به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ششم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که استقبال مخاطبان از مستند «غیررسمی» درباره دیدارهای پنجشنبه شب رهبر انقلاب، ادامه بحثها درباره لوایح FATF و رابطه آن با خرید واکسن کرونا، ضدحمله برجامی دموکراتها به جمهوریخواهان و تهدید ایران توسط ترامپ در واپسین روزهای حضورش در کاخ سفید با تیترها و تصاویر مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
آلبرت بغزیان اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان دو روی سکه آینده اقتصاد ایران نوشت: آینده اقتصاد ایران تحت تأثیر دو دسته متغیر شامل متغیرهای داخلی و خارجی قرار دارد. از یکسو نحوه مدیریت اقتصاد، تصمیمگیری برای رفع مشکلات بخش تولید و رشد آن در ترسیم آینده اقتصادی نقش دارد و از سوی دیگر تحولات خارجی و ارتباط ایران با سایرکشورها و میزان محدودیتهایی که برکشور اعمال میشود، اثر قابل توجهی بر اقتصاد ایران دارد.
در این میان با توجه به اتفاقاتی که در داخل کشور رخ میدهد، باید گفت که بهطور قطع اثر متغیرهای بیرونی بیش از داخلی است. باید از فرصتی که تغییر دولت در امریکا دراختیار ما گذاشته است، بهترین استفاده را بکنیم تا یکبار دیگر کشورهای عضو برجام با این توافق همراه شوند و از سوی دیگر با آغاز به کار بایدن رئیس جمهور جدید امریکا فشارها علیه اقتصاد ایران کاهش یابد.
هرچند همواره درایام برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امیدواریم یک دولت قویتر و کارآمدتر امور را در دست بگیرد، اما در این زمینه شرایطی که بر دولتها تحمیل میشود نیز اهمیت زیادی دارد. به این معنا که دولت یازدهم و دوازدهم نیز از نظر حضور مدیران، دولت ضعیفی محسوب نمیشود، اما وقتی شرایط خاصی حاکم میشود، قدرت عمل دولتها نیز کاسته میشود. بر همین اساس میتوان گفت مهمترین متغیر مؤثر بر آینده اقتصاد ایران عوامل خارجی است و در همین راستا باید ضمن لغو کاهش تحریمها موضوعاتی مانند FATF را نیز برای استفاده حداکثری از شرایط جدید در داخل حل کنیم.
براساس گزارشهای جدید اقتصاد ایران درنیمه نخست سالجاری با رشد مثبت مواجه شده است، این درحالی است که مهمترین دلیل آن این است که به دلیل رشد منفی شدید اقتصادی، هرتغییری باعث بهبود میشود، اما راه طولانی تا جبران رشدهای منفی گذشته پیشرو داریم. بدینترتیب نرخ رشد اقتصادی ۳ تا ۴ درصد درهمین شرایط نیز قابل درک است. به هر روی طی ماههای گذشته با افت نسبی نرخ ارز به عنوان یک متغیرکلیدی در تولید و بهای تمام شده آن، روبهرو هستیم بهطوری که نرخ دلار از ۳۲ به ۲۵ هزار تومان رسیده است. دراین خصوص نکته مهم دیگر این است که این رشد در چه بخشهایی اتفاق افتاده است.
در این میان یکی از متغیرهای اساسی درشکلگیری آینده اقتصاد ایران و سمت و سوی آن، بحث نرخ تورم و سطح عمومی قیمتهاست که به خصوص در یکساله اخیر به یکی از مشکلات اقتصادی کشور تبدیل شده است. تا زمانی که رشد قیمتها متوقف و حرکت معکوس خود را آغاز نکند، نمیتوان به اقتصادی شکوفا در آینده امیدوار بود. در این زمینه بانک مرکزی باید به عنوان متولی این حوزه تمام تلاش خود را برای کاهش نرخ ارز به زیر ۲۰ هزار تومان انجام دهد تا به دنبال آن بسترهای رشد و رونق تولید فراهم شود. متأسفانه رشد نرخ ارز و تأثیر آن در تمام بازارها باعث شده است تا نقدینگی و سرمایه کشور از بخش تولید فاصله بگیرد و به سمت فعالیتهای غیرمولد هدایت شود، چرا که بازدهی بیشتری برای صاحبان سرمایه به همراه دارد.
در مجموع باید گفت اگر شرایط داخلی و خارجی تغییری نکند، آینده اقتصاد ایران نیز به همین نحو خواهد بود. برای بهبود اقتصاد ایران از یک طرف باید درجهت متعادل شدن شاخصهای اصلی تلاش شود و در این زمینه از بین بردن بستر فعالیت دلالان و سوداگران از اهمیت بالایی برخوردار است. مدیریت اقتصادی برای رفع مشکلات داخلی به مراتب باید هوشمندتر باشد. برای مثال هنوز مشکلات ایجاد شده در بازار مرغ و تخم مرغ را حل نکردهایم و با این شیوه مشکل سایربخشها مانند صنعت خودرو و لوازم خانگی حل نخواهد شد. همانگونه که اشاره شد، روی دیگر سکهای که آینده اقتصاد ایران را نشان میدهد، به تحولات آن سوی مرزها ارتباط دارد که هماکنون فرصت مناسبی برای بهرهمندی از این تحولات به وجود آمده است.
مسعود پیرهادی سردبیر روزنامه رسالت طی یادداشتی درباره مستند غیررسمی که به دیدارهای غیررسمی رهبر انقلاب پرداخته است در این روزنامه نوشت: ۱. عموما آقای غیررسمی را به مراتب بیشتر دوست دارند؛ علت آنهم واضح است؛ چون نمایش خودِ آقاست؛ بدون دخالت افرادی که تصور میکنند از آقا بیشتر متوجه میشوند. حفظ و نشر آثار، کارش همین است وگرنه آن را حفظ و حبس آثار مینامیدند. باور کنید اگر این تغییر ذائقه و روند در مجموعه حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری سالها پیش اتفاق افتاده بود، پدرانههای رهبری به عمق جان همه آحاد مینشست. اگر ضدانقلاب و فتنه گران برچسبهای بی ربط تولید و منتشر میکنند و برخی از سر غفلت، آنها را دور از ذهن نمیدانند، به خاطر کم کاری ماست. هیچکس توقع ندارد بیشتر از آنچه هست، نمایش داده شود؛ اما اوج بی انصافی و کج سلیقگی است اگر آنچه هست را نتوانیم یا نخواهیم نشان دهیم و اینگونه موجبات مظلومیت پدر امت فراهم شود. فلذا لازم است آنان که پیشازاین متولی انجام این امور بودند، شرمنده جفاهای به رهبر باشند و کسانی که شجاعانه این خط و حصر را شکستند، بابت کاهش مظلومیت امام امت، شکرگزار و خوشحال باشند.
۲. هر سکانس از این مستند، پر از حرف و درس و بحث است؛ اما در این مجال تنها به بسط یک فراز بسنده میکنم. آنجا که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «ما تصور نمیکنیم در بهشت جمهوری اسلامی که در ذهنمان بوده زندگی میکنیم» و جمله مهمتر، جمله بعدازاین است: «قطعا اشکال در کار ما هست، اختلال در کار مجموعه وجود دارد، کم هم نیست، زیاد هم هست؛ اما خلاف انتظار نیست.»
، اما چرا؟ انسانها نفس دارند، ضعف دارند، خسته شدن دارند، نخبگان و خواص دچار مشکلات میشوند و این را نباید دستکم گرفت. مراد از این فراز چیست؟ چندی پیش مطلبی نوشتم با عنوان «آرمان خواهی غیرواقع بینانه ممدوح نیست»؛ در آنجا تفکیک قائل شدیم بین آرمان خواهی واقع بینانه و ایده آل گرایی توهمی؛ آن چیزی که رهبر معظم انقلاب فرمودند «خلاف انتظار نیست» به واسطه اشراف به ظرفیتهای موجود، تهدیدات بالقوه و بالفعل و ضعفهای بشری و جامعه است.
تفکیک میان آرمان خواهی حقیقی و شعاری نیز جایی معلوم میشود که سراغ مسائل غیرممکن برویم، درحالیکه به فرموده رهبر حکیم انقلاب باید «دنبال آرمانهای حقیقی در قالب و لباس عملی آن بگردید. نباید دنبال ایده آلهایی بود که عملی و اجرایی نیستند و نباید به کم قانع شد و از آن آرمانها دور ماند.»
۳. برآیند مستند «غیررسمی» امید بود. کسی در این جامعه حق ناامیدی ندارد. پدر برای همه پدری میکند ولو ندانند یا متوجه نشوند که پدرانه دوستشان دارد و برایشان دعا میکند. کشوری که رهبر و شخص اول آن، اینگونه اهل استماع قول است، اهل مشورت است، اهل محبت و گذشت است؛ نگاه کلان او به مسائل، به حق، کلان است نه به ادعا، به سعادت و کامیابی خواهد رسید. بچههای انقلاب، باید بایستند و در برابر طوفان حوادث، راست قامت بهپیش روند و نگرانی و ناامیدی جایی ندارد چراکه کشتی به دست اوست، جمع است خاطرم.
فریدون مجلسی طی یادداشتی با عنوان ترامپ و تهدید ایران در شماره امروز روزنامه اعتماد نوشت: تهدید رییسجمهور ایالات متحده به اقدام علیه ایران در حالی در روزهای اخیر مطرح میشود که دولت دونالد ترامپ سالهاست جنگی اقتصادی را علیه ملت ایران به راه انداخته است. ایالات متحده در عرصه اقتصادی لطمات بزرگی به ایران زده و با اعمال تحریمهایی که هدف آن فروپاشی اقتصادی عنوان شده، مستقیما مردم ایران را هدف قرار داده است. اکنون در روزهای آخر حکومت ترامپ شاهد آن هستیم که دولت امریکا از اقدام نظامی به بهانههایی غیرمستند سخن میگوید و با گسیل کردن جنگافزارهای پیشرفته به نزدیکی مرز ایران تحرکاتی مشکوک را آغاز کرده است. بسیاری از فشارهایی را که طی سالهای اخیر از جانب دولت امریکا به ایران تحمیل شد، نمیتوان مرتبط با موضوع هستهای یا موضوعات دیگر در نظر گرفت. ایالات متحده در دوره ریاستجمهوری ترامپ، ایران را به عنوان تهدیدی جدی علیه اسراییل تصور میکند و با همراهی تلآویو، ریاض و ابوظبی میکوشد تا بر فشار علیه ایران بیفزاید.
برای اینکه دریابیم در روزهای آتی چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد، باید ابتدا ببینیم اسراییل و عربستان چه نظری در خصوص اقدام نظامی علیه ایران دارند و آیا وقوع این اتفاق در آخرین روزهای ریاستجمهوری دونالد ترامپ به نفع آنهاست یا نه. پس از برگزاری انتخابات سوم نوامبر در امریکا و پیروزی جو بایدن، کاندیدای حزب دموکرات در این رقابت مشخص شد که ترامپ رفتنی است و این موضوع باعث شد برخی از دولتهای منطقه نگرانیهایی در خصوص آینده سیاست خارجی امریکا داشته باشند. از جمله اینها اسراییل است که هرچند میداند فارغ از جناحبندیهای سیاسی، واشنگتن از ماهیت اسراییل حمایت خواهد کرد و به تضمین امنیت آن متعهد است، اما احساس ناراحتی میکند؛ چرا که گمان میبرد در دوران ریاستجمهوری جو بایدن آزادی عمل خود را در منطقه از دست خواهد داد. بهطور کلی منافع عربستان و اسراییل در بلندمدت در گرو آن است که روابط ایالات متحده و ایران ترمیم نشود تا آنها بتوانند با بهرهگیری از تنش و درگیری در منطقه سیاستهای خود را پیش ببرند.
در نگاه کوتاهمدت وضعیت کمی متفاوت است؛ دولت بایدن وعده داده به توافق هستهای با ایران بازگردد و مسیر دیپلماسی را برای حل و فصل اختلافات در پیش گیرد. حالا اگر با تحریک اسراییل یا عربستان پیش از روی کار آمدن دولت بایدن درگیریهایی اتفاق بیفتد یا شرایط به نحوی پیش برود که مسیر دیپلماسی مسدود شود، احتمالا دولت دموکراتها برخورد خوبی با عاملان این وضعیت نخواهند داشت و روابط میان آنها و امریکا تیره و تار خواهد شد. بهانههایی هم که برای متهم کردن ایران از آن استفاده میشود چندان اعتبار ندارد؛ چرا که شواهد و مستنداتی برای آن ارایه نشده است. به صرف چند مدرک نصفه و نیمه و به استناد برخی موارد در گذشته نمیتوان ایران را متهم کرد که سفارت امریکا در بغداد را هدف قرار داده یا نقشی در این موضوع داشته؛ این حمله میتواند از سوی بقایای داعش صورت گرفته باشد، میتواند از سوی عوامل خود امریکا یا اسراییل یا عربستان باشد. بسیارند کسانی که از تنش سود میبرند، اما ایجاد درگیری در منطقه سودی برای امریکا نخواهد داشت. امریکا که سال گذشته با ترور سردار سلیمانی بنزین بر آتش تنش در منطقه ریخته حالا مدعی است برخی اظهارات مقامات ایرانی پیرامون انتقامگیری خطرناک است و وعده برخورد سخت داده است. این رفتارهای یکجانبهگرایانه و خطرآفرین دولت ترامپ در روزهای آینده هم ادامه خواهد داشت و امیدواریم که ایران و جامعه جهانی بتوانند در این بازه زمانی تا پایان دولت دونالد ترامپ به سلامت عبور کنند. چرا که هر اتفاقی در این میان بیفتد این مردم ایران هستند که آسیب میبینند. همانطور که شواهد نشان میدهد هم وزارت خارجه ایران، هم گروههای مقاومت محکوم کردند و از این حمله برائت جستند، اما همچنان نگرانیهای زیادی وجود دارد چرا که دونالد ترامپ رییسجمهور امریکا از سلامت روانی کافی برخوردار نیست و ممکن است بدون سنجیدن شرایط و در نظر گرفتن تبعات موضوع دست به هر اقدام خطرناکی بزند. باید در نظر داشت که طی این مدت به صلاح نیست که با اظهاراتی تند یا تهدید چنین فردی را تحریک کرد، زیرا ترامپ نشان داده بدون توجه به عواقب و مشکلاتی که میتواند اقداماتش به همراه داشته باشد، ممکن است دست به کارهایی بزند که توجیه عقلانی برای آنها نداشته باشد.