بین الملل تابناک: تغییر موضع روسیه در خصوص کریدور زنگزور متعاقب تحولات جنگ اوکراین قابل ارزیابی است. فشار بین المللی ناشی از این جنگ، باکو را به عنوان متحدی کلیدی برای مسکو مطرح کرده است.
چرخش مسکو در این خصوص در سخنان «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه نیز قابل مشاهده بود. وی پیشتر اعلام کرده بود که ارمنستان مانع توافق در مسیرهای ارتباطی از طریق سیونیک می شود.
وی گفته بود موضوع روسیه، عبور کریدور زنگزور از این منطقه و سپردن امنیت و کنترل کامل آن به نیروهای حافظ صلح روسیه است.
چرخش روسیه در خصوص کریدور زنگزور می تواند موازنه قوا در این خصوص را به زیان ایران رقم بزند. ایران هر گونه تغییر در ژئوپلیتیک و مرزهای قفقاز را مغایر منافع ملی خود می داند و بارها مقامات ایرانی بر آن تاکید کرده اند.
حال بازیگران اصلی قفقاز در حال باز طراحی استراتژی های خود در این منطقه هستند و ایران بر مکانیسم 3+3 برای حل مسائل منطقه تاکید دارد. در این معادله روسیه منافع خود را در نزدیکی به باکو دیده است تا به عنوان بازیگر اصلی در قفقاز باقی بماند. ترکیه نیز با این منطق روسها به شرط گرفتن امتیازات لازم همراه است.
اتکای ایران در سالهای قبل از جنگ قره باغ (2020) بر نظم روسی متکی بوده و از آن منتفع می شده است. تغییر شرایط در قفقاز جنوبی نیازمند ارزیابی مجدد ایران در نحوه بازیگری در این منطقه دارد تا منافع ملی آن قربانی بازی جدید نشود.
در خصوص این موضوع خبرنگار تابناک گفتگویی با پروفسور«آرشین ادیب مقدم»، استاد دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی (سوآز) در دانشگاه لندن انجام داده که در ادامه می آید.
«آرشین ادیب مقدم»، استاد کامل «سیاست در غرب آسیا» در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی (سوآز) در دانشگاه لندن است. وی رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن است. وی مدیر مرکز آینده هوش مصنوعی در سوآز و عضو هیوز هال، دانشگاه کمبریج است.
ادیب مقدم، اولین همکار دکتر جارویس در سن ادموند هال و دپارتمان سیاست، دانشگاه آکسفورد، در بیش از دوازده هیئت تحریریه نشسته و مجموعه های تأثیرگذار کتاب کمبریج «خاورمیانه جهانی» را ویرایش می کند. وی نویسنده و ویراستار هفت کتاب از جمله «ایران چیست؟» (2021) و «آیا هوش مصنوعی نژادپرست است؟» می باشد. او که از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شده بود، به عنوان یکی از جوانترین دانشگاهیان در رشته خود استادی خود را در SOAS دریافت کرد. از آن زمان او به چندین سمت افتخاری در سراسر جهان انتخاب شده است، برخی از آنها با مهر سلطنتی و از جمله در دانشگاه هاروارد و آکادمی علوم اجتماعی یوننان در کونمینگ، چین.
*روسیه اخیرا اعلام کرده است که از ساخت کریدور زنگزور حمایت می کند. پس از سفر پوتین به باکو، مسکو به وضوح موضع خود را در این زمینه روشن کرده است. این در حالی بود که مسکو در ابتدا از ساخت این کریدور حمایت نکرده بود. ارزیابی شما چیست؟
روسیه پوتین هرگز متحد استراتژیک ایران نبوده و از منظر تاریخی روسیه بارها تهدیدی برای تمامیت ارضی ایران بوده است. یک متحد استراتژیک وارد یک رابطه متقابل می شود.
رویکرد پوتین در قبال ایران برای به حداکثر رساندن منافع روسیه در این کشور، تناسب ندارد.
این ما را به دومین عامل تحلیلی می رساند: چرا ممکن است این رابطه تا این حد یک طرفه باشد: عمدتاً به دلیل ضعف سیاست های خارجی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز.
سیاست خارجی ایران در این منطقه از جهان که همگرایی تاریخی مشابهی با منطقه خلیج فارس و فراتر از آن با ایران دارد، هرگز واقعاً گسترش پیدا نکرد. سیاست خارجی ایران در قبال آنچه من ترجیح می دهم اورآسیا نام ببرم، واکنشی، تاکتیکی و از بسیاری جهات ایدئولوژیک بوده است. این توضیح می دهد که چرا ایران منافع ملی خود را در دریای خزر به خطر انداخته و چرا در این تئاتر محوری و ژئواستراتژیک به طور مکرر در حاشیه قرار می گیرد. ایران نیاز به توسعه استراتژی برای اوراسیا دارد که در شکل جدیدی از دیپلماسی قدرتمند که توسط افکار آرمانی روانی-ناسیونالیستی کور نشده باشد، طراحی شود.
*نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان اخیرا اعلام کرد که قصد خروج از سازمان پیمان امنیت جمعی را ندارد. این در حالی بود که ایروان عضویت خود را در این سازمان تعلیق کرده بود و حتی قصد خروج از آن را داشت. دلایل تغییر موضع ارمنستان چیست؟
ارمنستان به عنوان کشور کوچکی که بین غول های ژئوپلیتیکی گرفتار شده است، مراقب تعادل قدرت های بزرگ و حفظ روابط صمیمانه با آنها، به ویژه با روسیه بوده است. با این اوصاف، این کشور به وضوح از روسیه پوتین دور میشود، که ناشی از حمله به اوکراین است که به ارمنستان نشان داد که این کشور برای ایمن شدن باید اتحادهای امنیتی خود را متنوع کند. به همین دلیل است که ارمنستان اکنون روابط امنیتی خود را با کشورهای دیگر مانند فرانسه، ایالات متحده و هند تقویت می کند و نشان می دهد چرا این کشور قصد دارد به اتحادیه اروپا بپیوندد.
*روسیه اعلام کرده است که ایران را مجاب خواهد کرد که کریدور زنگزور را بپذیرد. ارمنستان نیز اعلام کرده است که اگر بر کریدور زنگزور حاکمیت داشته باشد، موافق آن است. به نظر می رسد ایران بیشترین ضرر را در این معادله خواهد کرد. ارزیابی شما چیست؟
این به برداشت های نادرست درباره ماهیت روابط روسیه با ایران برمی گردد. عمدتاً به دلیل مسائل ایدئولوژیک، ایران ژئوپلیتیک اوراسیا را به درستی ارزیابی نکرده است.
من در مورد استراتژی و سیاستهای مرتبط با این موضوعات چیز زیادی نشنیدهام، زیرا منابع سیاست خارجی ایران تقریباً منحصراً حول محور اهداف ایدئولوژیک متمرکز شدهاند.
در واقع، ناهماهنگی بین موضع بینالمللی ایران و سیاست داخلی ایران یکی از دلایل اصلی عقب افتادن این کشور در تقریباً همه صحنههای استراتژیک، به جز اسرائیل/فلسطین است. با این حال، سرمایهگذاری مادی و گفتمانی در تضاد اخیر ممکن است توضیح دهد که چرا ایران در جاهای دیگر به حاشیه رفته است.
نکته این است که یک استراتژی سیاست خارجی جهانی باید به طور مستمر ارزیابی کند که تصمیمات کلان چگونه بر جایگاه قدرت کشور در نظام بینالملل منعکس میشوند و به ویژه اینکه چگونه بر رفاه شهروندان ایران میافزایند.
این است که چگونه یک استراتژی جهانی یک دولت را در داخل کشور نیز تضمین می کند، زیرا سیاست های خارجی به جای منافع محدود، باید منافع ملی را دنبال کند.
پیوند بین سیاست های خارجی و تحولات داخلی به خوبی در علوم سیاسی ثابت شده است، به همین دلیل است که دموکراسی ها همیشه در پیگیری استراتژی های بین المللی خود نسبت به افکار عمومی بسیار حساس هستند.
*حمایت روسیه از احداث کریدور زنگزور انتقاد وزیر امور خارجه ایران را نیز در پی داشته است. این انتقاد بعد از جنگ اوکراین بی سابقه است. به نظر شما دلیل اصلی این انتقاد فقط به خاطر موضوع زنگزور است؟
روسیه در منطقه یک مأموریت تاریخی دارد و این موضوع تداوم خواهد داشت. هیچ یک از آنچه من گفتم به هیچ وجه اتهامی علیه سیاست خارجی روسیه نیست. این کشور همانطور که در حال حاضر توسط رهبری این کشور تفسیر می شود، به دنبال منافع ملی خود است. نکته تحلیلی من این است که روسیه حساسیت خاصی نسبت به موضع ایران نداشته است. حتی رویکرد ایران در این منطقه حتی از منظر رئیس جمهور اردوغان ضعیف تلقی می شود. منظورم این است که چگونه ممکن است ایران با دسترسی مستقیم به دریای خزر و موقعیت ژئوپلیتیکی خود نتواند منافع خود را عملی کند؟ در اینجا باید مشکلی وجود داشته باشد و من آن را فقدان سیاست واقعی ایران و استراتژی کلی برای اوراسیا دانستهام که باید در پاسخ به واقعیتهای جدید نظام بینالملل و بهویژه امنیت انسانی شهروندان ایرانی بیان شود. نکته اخیر حتی در تحقیقات جدی در مورد تحلیل سیاست خارجی تا حد زیادی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
اما همانطور که در کتاب «ایران چیست؟» (منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه کمبریج در سال 2021) بحث کردم، تاکید بر «امنیت انسانی»، عنصر ضمنی موفقیت استراتژیک است.
منبع اصلی برای داشتن موقعیت قدرتمند بین المللی و توانایی دیپلماتیک، مردم ایران هستند.