به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۳ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که عدم تامین حقابه هیرمند و مرگ بیصدای هامون، نصف شدن دستمزد واقعی کارگران به دلیل تورم ظرف یک سال، گمانهزنیها درخصوص سرلیستهای انتخابات و تیترهایی در رابطه با جنگ در دریای سرخ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان به فلسطین گل بزنیم یا نزنیم؟! شادی بکنیم یا نه؟! نوشت: بازی اول ایران در جامملتها امروز با فلسطین است. قرعه ما در جامجهانی بسیار خاص بود و با سه کشور انگلوساکسون همگروه شدیم که انگلیس و امریکا مشخصاً بازی ما را فراتر از فوتبال میبردند.
بازی اول ایران در جامملتها امروز با فلسطین است. قرعه ما در جامجهانی بسیار خاص بود و با سه کشور انگلوساکسون همگروه شدیم که انگلیس و امریکا مشخصاً بازی ما را فراتر از فوتبال میبردند. حالا قرعه اول ما در جام ملتها نیز با فلسطین است که باز مسئله سیاسی پیوند ایران با فلسطین و داستان این روزهای نسلکشی امریکا و انگلیس در فلسطین، آن را فراتر از فوتبال برده است. سالها پیش برخی در زمان مسابقه ایران با فلسطین نوشته بودند که نباید به فلسطینیها زیاد گل بزنیم! شاید به این دلیل که تصور میکردند این نوعی رأفت اسلامی با کشوری مظلوم و ستمدیده و بدون امکانات است. حالا در بازی فردا دو کشور محور مقاومت اسلامی مقابل هم قرار میگیرند. باید چه کنیم و تیم ملی ایران چه تفاوتی با جامجهانی و بازی با انگلیس کرده است؟
قبل از هرچیز باید بگویم که عنوان یادداشت، مستعد سوءتفاهم است، چون فوتبال پیشبینیپذیر نیست و ممکن است ایران یک یا چند گل هم از فلسطین دریافت کند! اما در فوتبال اگر تیمی که روی کاغذ قویتر است، به تیم ضعیفتر گلهای بیشتری بزند، یعنی به آن تیم ضعیفتر احترام بیشتری گذاشته است! زیرا بهمعنای آن است که تیم قوی، بازی خود یعنی بازی اصلی و همیشگی خود را انجام داده و ضعیفشمردن تیم مقابل موجب نشده که از یک بازی حرفهای عدول کند و تیم مقابل را شایسته بازی خوب و کامل نداند. تیمهای ضعیف نیز اگرچه از حیث نتیجهگیری دنبال پیروزی هستند، ولی اگر تیم قوی در یک بازی کامل ظاهر شود، اهمیت خود را بهتر احساس میکنند و در نهایت رضایت بیشتری دارند؛ بنابراین بهرغم تأثیر بسیار شدید مسائل سیاسی روی فوتبال که سابقهای به قدمت تاریخ فوتبال دارد، باید مستقل از اینکه «دو قهرمان مقاومت» مقابل هم قرار گرفتهاند، بازی حرفهای انجام شود، حتی اگر ایران با گلهای زیاد فلسطین را شکست دهد؛ و این دقیقاً یعنی دو تیم به یکدیگر و به ملتهای یکدیگر احترام گذاشتهاند.
اما تیم ایران در این بازی آنطور که از برخی حرفهای دیروز و پریروز بازیکنان و مربیان میتوان فهمید، یک تفاوت اساسی هم با زمان بازی با انگلیس کرده است. اینطور که خود بازیکنان میگویند از مسائل حاشیهای زمان بازی با انگلیس بسیار متأثر بودهاند. در آن زمان رسانههای فارسیزبان لندنی، هم در گزارشهای خود و هم از زبان دیگران برای بازیکنان خطونشان میکشیدند که اگر گل بزنید یا هنگام گل شادی کنید، چنین و چنان میشود. با این تصور که کار حکومت ایران تمام است و باید فکر آینده خود در نظام تازه باشید!
شادینکردن بازیکنان در دو گلی که در بازی انگلیس زدند، اگرچه بهخاطر دریافت گلهای بیشتر قبل از آن، بهطورطبیعی و بر اساس رفتار همیشگی بازیکنان فوتبال در همه بازیها که بعد از خوردن گلهای زیاد برای گلی که میزنند، شادی نمیکنند، میتوانست حتی طبیعی جلوه داده شود، اما مشخصاً تحتتأثیر همان تهدیدها بود. حتی شادی در دو گلی که در بازی بعدی با ولز و بدون گل خورده زده شد، از آنجاکه دردقیقه پایانی بود، میتوان گفت کاملاً هیجان بازی غلبه کرد و همگان ناخودآگاه آن تهدیدها و آن قرارها (!) را فراموش کردند، هرچند گفته میشد که بازیکنان از مسائل بازی انگلیس درس گرفتهاند و دنبال آن حاشیهها نیستند و زمزمه نصفونیمه سرود ملی در بازی با ولز برخلاف بازی با انگلیس را هم گواه این دورشدن از حاشیهها میآوردند، اما معلوم بود که تیم زیر بار فشار روانی دشمنان ملت است که نهتنها میگفتند شادی نکنید، بلکه میگفتند دنبال گلزدن و پیروزی هم نباشید!
اکنون، اما دیده و شنیده نشده است که کسی از فوتبالیستهای تیم ملی ایران بخواهد برای همدردی با نسلکشی فلسطینیان، به تیم فلسطین گل نزنند یا اگر زدند، خوشحالی نکنند. این تفاوتی مهم در رفتارشناسی مردم ایران با دشمنان ملت و بدخواهان مردم است. تیم ملی گویا اکنون پشتوانه خیل مردم را بهجای فشار اقلیت روانپریش خارجنشین یا داخلیهای دنبالهرو آنان برگزیده است، و ندای «میبریم و قهرمان میشویم و شادی میکنیم»، یکسره از تیم ملی شنیده میشود. این است «تیم ملی مردم ایران»!
وطن امروز طی یادداشتی در شماره امروز خود با تیتر ۴ برابر شدن هزینه عبور از دریای سرخ نوشت: تبدیل دریای سرخ به منطقه جنگی، بر وضعیت مبادی ورودی این آبراهه مهم بینالمللی نیز تاثیر گذاشته است؛ از جمله ۴ برابر شدن تعرفههای کانال سوئز طی ۳ ماه اخیر. شبکه انگلیسی اسکاینیوز به نقل از دادههای بینالمللی کشتیرانی ارائه شده توسط شرکت لجستیک DSV، گزارش داد هزینه حملونقل محمولههایی که عمدتا کالاهای ساخت چین و کشورهای شرق آسیا یا بار نفتی خلیج فارس است و از طریق دریای سرخ وارد کانالهای دوگانه سوئز - در غرب شبهجزیره سینای مصر - میشود، ۳۰۰ درصد افزایش یافته است.
انصارالله یمن در بحبوحه جنگ نابرابر رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه به حمایت از مردم مظلوم فلسطین برخاست و اسرائیلیها را تهدید به برخورد مستقیم کرد. به این ترتیب حملات انتقامآمیز ارتش یمن به شناورهای مرتبط با رژیم صهیونیستی در پاسخ به جنایت اسرائیل در نوار غزه، از اواخر مهر آغاز شد و سهشنبه هفته گذشته با انجام بزرگترین عملیات مستقیم موشکی و پهپادی در تاریخ معاصر علیه ناوگان نظامی آمریکا و انگلیس به اوج رسید. در این فاصله انصارالله بازوهای بلندش را با هدف قرار دادن کشتیهای باری و نفتکشهای متعلق به شرکتهای اسرائیلی در ۲ سوی تنگه بابالمندب در پهنهای به وسعت شمال اقیانوس هند تا دریای سرخ به رخ کشید. حال تجاوز غیرقانونی هوایی و موشکی روزهای اخیر آمریکا و انگلیس به مواضع انصارالله در شمال و غرب یمن، وضعیت جنگی آبراهه دریای سرخ را تشدید کرده است. این در حالی است که غولهای کشتیرانی دنیا مثل مرسک، اماسسی، هاپاگ لوید، اسامای – سیجیام و اماسسی چند هفتهای میشود بهخاطر بیاعتمادی به ائتلاف دریایی کذایی ایالاتمتحده و بریتانیا در دریای سرخ، از اعزام شناورهای خود به مسیر تاریخی میان تنگه بابالمندب و کانال سوئز خودداری میکنند و ترجیح میدهند کشتیهایشان برای در امان ماندن از هر گونه خطر، با دور زدن قاره آفریقا مسیری ۳ تا ۴ برابری را بپیمایند.
این تغییر مسیر بیش از ۱۰ روز به سفرهای دریایی اضافه میکند و صورتحسابهای بیمه را نیز افزایش میدهد. از سویی علاوه بر افزایش هزینه دستمزد کارکنان شرکتهای کشتیرانی، هزینههای مربوط به سوخت نیز بالا رفته است. شاخص حملونقل کانتینری شانگهای (SCFI) که متداولترین معیار برای چنین هزینههایی است، فقط ظرف یک هفته منتهی به جمعه گذشته از ۲۸۷۱ دلار به ۳۱۰۱ دلار در هر کانتینر ۲۰ فوتی رسیده است. این دادهها نشان میدهد قیمت کلی تعرفههای کانتینری که از شانگهای چین به اروپا حمل میشود، ۳۱۰ درصد نسبت به قیمتهای ابتدای نوامبر (اواسط آبان) افزایش یافته است.
محمدصادق جنانصفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: دو جنگ بزرگ در جهان امروز خودنمایی میکند: جنگ اوکراین و جنگ غزه. شوربختانه پای ایران در هر دو جنگ به میان کشیده شده است. رسانههای نیرومند غربی و سیاستمداران قطب قدرت یادشده توانستهاند افکار عمومی بخشی از شهروندان جهانی را مجاب کنند که ایران در جنگ اوکراین به روسیه کمک تسلیحاتی میکند. از سوی دیگر نام ایران در جنگ غزه نیز بر سر زبانهاست و افکار عمومی دنیا این را نیک دریافتهاند که ایران با همه نیروی خود از مبارزان غزه در برابر اسرائیل حمایت میکند. حالا پس از یورش آمریکا و بریتانیا به حوثیهای یمن، پای ایران به جبهه سوم جنگ باز شده است. برخی از زدوخوردهای منطقهای در لبنان، سوریه و عراق نیز به پای ایران نوشته میشود.
ایران در برابر همه خبرها، گزارشها و تحلیلهای ارائهشده از سوی سیاستمداران، رسانهها و کارشناسان غرب ایستادگی کرده و پافشاری دارد که در منطقه نیروی نیابتی ندارد و در غزه حمایتهای انسانی انجام میدهد و به روسیه نیز کمک نظامی نمیکند. با این همه شهروندان ایرانی نگرانند و باور دارند رهبران سیاسی ایران باید برای اثبات این حرفها کوشش بیشتری کنند و افکار عمومی دنیا را مجاب کنند این حرفهایی که درباره نقش ایران در دو جنگ در جریان گفته میشود اساس ندارد. از سوی دیگر کارشناسان اقتصادی و سیاسی، فعالان اقتصادی و علاقهمندان به اقتصاد سیاسی ایران باور دارند رهبران ایران در حساب و کتابهای خود در هر بستری باید به جنگهای اشارهشده در بالا بیش از پیش دقت کنند و راه هر روزنهای که پای خطای راهبردی در شناخت قدرت و وفاداری در جهان به حسابوکتابها باز میکند را ببندند.
یکی از خطاهای راهبردی میتواند این باشد که قدرت غرب را دستکم بگیریم و شهروندان ایرانی را زیر تیغ سرچشمهگرفته از این خطای شناختی قرار دهیم. تقلیلگرایی حتی در شعار و امیدوارسازی نسبت به واقعیت قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی غرب همان خطای راهبردی است که باید با دقت بررسی شود.
خطای راهبردی دیگر این است که در میزان وفاداری کشورهایی که ما آنها را شریک استراتژیک میدانیم (اما آنها نمیخواهند این را بر زبان بیاورند و برای خود تعهد ایجاد کنند) بیش از اندازه منطقی و تجربهشده حساب باز کنیم. نباید رفتارهای روسیه و چین در پایبند نبودن به پیمانهای خود را نادیده بگیریم و یادمان برود فریب در سیاست یک رفتار عادی و راهبردی است و احتمال وقوع آن از سوی دو کشور یادشده صفر نیست.
یکی دیگر از خطاهای راهبردی در این چارچوب، اندازهگیری اشتباه در میزان تواناییهای اقتصادی و سیاست خارجی ایران و نیز خطای راهبردی در شناخت تابآوری و وفاداری همه شهروندان ایرانی است. واقعیت این است که میزان رضایت شهروندان ایرانی از اداره کشور به ویژه در کسبوکار و معیشتشان باید در کانون توجه قرار گیرد.