پیش بینیها و چشم اندازهای انواع اسناد ملی در کشور ما، همان شرایط برنامههای توسعهای را دارند که به گفته خود مسئولان، میانگین تحقق اهداف آن در همه ادوار، در خوش بینانهترین حالت ۲۵ درصد است.
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، این روزها خبرهایی از اجرایی شدن «سند ملی ترویج خواندن و مطالعه مفید» در برخی از رسانهها منتشر میشود که در واقع بروز رسانی دو سند ابتر پیشین است و از نتایج دقیق و میزان تحقق اهداف آنها نیز اطلاعی موثق در دست نیست.
یکی از آخرین امضاهای رئیس جمهور سابق در نوزدهم اردیبهشت ماه، پای سندی خورد که قرار بود میزان مطالعه و مطالعه مفید را در کشور بالا ببرد. این سند با مصوبه شورای فرهنگ عمومی و امضای شهید رئیسی ابلاغ و در تاریخ شنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۳ رونمایی شد.
حالا در دولت جدید، مجموعه وزارت ارشاد و مدیریت نهاد کتابخانههای عمومی که اتفاقا در زمان تصویب هم در این نهاد سمت داشت، درصدد اجرای این سند برآمده اند. هر چند در این میان، همچنان به کلیات بسنده میشوند و کسی هم پی گیر میزان تحقق اهداف اسناد قبلی نیست.
در سرزمینی که مطالعه، چندان جذابیتی برای مردم و مسئولین ندارد، و سندها عمدتا بی اعتبار و بی نتیجه اند، معلوم است پرداختن به آرمان مطالعه مفید، آن هم مبتنی بر «یک سند از انبوه سندهای شکست خورده»، چه جایگاهی دارد و چه نتیجهای خواهد داشت.
پرسش هایی که پاسخشان روشن است
به راستی آیا مسئولین مجری این سند، برآوردی از نتایج و تصوری از جامعه ایرانی و شرایط مطالعه مفید در زمان پایان سند ارائه کرده اند و یا توان چنین کاری را دارند؟
پرسش دیگر این که نتیجه دو سند بالادستی پیشین، یعنی «سند نهضت مطالعه مفید» مصوب سال ۱۳۸۹ در دولت دهم و «سند ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی» مصوب سال ۱۳۹۶ در اواخر دولت دوازدهم چه بوده و ثمراتش منجر به کدام تحول شده است؟
آیا مجریان سند، توان به خط کردن بیش از ۲۰ دستگاه و وزارتخانه دیگر را برای تحقق اهدافشان دارند؟ ضمانت اجرا و اجرا نشدن، و همکاری و عدم همکاری چیست؟
همچنین در شرایطی که عنوان مطالعه، عمیقتر از واژه و مصدر خواندن است، معلوم نیست چه دلیلی برای استفاده از چنین عنوان سطحی، براین برنامه وجود داشته و چقدر طراحانش روی آن اندیشیده اند.
قطعا اگر مدیران و دست اندرکاران نهاد کتابخانههای عمومی، اهل کتابخوانی و مطالعه باشند، تفاوت بین خواندن و مطالعه را متوجه هستند و تفاوت عمق دو واژه برایشان معلوم است. البته که در برابر کلیت سند و دغدغههای مهم و جدی دیگر، نام و عنوان، دردی حاشیهای به شمار میرود.