به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه چهارم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که درسهای زلزله ترکیه برای ما، ماجرای دستور رئیس جمهور برای رفع فیلترینگ و بی خبری وزیر ارتباطات و پیشبینی مرکز پژوهشهای اتاق تهران برای تورم پایان سال در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با تیتر دوراهی تلخ تعیین دستمزد ۱۴۰۲ نوشت: با شروع اسفند، باز هم تعیین دستمزد کارگران به موضوع خبری روز اقتصاد ایران تبدیل شده است. واضح است که طی سالهای اخیر تعیین دستمزد در شرایط تورمی با چالشی جدی همراه بوده است. افت شدید قدرت خرید حقوق بگیران بخش خصوصی ایجاب میکند که دریافتی آنها افزایش یابد، ولی تورم بالای موجود و افزایش دستمزدها به اندازه تورم حدود ۵۰ درصد فعلی، تبعات تورمی و رکودی به جا خواهد گذاشت.
در این دوراهی تلخ که نه میتوان از ترمیم قدرت خرید کارگران چشم پوشی کرد و نه میتوان درباره تبعات افزایش چشمگیر دستمزدها بر تورم و هزینههای تولید به ویژه در بخش خدمات، بی تفاوت بود، ۳ متغیر کلیدی برای ایجاد راه حلی میانه میتوان مدنظر داشت؛
۱ - چنان که در گزارش امروز خراسان با تیتر «نظام چند مزدی در ۴۵ درصد کشورهای جهان» نیز آورده ایم، بسیاری از کشورها از تعیین یک نرخ ثابت برای دستمزد پرهیز دارند. این موضوع به ویژه در کشورهایی که دارای تنوع اقلیم، تنوع فعالیتهای اقتصادی و تفاوت چشمگیر سطح قیمتها بین نقاط مختلف هستند، به چشم میخورد؛ چرا که نمیتوان برای یک کار ساده در بخش خدمات در یک شهر کوچک یا روستا همان سطح دستمزد مصوبی را در نظر گرفت که برای یک کار فنی و حساس در پایتخت و شهرهای بزرگ؛ بنابراین تعیین دستمزد منطقهای براساس تفاوت سطح درآمدها و هزینهها در مناطق مختلف و تعیین دستمزد متناسب با نوع مشاغل تجربهای است که در بسیاری از کشورها مطرح است. این موضوع چند سالی است که به صورت جدی در فضای اقتصادی و تصمیم گیری مطرح است، اما با وجود توصیههای مراکز پژوهشی در زمینه حرکت به سمت این روش تعیین دستمزد، هر سال، موضوع دستمزد منطقهای در مذاکرات مقدماتی تعیین دستمزد مطرح و سپس بایگانی میشود؛ بنابراین با حرکت به سمت تعیین سطوح متفاوت دستمزد میتوان مزیت منطقهای و مزیت روی رستههای شغلی مشخصی ایجاد کرد که هم جلوی رشد هزینهها را بگیرد و هم رونق فعالیتها در بخشهای دارای مزیت هزینههای تولید پایین را رقم بزند.
۲ - هدفمند کردن منابع مالی، کمکهای یارانهای و اعتبارات بودجه ای، موضوع مهم دیگری است که باید مدنظر داشت. در حقیقت رشد دستمزد کمتر از نرخ تورم منوط به این است که بتوان دسترسی عادلانهتر و سهلتر مردم به منابع قابل توزیع در اقتصاد را فراهم کرد. واضح است که منظور از هدفمند کردن در موضوع یارانه، افزایش ناگهانی قیمت حاملهای انرژی، بدون آماده سازی فضای روانی جامعه نیست، بلکه امکان سنجی نوعی از افزایش قیمت انرژی با کمترین هزینه برای قشرهای ضعیف و متوسط و بیشترین عایدی برای آن هاست. همچنین افزایش سهم وامهای خرد از منابع بانکی و سرعت گرفتن طرح نهضت ملی مسکن با استفاده از ابزارهای تامین مالی قابل تحقق نظیر تهاتر نفت با خارجیها و شرکتهای داخلی امکان پذیر است.
۳ – هم اکنون مهمترین متغیر اثرگذار بر اقتصاد ایران نرخ ارز است. باید منتظر بود و نتیجه اجرای بسته جدید ارزی را دید، اما در هر صورت مهار رشد نرخ ارز و تعدیل نسبی و قابل مدیریت آن، اثر مهمی بر انتظارات تورمی و در نتیجه امکان تعدیل رشد دستمزدها خواهد داشت؛ بنابراین تمرکز ویژه دولت بر مهار رشد نرخ ارز فارغ از اهمیت استراتژیک آن در زمینه کارآمدی دولت، اثر خاص بر امکان تعیین رشد دستمزد با نرخی کمتر از تورم خواهد داشت، هرچند چنان که گفته شد متغیر اصلی انتظارات تورمی و اطمینان جامعه نسبت به امکان مهار جهش ارزی است.
در هر صورت انتظار میرود در مهلت کوتاه تا پایان سال، پالسهای مثبتی در زمینه مهار رشد نرخ ارز صادر شود وگرنه تعیین دستمزد پایینتر از تورم و انتظارات تورمی، شدنی نیست و ممکن است هزینههایی برای کشور داشته باشد، ولی فارغ از این متغیر کلیدی این روزهای اقتصاد ایران، تعیین دستمزد منطقهای و هدفمند کردن اعتبارات مالی و یارانهای موضوعی است که باید به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد، وگرنه دوراهی تلخی در زمینه تعیین دستمزد پیش رو خواهیم داشت.
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان به کجا چنین شتابان... نوشت: در چند ماه گذشته همه ما به خوبی اثر افزایش قیمتها را مشاهده کرده ایم. چیزهایی که قبلاً مقرون به صرفه به نظر میرسیدند ناگهان دست نیافتنی شدهاند. قیمت روغن یکباره چند برابر شد و حتی خرید کالاهای اساسی نیز برای خیلی از افراد با درآمد متوسط مشکل شد. اگر شما هم به خاطر فشار تورم دچار مشکل شدهاید باید بدانید که تنها نیستید و همه ما درگیر این موضوع هستیم؛ اما، تورم دقیقا چیست؟
صندوق بین المللی پول، تورم را به عنوان «نرخ افزایش قیمتها در یک دوره زمانی معین» تعریف میکند. برای محاسبه تورم در یک دوره زمانی مشخص، گاهی اوقات فقط چند کالای اساسی را در نظر میگیرند و گاهی اوقات تمام کالاهای مورد نیاز یک فرد در نظر گرفته میشود. وقتی تورم سریعتر از حد انتظار افزایش مییابد، افراد جامعه احساس میکنند که پول آنها در حال نابودی است. به گفته کارا ناسور مشاور آمریکایی، تورم دو اثر اصلی بر سلامت روان دارد: استرس مالی و عدم اطمینان. تورم قدرت پولی را که در اختیار دارید کاهش میدهد، که میتواند استرس را در مورد مسائل مالی افزایش دهد. استرس مالی میتواند باعث اضطراب مزمن، خستگی، مشکلات در رابطه زوجین با یکدیگر شود و مانعی برای داشتن مسکن، تحصیل یا مراقبتهای بهداشتی در فرد شود. ناسور میگوید: فقر خود میتواند آسیب زا باشد. ناسور در ادامه توضیح میدهد که تاثیر استرس ناشی از افزایش قیمتها را زوجین به خوبی بر روابط خود احساس میکنند.
او توضیح میدهد: بیشتر مردم چرایی این اتفاق را نمیدانند و نمیدانند چگونه آن را متوقف کنند، یا با چه سرعتی بالا میرود. این امر برنامه ریزی برای آینده یا پس انداز پول برای خریدهای آینده مانند دانشگاه یا خانه را دشوار میکند. در «تورم فوق العاده»، ارزش پول آنقدر سریع کاهش مییابد که مردم شروع به برداشت از حسابهای بانکی خود میکنند و کالاهایی را میخرند که بعداً بفروشند، زیرا میترسند پس اندازشان بیارزش شود و همین موضوع منجر به افزایش احساس بیثباتی، اضطراب، بدبینی و... میشود. طبق گفته هازل ناوارو، یک مددکار اجتماعی بالینی، افراد ممکن است در هنگام تورم بالا دردهای جسمی یا روانی مانند از دست دادن خواب، کاهش انرژی، تحریک پذیری، سردرد و سایر دردهای عضلانی را تجربه کنند، علاوه بر همه این ها، مردم به دلیل افزایش نرخ تورم مجبور هستند که پول بیشتری برای سایر کالاهای اساسی خود بپردازند، در نتیجه دیگر توانایی مالی برای پرداخت هزینههای درمان را ندارند. بسیاری از مردم ترجیح میدهند به جای مراجعه به پزشک، دردهای خود را با مسکن آرام کنند. با توجه به اینکه دریافت درمان برای سلامت روان به اندازه سلامت جسمی مهم و حیاتی است، اما اغلب ممکن است به دلایل شرایط اقتصادی احساس فوریت کم تری داشته باشد و یا به عنوان یک هزینه لوکس نادیده گرفته شود، در نتیجه افراد مجبور میشوند که خودشان زمانی که اضطراب زیادی دارند با آن کنار بیایند چراکه متاسفانه هزینههای مربوط به سلامت روان در ایران بسیار بالا است و تقریبا تحت پوشش هیچ بیمهای نیست و با وجود آن که بسیاری از افراد میدانند که باید به متخصص روان مراجعه کنند، اما به خاطر هزینه بالا ترجیح میدهند این کار را نکنند و پول خود را صرف هزینههای ضروری کنند.
اصغر میرفردی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان جهان در آستانه جنگی دیگر: ضرورت عبرت از گذشته نوشت: روزهای گذشته، داغترین موضعگیریها از سوی روسیه و امریکا در زمینه جنگ اوکراین انجام شده است؛ موضعگیریهایی که میتواند فرآیند تحولات و رویاروییهای آینده این جنگ را جهت دهد. شاید بتوان گفت روسیه پس از هجوم خود به اوکراین، هیچگاه تا این اندازه از سوی غرب مورد خطاب تهدیدآمیز قرار نگرفته بود. دو موضع رییسجمهور امریکا، در سفر به اوکراین، رییسجمهور روسیه را بیش از گذشته برانگیخته است. نخست روایت تحقیرآمیز بایدن از ناکامی روسیه برخلاف تصورات آغازین حمله به اوکراین و دوم اینکه وی تاکید نمود که روسیه در این جنگ پیروز نخواهد شد. این موضعگیریها، به تنهایی کافی بود تا پوتین، با تصمیم به خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای، به گونهای آشکار تهدیدهای پیشین خود مبنی بر استفاده از تجهیزات هستهای در رویارویی با اوکراین و حامیانش را شدت ببخشد.
چالشهای چند روز گذشته روسیه با مولداوی، این گمان را تقویت میکند که روسیه با وجود ناکامی در شکست اوکراین، برنامه گسترش میدان جنگ را داشته باشد، همانگونه که در روزهای آغازین یورش به اوکراین، لهستان و کشورهای اروپایی خواستار پیوستن به ناتو را تهدید به حمله نظامی کرد. تاکنون، تلاش برخی مقامات سیاسی اروپایی برای میانجیگری بین روسیه و اوکراین نتیجه نداده و با حجم ویرانیهای به بارآمده در اوکراین، مقاومت تجربهشده از سوی اوکراین و همچنین افزایش همگرایی اروپاییان برای یاری رساندن مالی و تجهیزاتی به اوکراین، دستیابی به صلح از رهگذر چنین میانجیگریهایی دور از انتظار است. دشوار بودن چنین مسیری برای صلح، دلیل دیگری هم دارد و آن، این است که اوکراین حاضر به پذیرش درخواستهای روسیه نخواهد بود، زیرا روسیه بر آن است تا اوکراین افزون بر پذیرش حاکمیت روسیه بر کریمه، از عضویت در ناتو یا اتحادیه اروپا بپرهیزد و برای رسیدن به صلح، بخشی از سرزمین خود را به روسیه یا واگذار نماید، همان ایدهای که برخی به عنوان «خاک در برابر صلح» از آن یاد کردند.
اوکراینی که بر خلاف تصور جهانیان، بیش از یکسال در برابر ماشین جنگی روسیه مقاومت کرده و توانمندی دفاعی و همچنین حقانیتش در این رویارویی روز به روز برای جهانیان بیشتر آشکار شده و امیدش به جذب حمایت بیشتر میشود، تن به خواستهای روسیه نخواهد داد. نتیجه چنین وضعیتی، دستهبندی آشکارتر غرب و شرق با یکدیگر بر سر مساله اوکراین خواهد بود. اگر گفتمان سیاسی بر ریل مواضع اعلامشده هفتههای اخیر پیش رود، جهان وارد شرایط رویارویی نظامی دیگری از گونه جنگهای جهانی خواهد شد. در این میان، کشور ما باید از تجربه تلخ قربانی شدن در جنگهای جهانی اول و دوم، عبرت گرفته و خود را از این درگیری دور کند. اگرچه فروش پهپاد به روسیه بدون دوراندیشی نسبت به پیامدهای آن، ناخواسته کشور ما را در افکار جهانیان هوادار روسیه معرفی نموده است، اما میتوان با مواضع بیطرف و بازنگری در فروش تجهیزات، از درگیر شدن در جنگ احتمالی پرهیز نمود.
کشور چین در عرصههای سیاسی به عنوان یک کشور شرقی و سوسیالیستی، همنوا با روسیهای است که تبار عملی سوسیالیسم در جهان بوده است ولی در کنشهای اقتصادی و مواضع عملی، با محور قرار دادن منافع درازمدت و جهانی خود، از فروش تسلیحات نظامی به روسیه خودداری نمود. با وجودی که روسیه نفت خود را به کمترین قیمت به چین میفروشد و حتی با این رویه یکی از بازارهای اصلی نفت ایران را به دست گرفت. شوربختانه، تاکنون مسوولان جامعه ما چنین نگاهی که بدون هزینه باشد و کمترین هزینه را داشته باشد، در قبال این چالش که میتواند شعله جنگ جهانی دیگری را برافروزد، نداشتهاند. ضرورت دارد تا دیر نشده است، از همدلی و همراهی با روسیه پرهیز شود، زیرا همیار و همراه ماندن با روسیه، کشور ما را جزو کشورهای درگیر جنگ احتمالی و دستکم حتی اگر جنگی رخ ندهد آماج تحریمهای بیشتر مرتبط با حمله روسیه به اوکراین خواهد کرد. عبرت نگرفتن از تاریخ، به معنای پذیرش هزینههای شوم تکرار تجربههای تلخ تاریخی است. سرزمین ما دیگر تاب و توان سوختن در جنگ دیگر کشورها را ندارد.