غزلی از کمال الدین اصفهانی
آخر چه شد که راه جفا برگرفتهای
بیهیچ جرم سایه ز ما برگرفتهای؟
خود در طریق جور محابا نمیکنی
یکبارگی حجاب حیا برگرفتهای
ما خود به دست غم بدو انگشت کشتهایم
تو هرزه تیغ غمزه چرا برگرفتهای؟
افکندیَم به خاک ره آخر چرا؟ چه بود؟
نه خود ز خاک راه مرا برگرفتهای
ما دیده از خطای تو بر هم نهادهایم
پس تو صواب ما به خطا برگرفتهای
ما دفع روزگار به نام تو میکنیم
تو خود دو مرده تیغ جفا برگرفتهای
بر دست خویش بوسه ده اکنون که کشتیَم
کالحق سری بزرگ ز پا برگرفتهای
بر خود نوشتهای به همه عیبها مرا
وانگه به خطّ خویش گوا برگرفتهای
با خاک ره برابرم از بهر آنکه تو
هستیّ و نیستیَم برابر گرفتهای
باری بدانمی که چو بفکندهای مرا
از روی اختیار کرا برگرفتهای
حکایت ادبی
روزی نادر شاه در کلات قصد رفتن به حمام می کند، در حمام مُهرسازی را می بیند، دستور می دهد مهری برایش بسازد که سه سوره از قرآن و اسم او و نام پدرش (که میرمبارک بود) بر آن حک شود و می گوید هنگامی که از حمام خارج شوم بایستی مهر آماده باشد.شاگرد حکاک به استادش می گوید بنویس:
یا ایها المزمل، قُل اوحی و تبارک
نادر قلی افشار فرزند میرمبارک
آرایه های ادبی
پیش تر گفتیم که دو نوع آرایه ادبی وجود دارد بنام های ۱- لفظی ۲- معنوی
که در علم بدیع به آنها پرداخته می شود.
عناوین لفظی بیان شد و عناوین معنوی را تیتر وار در این شماره بیان می کنیم.
آرایه های معنوی بدیع صنایعی هستند که مستقیما به معنی مربوط می شوند و بیشتر در معنی و مفهوم اثر می گذارند. مواردی از آنها عبارتند از :
1 ـ مراعات نظیر
2 ـ تلمیح
3 ـ تضمین
4 ـ تضاد
5 ـ ایهام
6 ـ لف و نشر
7 ـ اغراق
8 ـ ارسال المثل یا تمثیل
9 ـ حسن تعلیل
10 ـ معما
کمال الدین اصفهانی
کمال الدین اسماعیل پسر جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاقالمعانی، شاعر ایرانی نیمهٔ نخست قرن هفتم هجری، و آخرین قصیدهسرای بزرگ ایران در اوان حمله مغول است که در گیرودار هجومها و قتلعامهای مغول،به قتل رسید.کمال الدین اسماعیل به زبردستی و ماهر بودن در زمینه آوردن معانی ظریف و دقیق مشهور است؛ و اعتقاد ناقدان سخن به او تا حدی بود که او را برتر از پدرش میدانستند و وی را خلاقالمعانی می نامیدند .
کمال الدین اسماعیل علاوه بر ظریفاندیشی و دقت در آفرینش معانی در التزامات سخت و تقید به آوردن ردیفهای مشکل نیز شهره عام و خاص است، آنچنانکه برخی از قصاید او را که به این التزامات و قیود سروده شده بعد از وی نتوانستند پاسخی بدهند .
کمال الدین اسماعیل شاعری بسیار عالم و نغزگو و بااستعدادی بود و چنان در گنجاندن معانی پنهان در شعر چیره دست بود که به خلاقالمعانی شهرت یافت .
از ویژگیهای شعر او معانی دقیق و باریک مضمر و مخفی است که باید چند مرتبه مطالعه و واکاوی کرد تا آنها را درک کرد. او شاعری مداح بود ولی در اثنای مدایح به نکات حکمی و زیبایی اشاره می نمود که سرایش او را چندین برابر زیبا و زیباتر جلوه می داد .یکی از ممدوحان وی،سلطان جلال الدین خوارزمشاه بود.& کمال الدین اصفهانی
کمال الدین اسماعیل پسر جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاقالمعانی، شاعر ایرانی نیمهٔ نخست قرن هفتم هجری، و آخرین قصیدهسرای بزرگ ایران در اوان حمله مغول است که در گیرودار هجومها و قتلعامهای مغول،به قتل رسید.کمال الدین اسماعیل به زبردستی و ماهر بودن در زمینه آوردن معانی ظریف و دقیق مشهور است؛ و اعتقاد ناقدان سخن به او تا حدی بود که او را برتر از پدرش میدانستند و وی را خلاقالمعانی می نامیدند .
کمال الدین اسماعیل علاوه بر ظریفاندیشی و دقت در آفرینش معانی در التزامات سخت و تقید به آوردن ردیفهای مشکل نیز شهره عام و خاص است، آنچنانکه برخی از قصاید او را که به این التزامات و قیود سروده شده بعد از وی نتوانستند پاسخی بدهند .
کمال الدین اسماعیل شاعری بسیار عالم و نغزگو و بااستعدادی بود و چنان در گنجاندن معانی پنهان در شعر چیره دست بود که به خلاقالمعانی شهرت یافت .
از ویژگیهای شعر او معانی دقیق و باریک مضمر و مخفی است که باید چند مرتبه مطالعه و واکاوی کرد تا آنها را درک کرد. او شاعری مداح بود ولی در اثنای مدایح به نکات حکمی و زیبایی اشاره می نمود که سرایش او را چندین برابر زیبا و زیباتر جلوه می داد .یکی از ممدوحان وی،سلطان جلال الدین خوارزمشاه بود.وی در سال ۶۳۵ ه ق به قتل رسید.
حکایت
روزی مردی با عیالش مشغول غذا خوردن بود ودر میان سینی ایشان مرغ بریان شده اي قرار داشت.در آن حال ،سائلی به در منزل امد وآنها وی را مایوس کردند.اتفاق افتاد که آن مرد فقیر شد وزنش را طلاق داد،وآن زن شوهر دیگری اختیار کرد.روزی شوهر با او غذا مي خورد ومرغ بریانی نزد ایشان بود که ناگاه سائلی به در منزل آمد.
ان مرد به عیالش گفت:این مرغ را به این سائل بده .آن زن چون مرغ را نزد سائل برد. دید شوهر اولش هست؛مرغ را به او داد وگریان برگشت.شوهر از سبب گریه اش سوال کرد ؛گفت :سائل شوهر سابق من بود وقصه محروم نمودن آن سائل را نقل کرد.شوهرش گفت :و الله آن سائلی که محرومش نمودید،من بودم!
غزلی از رضا قهرمانی
تا اقتدا کردیم بر انجیل لبهایت
دل شد ذبیحِ تیغ اسماعیل لبهایت
جادوگر از اعجاز عاجز، شاعر از توصیف
اندیشه حیران و من از تمثیل لبهایت
تا « رَتّلَ القرآنَ تَرتیلا» ست وِردِ تو
تا میتراود نور از ترتیل لبهایت
«طیرأ ابابیل» ی و ،هر سو میگریزد خصم
باری ز بیم غرش سجیل لبهایت
آتشفشانِ خفته ای و خوشه های خشم
بسته است بر منظومه ی تعطیل لبهایت
از بیمِ گمراهی دلیلِ راه میجویند
سرگشتگانِ بیقرار ایل لبهایت
بستم دخیلِ آرزوهای ضعیفان را
ای پیرِ پرچمدار ، بر قندیلِ لبهایت
خوانی دگر در پیش و فرعونِ فریب از پس
امت پریشان است ، بگشا نیلِ لبهایت.
آرایه سجع؛
سجع متوازی، آن است که کلمات در وزن و حرف رَوی، هر دو، مطابق باشند. مانند: (کار، بار)، (دست، شست)، (خامه، نامه).
در شمارگان قبل گفتیم که در علم بدیع،دو نوع آرایه ی لفظی و معنوی وجود دارد که هر کدام عناوین و تعاریفی دارد.
در این مبحث،به یکی از آرایه های لفظی می پردازیم؛
ارایه سجع بر سه قسم است:
متوازی
مطرف
متوازن.
زیباترین سجع، سجع متوازی است. زیرا لطف آرایه های لفظی بدیع، بسته به موسیقی و آهنگی است که واژه ها به کلام می بخشند و این در سجع متوازی بیشتر است.
مثال:
در متن زیر، میان واژگان «آذارند – آفتابند» و «نمی بارند – نمی تابند – نمی رانند» سجع متوازی وجود دارد:
*در جمله های زیر، میان واژگان «رحمت- نعمت» و «رسیده- کشیده» سجع متوازی وجود دارد:
– باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده. (گلستان سعدی)
*در جمله های زیر، میان کلمات «جواز- جهاز» و «امان- عیان» سجع متوازی وجود دارد:
-الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
(مناجات نامۀ خواجه عبدالله انصاری)
*در جمله های زیر، میان کلمات «رعیت- اذیت» و «کربت- غربت» سجع متوازی وجود دارد:
– یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. (گلستان سعدی)