به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۱۹ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شدند که ایران جایگزین بالقوه نفت روسیه، رشد ۵ درصدی اقتصاد تا پایان آذر، زمزمههای خیزش در کرانه باختری و دست آمریکا به دامان مادورو در صفحات نخست روزنامهها برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
احمد شیرزاد طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان گفتوگو با طرف اصلی برجام نوشت: ماجرای درخواست روسیه از امریکا برای ارایه تضامین ویژه برای بهرهمندی از منافع برجام در شرایطی که مذاکرات به پردههای پایانی خود نزدیک شده، طی روزهای اخیر موجی از انتقاد را میان ایرانیان ایجاد کرده است. برخی با یادآوری تحرکات مخرب روسها در حوادث تاریخی گذشته و جداسازی برخی مناطق ایران، این رفتار روسیه را مسبوق به سابقه دانستند و گروهی دیگر از ایرانیان نیز خواستار واکنش مناسب دستگاه سیاست خارجی ایران نسبت به این رفتارها شدند. به نظر میرسد در حال حاضر هم تحلیلگران درباره این رفتار روسیه دچار سردرگمی هستند و نمیدانند که آیا این رفتار روسها به نفع برجام و ایران است یا به ضرر آن و هم اینکه این سردرگمی در میان متولیان وزارت خارجه ایران نیز مشاهده میشود.
اگر به مواضع روزهای اخیر مسئولان کشور توجه کنید، میبینید، نه موضع خاصی نسبت به مسئولان روسی گرفتهاند و نه آن را تایید کردهاند. بنابراین دقیقا روشن نیست که روسیه، چه مسیری را دنبال خواهد کرد؟ یک نگاه بدبینانه این است که روسها در حال موشدوانی در مذاکرات هستند تا در پلانهای نهایی توافق، مشکلاتی ایجاد شود و بهبود مناسبات ایران با غرب به تاخیر بیفتد. این رویکرد با توجه به برخی اسناد و مدارک، طرفداران بسیاری در افکار عمومی ایرانیان پیدا کرده است. نگاههای خوشبینانه نیز این استدلال است که روسها به دنبال تضامینی عملی هستند تا مناسبات تجاری و اقتصادی با ایران پس از احیای برجام رونق پیدا کند. بنابراین طرح این درخواست نهایتا منافع ایران را نیز تامین میکند.
اما با هر نگاهی که به موضوعات مطرح شده نگریسته شود، اینکه در روزهای پایانی گفتوگوها، ناگهان به بهانه جدید تحریمهای روسیه در این گفتوگوها تاخیر ایجاد شود، باعث نگرانی است. البته از همین امروز میتوان مطمئن بود که امریکا با درخواست روسیه، موافقت نخواهد کرد. در حال حاضر موضوع تحریمهای روسیه و مقابله جدی غرب با روسها به اندازهای اهمیت پیدا کرده که این کشورها به هیچ عنوان، از آن عدول نمیکنند. از منظر منافع ملی ایران نیز هر چند این رفتار روسها باعث بروز برخی نگرانیها میان ایرانیان شده، اما واقعیات میدانی حاکی از آن است که روسها، نمیتوانند سنگ جدی پیش روی توافق بیندازند. اگراراده جدی امریکاییها، حصول توافق است و اگر ایران هم روی خوش به توافق نشان دهد، نه اروپاییها، نه روسها و نه چینیها، قادر به مشکلتراشی جدی نیستند. در واقع اراده امریکا، پایان دادن به یک بحران کهنه و قدیمی، است. در حال حاضر ناتو در شرق اروپا با یک بحران جدی روبهرو شده و به اندازهای سرگرم ماجرای اوکراین هستند که ترجیح میدهند، پرونده هستهای به سرعت حل و فصل شود. بنابراین اگر ایران و امریکا اراده جدی برای توافق داشته باشند، توافق عملیاتی خواهد شد.
از سوی دیگر، برخی این پرسش را مطرح میکنند، بهترین واکنش ایران به این رفتار روسیه از منظر روابط بینالملل چه میتواند باشد؟ معتقدم ایران باید در مسیر اصلی مذاکرات حرکت کند و به حاشیهها توجه نکند. باید به حاشیههایی از این دست که روسها در جایگاه سخنگوی ایران با طرفهای برجام، مذاکره میکنند پایان داده شود. یعنی هیات ایرانی باید فعال در جریان مذاکرات حضور داشته باشند و اجازه ندهند هیچ طرفی، ابتکار عمل را در دست بگیرد. البته ایجاد چنین مناسباتی، نیازمند مهارتهای دیپلماتیک خاصی است که ممکن است بهطور کامل در تیم فعلی وجود نداشته باشد، اما ظرفیتهای دیپلماتیک و استدلالهای طرف ایرانی به اندازهای بالاست که میتوانند منافع ملی کشور را محقق کنند. توصیه ما این است که اجازه ندهند، روسیه ابتکار عمل را در مذاکرات به دست بگیرد. بهتر است، ایران رودرروی طرف اصلی مذاکرات قرار بگیرد و مطالبات خود را با صراحت اعلام کند. تجاوز روسیه به اوکراین این فرصت را در اختیار ایران قرار داده تا مستقیما امریکا را مخاطب مطالبات خود قرار دهد. البته اصولگرایان بهطور سنتی به برخی ظواهر اهمیت میدهند و معتقدند نباید به طرف مقابل رو داد. این در حالی است که از منظر روابط بینالملل، منافع ملی در اولویت قرار دارد و اگر منافع ملی ایجاب کند که با یک طرف بر سر یک میز بنشینند، باید به خاطر منافع ملی این ضرورت را عملیاتی سازند.
محمد بهشتیوند طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: محمود احمدینژاد به سادگی از یک استاندار معمولی با فرآیندی ساده به شهرداری پایتخت رسید و شهرداری تهران نیز با سادگی و بدون زحمت سکوی پرتاب او به کاخ ریاستجمهوری شد. او که به این سادگی ناگهان خود را در لباسی بسیار گشادتر از تن خویش دید سیاستورزی هوشمندانهای را با راهنمایی مشاوران پیدا و پنهانش در دستور کار قرار داد. فرآیند سادهای که پشت و پنهان آن تا امروز پوشیده مانده است محمود احمدینژاد را به این خیالبافی رساند که همه این راه را با تیزهوشی و بزرگی هنر سیاستورزی خویش آمده است. همین رویاپردازی، اما او را نماد سادهسازی تنگناهای بزرگ و نماد باز کردن خیالی گرههای درهمتنیده اقتصاد ایران کرد. او همه داستان اقتصاد را در دستورهای خالی از برنامههای کارشناسانه خلاصه کرد و با این راهبرد که میخواهد ایرانیان را به راه انقلاب برگرداند راهی صدها شهر و روستا شد و در هر شهر و روستا وعدههایی داد که برخی از آنها هنوز از یادها نرفته است. شهروندان ایرانی با درک دقیق از رویابافی او یا با این راهبرد که سنگ مفت، گنجشک مفت هر جا پای صحبتهای او مینشستند شعار میدادند «احمدی دلاور- پتروشیمی بیاور». رییسجمهور سادهساز و سادهانگار، اما در پایان هشت سال ریاست و هزینه کردن صدها میلیارد دلار درآمد رویایی صادرات نفت و صدها هزار میلیارد تومان فروش داراییهای تاریخی مردم این سرزمین، اقتصادی با ساختارهای به شدت آسیبدیده را به دولت بعدی تحویل داد.
این سادهسازی مسائل پیچیده با توجه به شمار قابل اعتنای وزیران او در دولت سیزدهم و نیز در مجلس یازدهم ریشه دوانده و شاخ و برگ آن به آرامی از دل دولت بیرون میزند و بهت و شگفتی درست میکند. تازهترین سادهسازی مقوله بسیار پیچیده برطرف کردن فقر مطلق است که روزنامه «جهانصنعت» برای نخستینبار در همین ستون به آن اشاره کرد. داستان سادهسازی اقتصاد و مسائل پیچیده فقر و تهیدستی از سخنان همزمان و نزدیک بههم آیتالله احمد جنتی رییس خبرگان رهبری و دبیر ۳۰ساله شورای نگهبان و سیدابراهیم رییسی شروع شد. جنتی با اعتراف به اینکه در ایران آدمهای گرسنهای هم هستند که نمیتوانند نان برای پر کردن شکم پیدا کنند از رییسی خواست کاری کند که در این روزهای آخر سال گرسنگان بینان و برنج نمانند و رییسی نیز بدون درنگ دستور داد در دو هفته باید فقر مطلق برچیده شود. درک ناکارشناسانه از پدیده فقر مطلق به معنای اینکه افرادی هستند که نمیتوانند برای پر کردن شکم خود نان و پنیر پیدا کنند همین میشود که دو مقام عالیرتبه کشور به آن رسیدهاند. باید به این مقامهای بانفوذ یادآوری کرد شکم مردم با نان و برنج پر میشود نه با حرف و دستور. یعنی باید ایران بتواند آب برای کشاورزی در اندازههای فراوان تهیه کند و بهرهوری از اراضی خرد و پراکنده را به اندازهای بالا ببرد تا بتواند نان و برنج مصرف کل کشور را تهیه کند یا اینکه به اندازهای ارز مازاد داشته باشد که این کالاها را از بازارهای جهانی تهیه کند. اینها البته کارهای مقدماتی است و دولت سیزدهم باید بداند اگر نتواند بودجهای متوازن تهیه کند تورم را بیش از پیش خواهد کرد و شکمهای گرسنه بیشتری زیرتیغ تورم افسارگسیخته میروند.
شادان کریمی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان ما و واکسن گریزها نوشت: دو سال پیش و زمانی که ویروس نامریی مرگبار کرونا پایش را از مرزهای چین فراتر گذاشت و سفرش به تمام دنیا را آغاز کرد، کشف دارویی که بتواند با آن مقابله کند، آرزوی جهانیان بود. مردم دنیا روزهای دلهرهآور زیادی را از سر گذراندند تا واکسن کرونا کشف و روانه بازار شد.
تاکنون چندین پیک کرونایی در کشور داشتهایم که به باور بسیاری از کارشناسان پنجمین پیک آن بسیار سهمگین بود. از این رو با واکسینهکردن بخش قابل توجهی از جامعه، بیماری تقریبا کنترل شد و حالا درحالیکه هر روز خبر جهش جدیدی از ویروس کرونا منتشر میشود، علم پزشکی با تحقیقات به این نتیجه رسیده که واکسیناسیون جمعی، تنها راهی است که میتواند پاندمی کرونا را کنترل کرده و جلو مرگومیر انسانها را بگیرد.
در این بین چالشهای واکسن کرونا در ایران خیلی بیشتر از سایر کشورها بود. در دسترس نبودن واکسن، پافشاری بر تولید داخلی و وارد کردن قطرهچکانی واکسن تا مدتها به دغدغه اول ایرانیها تبدیل شده بود. بالاخره چند ماهی است که شاهد ورود واکسن به کشور هستیم و حالا جمعیت زیادی از مردم کشورمان حتی دوز سوم واکسن را هم تزریق کرده اند. با این حال، اما به گفته مسئولان هنوز ۳ میلیون نفر هستند که حتی دوز اول واکسنشان را هم تزریق نکرده اند. دلیل این موضوع، اما نبود یا کمبود واکسن نیست؛ بلکهعدم رغبت برخی به تزریق واکسن است!
واقعیت این است که تنها تهرانیها نیستند که به تزریق واکسن کرونا روی خوش نشان نمیدهند. واکسنگریزها همه جا هستند. بر پایه یک نظرسنجی که چندماه پیش انجام شد، ۱۷درصد از شهروندان زیر۵۰ سال در ایران تمایلی به واکسینه شدن علیه ابتلا به بیماری کووید۱۹ ندارند. این افراد هر کدام به تنهایی حکم یک بمب ویروس را دارند که میتواند جان خیلیها را به خطر بیندازد.
با این حال بررسیها نشان میدهد که دلایل این افراد برای تزریق نکردن واکسن کرونا مبنای علمی و کارشناسی ندارد و عوام گرایی و اضطراب ناشی از عوارض احتمالی واکسیناسیون از دلایل واکسن نزدن آنها مطرح شده است. البته عدهای معتقدند، چون تاکنون اطلاعرسانی صحیحی درخصوص مسائل مربوط به واکسن یا عوارض احتمالی آن انجام نشده است، واکسنستیزها از همین نبودِ شفافسازی و سکوت بهره میبرند تا افرادی را با خود همراه کنند.
با این حال بسیاری از دلایل مطرح توسط مخالفین واکسن به سادگی از طرف مسئولین مربوطه قابل پاسخگویی است و مسئولین میتوانند با دلایل علمی و انتشار آمارهای دقیق و حقیقی از سلامت و عوارض واکسینه شدگان بسیاری از شایعات را از بین ببرند و از اضطرابی که مردم از عوارض احتمالی واکسیناسیون دارند، کم کنند.