمای ایران در این زمینه چه موقعیتی دارد و مردم تا چه میزان به سالنهای سینما ـ ولو از نوع غیراستاندارد ـ دسترسی دارند و همچنین در قیاس با قدرتهای برتر سینما ـ در فروش و تولید ـ همچون آمریکا، باید در چه موقعیتی باشد و وضعیت کنونی چه نسبتی با فروش و سودآوری سینمای ایران دارد؟
به گزارش «تابناک»، پهناورترین استان کشور با ۱۸۷ هزار و ۵۰۲ کیلومتر مربع گستره، ۱۹ شهرستان و بیش از دو میلیون و ۷۰۰ هزار جمعیت محروم از داشتن حتی یک سالن سینماست؛ این خبری است که عباس دانشی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان اعلام کرد تا هشداری برای مسئولان باشد که دستکم زیرساختهای فرهنگی را در این مناطق بسیار آسیبپذیر در نظر نگرفتهاند، ولی حقیقت امر آن است که سیستان و بلوچستان تنها نیست!
تقریباً از ۱۱۸۰ شهر، ۶۰ شهر سینما دارند و بر پایه برخی ارزیابیها، میزان دسترسی مردم به سینما از ۷۷ میلیون تن ـ که حدود ۵۷ میلیون آنها شهرنشین هستند ـ حدود ۳۰ میلیون تن است که نزدیک به ۷۵% جمعیت شهرنشین را شامل میشود که دسترسی به سالن استاندارد ندارند؛ فقر سینما در ایران موج میزند.
همچنین بنا بر آمار اعلام شده در روز ملی سینما از سوی ایوبی، ۳۲۰ «سالن» سینما در کشور وجود دارد؛ یعنی تقریباً به ازای هر یک میلیون، ۴ سالن سینما که نسبت به آمارهای جهانی بسیار اندک است و افزایش چند ده سینما در هر سال نیز ـ به نسبت عقب بودن توسعه سینما در دهههای اخیر نسبت به رشد جمعیت ـ کفایت نمیکند و با چنین رشدی، آثارش در نیم قرن آشکار خواهد شد!
ناگفته نماند که در گذشته، طرحهایی با نام ساخت ۲۰۰ و ۵۰۰ سالن توسط مدیران پیشین سینما مطرح شده بود؛ اما به واسطه حجم بالای اعتبار ساخت سینما، عملاً این امکان پدید نیامد و ایدهآلترین طرحی که امروز نتیجهاش ساخت سینما توسط بخش خصوصی است، توسط زنده یاد سیفالله داد مطرح و در برنامه چهارم توسعه لحاظ شد که سازندگان معادل متراژ فضای سینمایی، فضای تجاری بدون عوارض سنگین معمول دریافت میکنند.
این موضوع که از سال ۷۶ مصوب شده بود، از سال ۸۵ به ثمر نشست و در هشت سال اخیر با استناد به همین قانون، مجتمعهای تجاری با سالنهای سینما گره خوردهاند و بخش خصوصی به سالنسازی به ویژه در پایتخت رغبت نشان داده، چرا که این معامله صرفه اقتصادی چشمگیری دارد و البته از سویی نیز به نفع سینمای ایران پایان مییابد که به واسطه همین فقر سالنهای سینما، همواره شاهد درگیری شدید سینماگران مطرح بر سر نوبت و مدت اکران آثارشان هستیم.
در یک سال اخیر، باز شدن پای سینمای دیجیتال به ایران و به ویژه شهرستانها به مراتب به افزایش کیفیت اکرانها کمک کرد و خوشبختانه در این زمینه با برخی کشورهای اروپایی نیز همترازیم و همین باعث شد، برخی از سالنهای غیرفعال سینمای کشور نیز فعال شوند.
اما در حقیقت این سینماها کشش لازم برای جذب مخاطب را ندارند، زیرا بیشتر آنها دارای یک یا دو سالن بزرگ به جای چهار یا پنج سالن کوچک هستند و طبیعتاً توان اکران سه، چهار یا پنج فیلم روی پرده سینماهای کشور را ندارند.
به همین دلیل، مردم یک شهر در پروسه زمانی اکران یک گروه فیلم، چارهای جز دیدن تنها یک فیلم سینمایی اکران شده در شهرشان را نخواهند داشت و همین عوامل نیز به ریزش مخاطب و سودده نبون سینماهای شهرستانها دامن میزند. البته افزون بر این عوامل ـ که در عدم سوددهی سینماهای قدیمی پایتخت نیز تأثیرگذار است ـ نبود تنوع در سینماهای تهران و شهرستانها نیز مشهود است، به گونهای که حتی یک سالن سر باز سینما یا یک سالن IMAX در ایران وجود ندارد.
این در حالی است که در کشوری همچون آمریکا، ۳۹۶۶۲ پرده سینمای سرپوشیده و روباز تا سال ۲۰۱۲ وجود داشته و سالیانه دهها سینما به این مجموعه افزوده میشود و با توجه به جمعیت ۳۱۹ میلیونی آمریکا، به ازای هر هشت هزار تن، یک سالن سینما در این کشور وجود دارد که اگر قرار باشد سینماهای ایران با این کشور مقایسه شود، باید با جمعیت ۷۷ میلیونی کشورمان، بیش از ۹۶۰۰ سالن سینما داشته باشیم.
ظرفیتهای بالقوهای چون سینمای روباز جدی گرفته خواهند شد؟
ظرفیتهای بالقوهای چون سینمای روباز جدی گرفته خواهند شد؟
ظرفیتهای بالقوهای چون سینمای روباز جدی گرفته خواهند شد؟
ظرفیتهای بالقوهای چون سینمای روباز جدی گرفته خواهند شد؟
حال اگر تنها در پی رسیدن به ۲۰ درصد ظرفیت سینماهای آمریکا باشیم ـ که دورنمایی منطقی است ـ ایران باید ۱۹۲۰ سینمای روباز و سربسته داشته باشد. با در نظر گرفتن ۱۰۰ سالن سینما برای ۱۹۲۰ سالن و با کسر ۳۲۰ سالن موجود، دستکم باید برای ۱۶۰۰ سالن برنامهریزی کرد تا ۱۱۸۰ شهر کشور حداقل دارای یک سالن و شهرهای بزرگتر دارای دو یا سه سالن سینما باشند که اعتبار مورد نیاز برای رسیدن به ۱۶۰ هزار صندلی سینما، به ازای هر صندلی ۲۵ میلیون تومان (با تقسیم هزینههای ساخت سینما بر صندلیها) باید هزینه کرد که مجموعاً نیازمند رقمی حدود چهار هزار میلیارد تومان خواهد بود.
البته طبیعتاً با روشهایی همچون سینماهای روباز که هزینه ساخت سینما را به شدت کاهش میدهد، میتوان پروژههای ساخت سینما را در محوطههای محصور سرعت بخشید. در این باره باید گفت، این شیوه استاندارد در سطح جهان ـ که برای اشخاص سوار بر خودرو جذابیت بیشتری دارد ـ به رشد سرانه سینمای ایران سرعت بخشید و به ویژه این امکان را در شهرهای بزرگ با تجهیز محوطههای وسیع به ویدئوپروژکشن، پرده سینما و بلیت فروشی ارزان فراهم کرد که نیازمند تعامل شهرداریها و وزارت فرهنگ و ارشاد است.
اما این چالش درباره سالنهای مجهز و وسیع موسیقی و تئاتر نیز در شهرستانها وجود دارد و متأسفانه در این زمینه نیز شاهد شکلگیری طرحهای عمرانی توسط مسئولان فرهنگی برای تحول بنیادینی نیستیم و همین محدوده توسعه سالنها نیز به سینما محدود شده است. آیا مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد در پی این طرحهای زودبازده و همچنین به موازات این طرحها، در پی قرار دادن چنین دورنمایی در برنامه ششم توسعه میروند و سپس به دنبال تصویب بودجه عمرانی سالیانه قابل ملاحظه برای رسیدن به این نقطه مطلوب در نظر گرفته شده در برنامه ششم خواهند رفت؟
برای مشاهده اینفوگرافی در ابعاد بزرگتر بر روی تصویر کلیک کنید
همچنین نباید فراموش کرد، سالنهای سینما به خودیِ خود، تحولی در سینمای هیچ کشوری پدید نمیآورند و آنچه باعث میشود بخش خصوصی بدون توجه به مشوقهایی همچون ارائه امتیاز متراژ تجاری به اندازه ابعاد سینما، به ساخت سالن سینما در ایران روی بیاورد، سوددهی چشمگیر و واقعی سینمای کشورمان با استفاده گسترده مردم از سینماهاست.
و سرانجام باید یادآور شد، تنها در هنگامهای که سالنهای سینما برای تماشای فیلمها در بیشتر روزهای سال آکنده از جمعیت باشد و سوددهی این هنر ـ صنعت برای بخش خصوصی مسلم شود، مطمئناً سالنهای سینما نیز بدون کمک دولت رشد خواهند کرد. در غیر این صورت، سالنهای سینما در شهرستانها خالی خواهند ماند، همان گونه که اکنون برخی سالنهای سینما در برخی شهرستانها به سالن تئاتر و مراسمها تبدیل شده است.