به گزارش تابناک، او در دوران ریاستجمهوری ریچارد نیکسون و جرالد فورد به عنوان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا فعالیت کرد و بعد از خروج از دولت آمریکا در سال 1977 همچنان نظراتش در عرصه سیاست خارجی آمریکا مهم تلقی میشد.
از نظر برخی از زندگینامهنویسان، کیسینجر در قد و قامت «جورج کنان»، نویسنده اصلی استراتژی موفقیتآمیز مهار جنگ سرد آمریکا، و همچنین با دیگر معماران سیستم جهانی پس از جنگ جهانی دوم قرار دارد.
او یکی از نظریهپردازان واقعگرایی در عرصه سیاست محسوب میشود و بر مبنای همین دیدگاه به تعامل با دنیا بر اساس آنچه «سیاست واقعی» خوانده میشد (به جای ایدههای اخلاقی) اعتقاد داشت: دیدگاهی که پیشبرد منافع آمریکا را صرفنظر از نتایج و فجایع آن برای دیگر نقاط دنیا در اولویت قرار میداد.
بر همین اساس است که کیسینجر با نقشآفرینی در بمباران کامبوج در دوران جنگ ویتنام، حمایت از نسلکشی پاکستان در بنگلادش و چراغ سبز به دیکتاتوری آرژانتین در «جنگ کثیف» علیه مخالفان آن کشور به ارتکاب جنایتهای جنگی متهم شده است.
بمباران کامبوج که کیسینجر در آن نقش داشت ظهور گروه کمونیستی «خمرهای سرخ» و کشتار وحشتناک بیش از یک میلیون نفر را به همراه داشت. پس از تهاجم ایالات متحده به کامبوج، کیسینجر مذاکرات صلح با ویتنام را تکمیل کرد که جایزه صلح نوبل را برای او به ارمغان آورد، اما در نهایت منجر به تسخیر تحقیرآمیز ویتنام شمالی تنها دو سال بعد در بدترین شکست آمریکا در یک جنگ تا آن زمان شد و نشان داد که این جایزه تحسینی زودهنگام بوده است.
کیسینجر همچنین از کودتای 1973 علیه رئیس جمهوری منتخب سالوادور آلنده در شیلی، که حامی کمونیسم به شمار میرفت، حمایت کرد و به نسل کشی 1971 در بنگلادش نگاه بیتفاوتی داشت.
نیکسون و کیسینجر در حالی که به دنبال جلوگیری از استقلال توسط پاکستان شرقی (بعداً بنگلادش) بودند، پشت سر ژنرالهای پاکستانی ایستادند و آنها را با نقض قوانین ایالات متحده مسلح کردند، زیرا آنها کشتار جمعی و تجاوز به بنگالیها را نادیده گرفتند. گری باس، یک محقق سیاسی در پرینستون، بعداً این قسمت را «جزو تاریکترین فصلهای جنگ سرد» توصیف کرد. نوارها و اسناد محرمانه کاخ سفید نشان میدهد که در جلسات داخلی آن زمان، کیسینجر کسانی را که برای «بنگالیهای در حال مرگ» «اشک میریزند» را خوار شمرده است.
کریستوفر هیچنز در کتاب خود به نام محاکمه هنری کیسینجر در سال 2001 استدلال کرد که کیسینجر باید تحت قوانین بین المللی تحت پیگرد قانونی قرار گیرد زیرا او را باید مسئول «سازماندهی و فرمان تخریب جمعیت غیرنظامی، ترور سیاستمداران ناخوشایند، ربودن و ناپدید شدن سربازان و روزنامهنگارانی که بر سر راهش قرار میگرفتند» دانست.
بسیاری از تحلیلگران سیاست خارجی معتقدند سیاستهای کیسینجر در دوران ریاستجمهوری جرالد فورد باعث بروز جنگ داخلی در آفریقا و به ویژه در آنگولا شد.
این دیپلمات آمریکایی اما هرگز برای تبعاتی که سیاستهای او به همراه داشت ابراز پشیمانی نمیکرد. او البته هیچگاه بابت پیگیری این سیاستها هزینهای هم پرداخت نکرد و همواره به انتقاداتی که به کارنامهاش در زمینههای حقوق بشر اشاره میکردند با لحنی سخرهآمیز پاسخ میداد.
با این حال، طرفداران کیسینجر معتقدند که نقاط روشن در کارنامه او به نقاط تاریک اینچینی غلبه دارند. به باور این گروه، دستاوردهای این دیپلمات کارکشته، از جمله آغاز روابط با چین و آشتی با شوروی سابق بر عداوتهایی که در کارنامه او دیده میشود میچربند.
آنها استدلال میکنند که سیاستهای کیسینجر بخشی از محاسبات سردی هستند که هنگام تصمیمگیری درباره بقای یک کشور لازم هستند و جایی برای در نظر گرفتن اصول اخلاقی باقی نمیگذارند. این دسته حتی میگویند که اگر ایالات متحده سیاست خارجی اخلاقگرایانهتری را دنبال میکرد چه بسا مرگ و میرهای بیشتری به جای میماند.
با این حال، منتقدانش در کتابها، مستندهای تلویزیونی و نوشتههای متعدد گفتهاند که کیسینجر نه تنها جنایتکار جنگی بوده بلکه از اصلیترین مهرههای بنیانگذاران سویههای امپریالیستی در سیاست خارجی آمریکا بوده که این کشور را تا چندین دهه بعد از خروج او از قدرت در وضعیت «جنگهای بیپایان» قرار داده است.
مشخص کردن اینکه میراث نهایی کیسینجر در سیاست خارجی چه بوده وظیفهای دشوار است که تاریخدانها، متخصصان سیاست خارجی و روزنامهنگاران در چند دهه اخیر همواره در تلاش برای انجام آن بودهاند. درباره او همواره این پرسش مد نظر بوده که او را بایستی یکی از بنیانگذاران اصلی ماشین جنگی آمریکا قلمداد کرد یا محصول آن. هر دو دیدگاه البته میتوانند به نوعی درست باشند، از این نگاه که این ماشین جنگی، او را بر سر کار آورد و او در تقویت و نوسازی آن نهایت تلاش را به کار گرفت.
آنچه درباره کیسینجر قابل انکار نیست این است که میلیونها نفر در آرژانتین، بنگلادش، کامبوج، شیلی و بسیاری از دیگر نقاط دنیا نمیتوانند میراث او را از این ماشین جنگی جدا ببییند.