جشنواره سیودومِ فیلم فجر به رغم همه حاشیههایی که داشت، محل نمایش قدرت عمل سینماگران جوان بود؛ کارگردانهای جوانی که کمتر فرصت قیاسشان با کارگردانهای پیشکسوت پیش میآید و در این دوره، شاهد این وزنکشی بودیم و در این میان، برخی کارگردانهای جوان که پیش از این جشنواره نیز مورد توجه قرار گرفته بودند، برجسته شدند.
یکی از این کارگردانها، شهرام مکری بود که با «ماهی و گربه» در بخش نوعی تجربه قرار گرفت. احتمالاً خودش نیز با این تقسیمبندی مشکلی نداشت، زیرا تأکید داشت، اثرش ساخته تجربهگراست و اثری متفاوت و خارج از تقسیمبندی معمول ژانرها و ساختارهای معمول در داستانپردازی را ساخته که در نوع خود کمسابقه است، ولی این اثر بنا به انتظارات در جشنواره سی و دوم دیده شود. مکری که در حاشیه جشنواره فیلم فجر با «تابناک» گفتوگو میکرد، درباره این وضعیت گلایه داشت.
این فیلم ۱۳۰ دقیقهای که تاکنون در چندین جشنواره بینالمللی، تحسین شده و پس از اکران فیلم در جشنواره فیلم ونیز، یکی از سه جشنواره مهم سینمایی جهان در کنار کن و برلین، حاضران در سالن نمایش، دو دقیقه به تشویق مکری و دیگر عوامل حاضر در سالن نمایش پرداختند که اتفاقی معمول در این رویدادها به شمار نمیرود. اتفاقاً پس از این رویداد در ونیز، توجه به منتقدان این فیلم و فیلمساز جوان بیشتر شد و «گربه و ماهی» دیده و نقد و بررسی شد.
بر مبنای داستان این فیلم، گروهی جوان دانشجو برای برپایی کمپی به حاشیه جنگل میروند و در کنار دریاچه چادر میزنند؛ غافل از آنکه اندکی آن سوتر و در دل جنگل، در یک کلبه قدیمی غذاهایی سرو میشود که احتمالاً در آن گوشت انسان است. دوربین بر عملکرد صاحبان این رستوران تمرکز میکند و در ادامه، سراغ کاراکترهای دیگر میرود تا دیالوگهایی را بر زبان بیاورند که پازل داستان را آهسته آهسته تکمیل میکند. برنده شیر برنزی جشنواره ونیز، هرچند میرود که دکوپاژی تئاتری بیابد، خلاقیت فیلمبردار به کمک اثر آمده تا لوکیشنها کارکرد موثرشان را حفظ کنند و بیرون از متن جلوه نکنند.
فیلمبرداری این فیلم که در قالب یک پلان سکانس کامل طراحی شده با محمود کلاری انجام گرفته، بخش مهمی از این تجربه متفاوت است. فیلمساز نخست مدتی با بازیگران و عوامل فیلم تمرین و صحنهها را بازسازی میکند و سپس در یک روز در لوکیشن اصلی به فیلمبرداری کل اثر میپردازد که اتفاقاً در یکدست شدن فرم «ماهی و گربه» نیز مؤثر بوده و شاید جادو خواندن این اثر در همین بخش بیشتر متبلور شده باشد.
شهرام مکری درباره دشواری این تجربه به «تابناک» گفت: این کار به لحاظ تولید محصول دو ماه کار با بازیگران است و به لحاظ تولید، فرقی با فیلم دیگر ندارد که در دوره معمول دو ماهه تولید میشود. آنچه مهمتر است، فیلمبرداری در یک روز و دو ساعت است. فکر میکنم لزوم فرمیِ فیلم ایجاب میکرد تا ما چنین کاری کنیم و برای ما چارهای جز این گونه فیلمبرداری نبود. این لزوم فیلمبرداری به این شکل برای ما اولیتر از همه بود و بعد باید این لزوم فرمی به داستان و بقیهها چیزهای دیگر تعمیم پیدا میکرد.
مکری درباره علت استفاده از موسیقی گروه جوان پالت (گروهی که تجربههای تازهای با ترکیب مفتاوتی از سازها را دارند) به عنوان یکی از اجرای مهم این فیلم گفت: ما میخواستیم برای قطعه پایانی، یکی از گروههایی را که بین جوانان محبوب است، برگزینیم؛ خواستیم گروهی باشد که موسیقیاش در نوع خود، متفاوت و قابل قبول باشد. به همین علت، گروه پالت را برگزیدیم. قرار شد پالت قطعهای برای این فیلم بنویسد که عنوان فیلم در آن باشد، چون همان گونه که میدانید با داستان فیلم ارتباط پیدا میکند و خودشان هم در فیلم هستند.
این کارگردان جوان در پاسخ به پرسش «تابناک»، مبنی بر اینکه چرا به رغم حضور در جشنوارهها و بر خلاف برخی کارگردانان، آثارش را شخصی نمیداند و در پی مخاطب عام نیز بوده و به همین دلیل بر اکران دو اثر آخرش اصرار داشته، تصریح کرد: آنچه در پیاش هستم، ارتباط برقرار کردن با بیننده است. به گمانم هنگامی روند تولید فیلم و سینما کامل شده که بتواند رویارو با مخاطبش قرار بگیرد. البته فکر میکنم همه سینماگران اکران آثارشان را دوست دارند و میخواهند که فیلمشان دیده شود و البته این دغدغه من هم است، به ویژه که من خیلی معتقدم نسلی از تماشاگران در ایران وجود دارد که میشود آنها را به سالنهای سینما بازگرداند، به شرطی که بتوان خوراک متفاوتی برایشان آورد.
مکری درباره اکران فیلمش یادآور شد: نباید قضاوت زودهنگامی کرد. تصمیم گیرندگان حوزه اکران نمیتوانند با تکیه بر داشتههایشان نسبت به دانش قدیم درباره اینکه این فیلم در اکران موفق میشود یا نه، تصمیم بگیرند. به نظرم فیلمها باید یک فرصت را داشته باشند که مخاطب تصمیم بگیرد میخواهد این فیلمها را ببیند و و دیگر آنکه میتواند در اکران ارتباط برقرار کند یا نه. امیدوارم این فرصت برای همه فیلمها از جمله فیلم «ماهی و گربه» فراهم شود.
برنده شیر برنزی ونیز درباره ریسکپذیری پایین پخشکنندهها برای سرمایهگذاری پخش چنین آثاری تأکید داشت: پخش کنندهها بر پایه الگوهای قدیمیتری برای پخش تصمیمگیری میکنند، در حالی که شاید این الگوها با توجه به مخاطب امروز سینما، تغییر کرده باشد. باید این فرصت پیش بیاید تا پخش کنندهها خودشان را در معرض مخاطبان جدید و فیلمهایی که میتواند با این مخاطبان ارتباط برقرار کند، قرار دهند.
فیلم «تابناک» درباره «ماهی و گربه» که بخشی از آن را این گفت و گو تشکیل میدهد در «تابناک» ببینید.