افراد عاقل زیادی را دیدهام که ساعتها بر سر اینکه کدامیک حق دارد دستگاه توستر یا چیزی مانند آن را نگه دارد بحث و جدل میکردهاند. افراد زیادی که از فریبخوردگی، خیانت یا حس قربانی شدن گفتهاند. تقریبا دیگر هیچ داستان زناشویی، هرچقدر هم که مصیبتبار یا عجیب باشد، من را شگفتزده نمیکند.
هیچکس برنامهاش برای زندگی، رسیدن به تصمیم طلاق نبوده است. مراجعان من ممکن است در طول زمان عکسهای مشترکشان را از صفحه فیسبوک یا اینستاگرام حذف کرده باشند یا زمانی که در حال طلاق گرفتن هستند برای آن احساس آمادگی کنند، اما نمیتوانند ادعا کنند که از ابتدا مسیریاب قلب و زندگی خود را برای رسیدن به مقصد طلاق تنظیم کرده بودند.
باید اعتراف کنم که من هیچ دورهی آموزشی رسمی در مورد اینکه چه چیزهایی باعث بهبود یا زنده ماندن روابط میشود، نگذراندهام. در دانشکدهی حقوق هیچکس درسی در ارتباط با اینکه چه چیزی باعث احساس رضایت و اتصال افراد در رابطهی زناشوییشان میشود، به ما نداده است. اما موقعیتهای بسیاری بوده است که با جزییات میتوانستهام آنچه را که باعث نقطهی مقابل یک زندگی رضایتمندانه میشود را ببینم. چیزهایی که باعث میشود روابط به طور جبرانناپذیری دچار از همگسیختگی شوند و به افراد احساس دور افتادگی و خارج شدن از عشق را میدهد. این مشاهدات باعث رسیدن به ایدههایی شده است درباره اینکه چطور میتوان رابطه زناشویی را در برابر رسیدن به طلاق تا حدودی ایمن کرد، که در ادامه بعضی از آنها را به اشتراک میگذارم.
در میان چالشهای مختلف زندگی در قالب یک فرد متخصص، یک والد، شهروند و .. صداهایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نقاط ضعف یا اشتباهاتمان را به ما گوشزد میکنند کم نیستند. در دورانی که فرهنگ انباشته از تبلیغات، دائما ما را با این پیام مواجه میکند که چیزی در خود ما یا داشتههایمان کم است، یکی از مهمترین نقشهای همسران برای یکدیگر، رساندن پیام حمایت و تشویق، و محافظت از یکدیگر در برابر احساس کمارزشی است. مقاومت در برابر وسوسهی درونی برای مقایسه کردن یکدیگر با تصویرهای خیالی یا شخصیتهای فیلمهای رمانتیک، احتمال لذت بردن از کارهای کوچکی که طرف مقابل به خوبی انجام میدهد و تحسین کردن او برای نقاط قوتش را بیشتر میکند. و این یک واقعیت است که زمانی که افراد طعم موفقیت را میچشند میلشان به تکرار آن بیشتر میشود.
یکی از باورهایی که فرهنگ، محیط، یا خانواده به بسیاری از افراد داده است این است که اگر شریک عاطفی شما تمام نیازهایتان در تمام جنبههای زندگی را نتواند برآورده کند، در ایفای نقش خود با شکست مواجه شده است. شاید شریک عاطفی شما یک شنونده حمایتگر و یک والد خوب باشد اما یک همسفر ماجراجو، عاشق هیجانانگیز یا شبیه به شما در تفریحات مورد علاقه نباشد. در بسیاری از روابط زناشویی موفق، دو نفر در جنبههایی از شخصیت یا تواناییهایشان در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند. یکی از آنها در حیطههایی قوی است که دیگری در آنها فاقد احساس توانمندی است. قرار داشتن در توازن کامل، انتظار واقعبینانهای از یک رابطه نیست. هماهنگی دو نفر در تمام خواستهها و تجربههایشان از زندگی و امکان همراه شدن آنها در تمام حیطهها، بیشتر شبیه یک شانس بزرگ یا افسانه است که دنبال کردن آن مانع از قدردانی برای شباهتهای نسبی و همراهیهای کمتر از ایدهآل، میشود.
ازدواج فرصتهای بسیاری را در اختیار افراد قرار میدهد که عواطف گرم خود را به یک نفر نشان دهند و کارهای محبتآمیزی را برای او انجام دهند؛ کسی که در لحظاتی، ضعیف، تنها، سردرگم یا دچار احساس ناامنی است و از میان ۷/۶ میلیارد انسان روی کره زمین شما را برای بودن در کنار خود انتخاب کرده است. اگر روز پراسترسی داشتهاید و همسر شما هم میگوید که چنین روزی داشته است، تلاش نکنید که در رقابت برای اثبات بدتر بودن شرایط خود برنده شوید. بسیاری از روابطی که راه آنها به دفتر کار من برای طلاق ختم میشود، زمانی در مسیر خود وارد محاسبات، درجهبندی، تلاش برای برقراری تساوی کامل، و دام افکاری شدهاند مانند اینکه: "چرا باید به او قوت قلب بدهم در حالی که در موارد مشابه او این کار را برای من نمیکند." "چرا باید به همسرم اجازه بدهم که یک شب در هفته با دوستانش بیرون برود در حالی که من مدتهاست این کار را نکردهام." غالب شدن این طرز فکر و محاسبهگری دائمی در رابطه، میتواند مانع از تجربهی گشودگی، احساسی از قرار داشتن در معامله، و از دست دادن فرصتهای مهرورزی شود.
برقرار کردن رابطه جنسی، پس از گذشت سالها، به اندازهی ابتدای رابطه هیجانانگیز نیست. با این وجود، نیاز به جذاب تجربه کردن خود از نظر جنسی، و شنیدن آن از طرف مقابل، برای بسیاری از افراد، ارتباطی با سالهای سپری شده از ازدواج ندارد و برآورده نشدن آن میتواند باعث گرایششان به رابطه فرازناشویی شود. مطرح کردن صادقانهی نیازهای خود با طرف مقابل، که ممکن است در طول زمان تغییراتی هم در آن نیازها اتفاق افتاده باشد، در صورتی ممکن میشود که باور داشته باشید اگر او نمیتواند ذهن شما را بخواند الزاما کمتوجه یا نادان نیست. لازم است قبل از اینکه به دفتر کار من برسید، درباره ذهن خود با او حرف بزنید.
حرف زدن در مورد طلاق مورد علاقهی هیچکس نیست. اما باید دانست که وانمود کردن به اینکه ما هیچوقت مریض نمیشویم ما را برای همیشه سالم نگه نمیدارد. اجتناب از فکر کردن به مراسم تدفین، ما را نامیرا نمیکند. تنها در حضور مرگ و آگاه بودن از احتمال آن است که به موهبت زندگی آگاه میشویم. دلبستگی دو شریک عاطفی به یکدیگر موهبتی همیشگی و غیر قابلتخریب نیست. تنها در صورتی که از واقعیت شکنندگی آن آگاه باشیم، به مراقبت کردن از آن فکر میکنیم.
James Sexton
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/if-you-re-in-my-office-it-s-already-too-late/201803/five-ways-divorce-proof-your-marriage