ولی دریغ از مشارکت. بیش از 80% ارتش ولادیمیر، متشکل از مردان غیر روس تبار نواحی و مناطق محروم و فقیرند. بیشتر اهالی مسکو را تکنوکرات ها، روشنفکران و مدیران و ...تشکیل داده و با استراتژی پوتین زاویه دارند.
بیش از 85% پیروزی های این ابرقدرت پیشین در خاک اکراین، که یک استان پیشینش بود، به 5 -6 هفته نخست باز می گردد. جنگ برای ولادیمیر فرسایشی شده است. نیروی دریایی افسانه ای روسیه در دریای سیاه، رو به انهدام بوده و بقایای آن نیز برای در امان ماندن، در خلیج کوچک آزف پناه گرفته اند. حتی نفتکش های روس نیز از حملات پهپادها و شهپادهای اکراینی در امان نبوده اند. این در حالی است که امروز ۲۴ جولای، هنوز جنگ در باختر دنیپر در شکلی کاملا فرسایشی، با میانگین تلفات انسانی روزانه بیش از 1400 تن از ارتش فدراتیو، در جریان است. درست است که اکراین بی کمک استراتژیک ناتو زنده نخواهد ماند، ولی در سوی مقابل نیز جمهوری خلق چین، جمهوری دمکراتیک خلق کره و...حامیان تمام عیار پوتین بوده اند.
سرگئی سوبیانن شهردار مسکو در خواب است یا خود را به خواب زده است. کدام داوطلب مسکویی و سن پتربورگی با وجود چنین پیشنهادات سخاوتمندانه ای، به این نبرد فاشیستی با رهبری استالین ماّب، پا خواهند گذاشت؟! حتی با پیشکش 60 هزار دلاری باورنکردنی؟! مگر سوبیانن کور بود وقتی هر خانه ای در مسکو در عزای پنهانی ناوالنی، به ماتم سرایی تبدیل شد؟! پس دم زدن و پروپاگاندا در باره جنگ میهنی، سر سوزنی مانع شکست تام ولادیمیر نخواهد شد.
به هر روی، وقوع دو رخداد، در تکوین خجسته بهاران خاورمیانه و ایران پر تاثیر است: سقوط نتانیاهو و پایان جنگ غزه و شکست ولادیمیر پوتین. کمترین گمانی به خود راه ندهید، روسیه و پشتیبانانش ناگزیر طعم تلخ شکست را خواهند چشید.
یدالله کریمی پور