به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه پازدهم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعتراف به مازوت سوزی و تیترهایی درباره آلودگی هوای کلانشهرها از یک سو و انتقادها از روش تعیین حداقل دستمزد، نقره داغ خریداران سهام دولتی! و متضرر شدن سهامداران از دخالتهای دولت در بورس در کنار خبر تظاهرات عراقیها در سالگرد ترور شهید سلیمانی و المهندس با درخواست اخراج نیروهای آمریکایی از عراق در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
محمد درویش رئیس کمیته محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: مطابق گزارش سال ۱۳۹۸ شهـرداری تهران، ۸۲.۹ درصد آلاینــدههـــای گــــازی و ۶۰.۸ درصـد ذرات معـلــــق را منـــــابــع متحرک موتوری تولید میکنند. از بین منابع متحرک هم سهم خودروهای سواری و موتورســـیکلتها در تولید آلایندههای گازی ۵۹.۲ درصد و در تولید ذرات معلق، ۲۴ درصد است. این آمارها به درستی سبب شده تا اغلب مردم بپندارند در شرایط پاندمی کووید۱۹ که مدارس، دانشگاهها، مراکز تفریحی، هنری، فرهنگی، همایشها، هتلها و اغلب سفرهای گردشگری و پرواز هواپیماها تعطیل شده و بخش قابل توجهی از کارمندان دولت و مؤسسات خصوصی، دورکاری میکنند؛ دیگر نباید نگران آلودگی هوا باشیم.
اما متأسفانه نه تنها چنین نشده، بلکه مطابق گزارش اخیر شهردار تهران در سال ۹۹ تا دهم دیماه تعداد روزهای پاک فقط ۱۵ روز بوده است؛ یعنی ۱۰ روز کمتر از پارسال و ۱۳ روز کمتر از سال ۱۳۹۷. تأملبرانگیزتر آنکه تعداد روزهای ناسالم و خطرناک تا ۱۴ دیماه ۱۳۹۹ به ۸۵ روز رسیده، درحالی که سال گذشته این رقم، ۶۱ روز و دو سال پیش، فقط ۵۹ روز بوده است! چگونه چنین اتفاقی رقم خورده است؟ به نظر میرسد ۳ مؤلفه مهم در این شرایط مؤثر بودهاند: نخست آنکه مصرف مازوت در مراکز صنعتی و نیروگاهی بشدت افزایش یافته است که سبب شده میزان ترکیبات گوگردی و ذرات معلق بسیار خطرناک کوچکتر از ۲.۵ میکرون در هوای تهران، اراک، کرج، اصفهان، مشهد، قم، قزوین و دیگر شهرهای بزرگ کشور افزایش یابد. دوم آنکه به دلیل ناتوانی ناوگان حمل و نقل عمومی، فاصلهگذاری فیزیکی در متروها و اتوبوسهای واحد عملاً اجرا نمیشود و بسیاری از شهروندان ترجیح دادند علیرغم میل باطنی برای مصونماندن از خطر ابتلا به کرونا از خودروهای شخصی خود استفاده کنند؛ عاملی که سبب شد در سال جاری همچنان با معضلی به نام ترافیک و هدررفت وقت شهروندان روبهرو باشیم. دست آخر آنکه به نظر میرسد به دلیل تحریمها، کیفیت تولید گازوئیل و بنزین کاهش یافته - موضوعی که دستکم در مورد گازوئیل مورد تأیید سازمان حفاظت محیط زیست هم هست - که سبب افزایش بار آلایندگی را فراهم کرده است.
در کوتاهمدت دولت بهتر است گاز مورد نیاز نیروگاهها و مراکز صنعتی را فراهم کرده و اجازه مصرف مازوت، بویژه در شرایط وارونگی هوا- اینورژن- را ندهد و شهرهایی را که شاخص آلودگی آنها از ۱۵۰ میگذرد تعطیل اعلام کند. در میانمدت باید به تقویت ناوگان حمل و نقل عمومی، افزایش خطوط مترو و تعداد واگنها، نوسازی اتوبوسها و مینیبوسها و اضافهکردن ونها اقدام کرده و در تغییر مبلمان شهری از خودرومحوری به بوممحوری- اکومحوری- شتاب بخشد. خوشبختانه سازمان شهرداریها در وزارت کشور بخشنامه خوبی در اوایل امسال خطاب به همه شهرداریهای سراسر کشور صادر کرد مبنی برآنکه مسیرهای ویژه کرونایی را برای تردد دوچرخهسواران در دستور کار قرار دهند، اما فقط معدودی از شهرداران در تهران، یزد، شیراز، مشهد، قزوین و اصفهان این بخشنامه را عملاً جدی گرفتند؛ و سرانجام در درازمدت باید به سمت تغییر ماهیت استحصال انرژی و برق مطابق مفاد برنامههای پنجساله حرکت کرد و به جای نیروگاههای حرارتی و برقآبی از انرژی خورشیدی، بادی و زمینگرمایی برق تولید کنیم. یادمان باشد: رسانه ملی کشور هم با تولید و پخش کلیپهای جذاب و کوتاه میتواند به شهروندان آگاهی دهد که با کاهش دمای منازل و استفاده از تنپوشهای گرمتر، کاهش تولید زباله و تفکیک زباله در مبدأ- فرآیند سوزاندن و دفن زباله در کلانشهرها خود در شمار مؤلفههای افزایشدهنده آلایندگی هواست - استفاده از دوچرخه در شرایطی که شاخص آلودگی کمتر از ۱۵۰ است و نیز توقف عملیات ساختمانی و بخصوص تخریب خانههای کلنگی و گودبرداری در کاهش بار آلایندگی شهر خود، مؤثرتر و مسئولیتپذیرتر رفتار کنند.
رضا بردستانی طی یادداشتی با عنوان روغن و تخم مرغ میخواهید تشریف ببرید تلویزیون! در آفتاب یزد نوشت: این روزها کافی است ۲۴ ساعت وقت بگذاری و تبلیغات خوش آب و رنگ تلویزیون را آنالیز کنی که خلاصه میشود در چند «برند» روغن و برنج و کشک و بادمجان و انواع سس و بستنی و فرش ماشینی و صد البته تخم مرغ و بعد سری بزنی به بازار مصرف و ببینی نه تنها قیمتها اوج گرفته که قفسهی فروشگاهها خالی از روغن شده است و تخم مرغ! این روزها قبل و وسط و بعد سریالهای پربیننده تو میتوانی از دلتنگیِ ندیدن روغن مایع به درآیی، چون فقط تلویزیون است که روغن به تماشا میگذارد آن هم در برندهای مختلف با کاراییهای یک گانه و دوگانه و سه گانه! جدا از وسط کیک خامهای که بستنی ریختهاند تو حتی میتوانی تخم مرغ بستهبندی شده را هم ببینی و نیز قوطی طلایی رب گوجه و بطری طلایی دوغ میخواستیم به این جمع بندی برسیم که اگر کالایی برای عرضه به مشتری حتی با قیمتهایی فراتر از نرخ مصوب وجود ندارد چه الزامی به تبلیغات دارید که یادمان آمد بین فراوانی تبلیغات و نایابی کالایی به نام روغن مایع میتواند ارتباطاتی وجود داشته باشد یعنی کافی است با یک ضرب و تقسیم ساده نخست تغییر قیمت انواع روغن مایع و تخم مرغ را بررسی کنی و در بستری از زمان یعنی از اردیبهشت تا دی ماه، قیمتها را نیز آنالیز کنی تا ببینی برنده و بازندهی ماجرا کیست؟!
اگر فکر میکنید برنده تلویزیون است دارید اشتباه میکنید، چون فقط درصدی از این تبلیغات نصیب صدا و سیما میشود، اگر فکر میکنید برنده تولیدکننده است بازهم دارید اشتباه میکنید، چون برای تولیدکننده اساسا ورود به چنین دسته بندیهایی محال و غیر ممکن است، باقی میماند کسانی که تبلیغات را به سمت تلویزیون هدایت میکنند و بازار مصرف را در عطش نگه میدارند.
در اصطلاح اقتصادی و جامعه شناسانه به این دسته میگویند دلال یا همان واسطهها یعنی همانهایی که ذیل سایهی دعوای مجلس و دولت بر سر کلیات بودجه و شرایط رئیس جمهور شدن، لا به لای دعوای صوری دولت و بانک مرکزی و به هم پریدن نمایشی صمت و همتی، در کنار تحلیلهایی مبنی بر خوب و بد بودن ارز ۴۲۰۰ تومانی و... فارغ از تمامی این بازیها طی ۸ ماه گذشته به آن چنان ثروتهای افسانهای از همین روغن و تخم مرغ رسیدهاند که اگر همهی ارز ۴۲۰۰ تومانی را در بازار آزاد میفروختند دارای اینچنین ثروت بیدردسری نمیشدند آن هم ثروتی که نه رسانه میتواند از آن سر در بیاورد نه دستگاههای نظارتی.
یک بار رخدادهای بورس و سکه و دلار را از اردیبهشت تا دی ماه مرور کنید بعد تفاوت قیمت روغن و تخم مرغ را با فراوانی مصرف آن محاسبه کنید و به تبلیغات این چند ماه، پخش شده از تلویزیون دقت کنید متوجه خواهید شد ما به التفاوت نرخ ارز بیشتر بوده یا ما به التفاوت قیمت روغن؟ مطمئنم هیچ ماشین حسابی نمیتواند سود حاصله را محاسبه کند! حالا هی بچسبیم به ارز و بورس و سکه و کلیات بودجه.
جعفر گلابی روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان مدیریت مشعشع در خرید واکسن! نوشت: درحالیکه مطابق اخبار رسمی بیش از ۵۰ کشور جهان خصوصا برخی از کشورهای همسایه تزریق واکسن کرونا را آغاز کردهاند در کشور ما مسئولان مربوطه سخنان مختلف و بعضا ناهماهنگی از خرید واکسن بر زبان جاری میکنند و هنوز هیچ تاریخ دقیقی برای آغاز واکسیناسیون حتی برای گروههای پرخطر و کادر درمانی اعلام نشده است! چنین وضعیتی البته به هیچ وجه مناسب و شایسته کشور ما نیست و مردم حق دارند بپرسند که چرا در این زمینه مدیریت موفقی صورت نگرفته و در تشکیل یک سپر دفاعی قابل اطمینان در مقابل بیماری خطرناک کرونا این همه تعلل صورت گرفته است؟ مسلما تحریمهای آمریکا در این موضوع دخالت دارند و نقش غیرانسانی متولیان تحریم ایران فراموششدنی نیست. از زمانی که در یک شرایط عادی میتوانست واکسن کرونا در اختیار مردم ایران قرار گیرد و نمیگیرد دولت آمریکا در قبال هر ابتلا و مرگی مسئولیت دارد و بالاخره روزی بانیان این تروریسم کور باید پاسخگوی اعمال خود باشند. اما در این مقال سخن اصلی متوجه مسئولان کشور خودمان است که مگر آقایان نمیدانستند که ما در تحریم هستیم و حتما در خرید واکسن با مشکل مواجه خواهیم بود؟ آیا حالا و پس از مسابقه کشورها برای خرید واکسن وقت بحث و مجادله و ایراد انواع سخنان پراکنده پیرامون خرید واکسن است؟ در تمام مدت تولید اولین واکسنها در دنیا و خصوصا پیش از آن وزارت بهداشت چه اقداماتی انجام داده است و چرا گزارش دقیق و مستندی از زمان و چگونگی فعالیتها برای خرید واکسن کرونا به مردم ارائه نمیدهد؟
در حال حاضر امارات متحده عربی و برخی دیگر از کشورها پس از خرید واکسن مذکور از چین تزریق آن را آغاز کردهاند، علی القاعده ما که با چین مشکل سیاسی نداریم چرا در این زمینه اقدام گستردهای صورت نگرفته و هلالاحمر در مقیاس کوچکی مبادرت کرده وآن هم هنوز به دست گروههای پرخطر و کادردرمانی نرسیده است؟ در آمریکا تا هفته گذشته حدود ۲ میلیون ۸۰۰ هزار نفر، در انگلستان نزدیک ۸۰۰ هزار نفر، آلمان بیش از ۱۳۰ هزارنفر واکسینه شدهاند و حتی در بعضی از کشورهای آفریقایی تزریق مردمی آغاز شده است ولی درکشور ما رئیسجمهور محترم اعلام کرد که در هفتههای آینده واکسن کرونا خریداری میشود! آیا معنای ۵ بر هیچ که به قول وزیر بهداشت ما از آمریکا جلو هستیم همین است؟
متاسفانه گویا هیچ گاه در هیچ زمینهای در کشور ما علاج واقعه قبل از وقوع معنا و مفهومی ندارد؛ کمااینکه با همه تاکیدات مکرر خود مسئولان مبنی بر خطر تلاقی آنفلوآنزا با کرونا خرید واکسن آنفلوآنزا با تاخیر صورت گرفت و پاییز آمد و رفت و خبری از اتمام واکسیناسیون آنفلوآنزا نشد! به نظر میرسد افزون بر تعللها و ناکارآمدیها، ناهماهنگیها هم خود عامل مستقلی در میدان اجرا و عمل هستند و گویا برهمین اساس است که انواع سخنان را راجع به موضوعی واحد میشنویم و بالاخره دستگیرمان نمیشود که قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ جالب اینکه باوجود همه نواقص و عیوب آسیبساز و خسارتبار مسئولان محترم نهتنها اهل پوزش خواستن از مردم نیستند، زبانمان لال استعفایی در کار نیست، بلکه شعارها و رجزخوانیها قطعشدنی نیست و همچنان از قدرت تدبیر و عمل و موفقیت سخنان بلیغ گفته میشود. اگر همه مشکلات را طبیعی بدانیم و چارهای برای خروج از آنها متصور نباشد حداقل میشود که با مردم ساده و صادقانه سخن گفت و توضیح داد و فضا را از بیاعتمادی و ابهام و تردید خارج ساخت. موضوع کرونا که مستقیما با جان و سلامت مردم مرتبط است آنقدر اهمیت دارد که وزیر بهداشت در مقابل خبرنگاران حاضر شود و به سوالات مهم و اساسی پاسخ دهد. اگر آمریکا در رسیدن واکسن کرونا به ایران سنگاندازی میکند باید توضیح داده شود که وزارت امورخارجه تاکنون در این زمینه چه اقداماتی انجام داده است؟ کدام دیدار با مقامات بینالمللی صورت گرفته است و آیا در مقابل ستمی به این بزرگی که قطعا منجر به از دست رفتن جانهای بسیاری میشود اکتفا به چند توئیت کارساز است؟ دولت نامتعارف ترامپ در حال رفتن است آیا وزارت خارجه برنامهای دارد که حداقل در زمینه خرید واکسن کرونا دولت آقای بایدن را مورد آزمون قرار دهد تا دولت جدید برای جبران خسارتها به مردم ایران از طرف آمریکا حسن نیت خود را نشان دهد و این آغازی برای رفع تحریمها باشد؟ آیا ما باید منتظر بنشینیم که دیگران برایمان کاری بکنند و آیا موضوع بیماری همهگیر نیاز به اقدامات بسیار بیشتر و تحرک همهجانبه ندارد؟