به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۱ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که مطرح شدن روز اخراج بازرسان آژانس اتمی توسط تعدادی از نمایندگان، گمانه زنیها درباره چهرههای مطرح سیاسی برای انتخابات ۱۴۰۰ و تحلیلها درباره واکسیناسیون کرونا؛ تولید و واردات از خارج در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
فریدون مجلسی، تحلیلگر طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: ایالات متحده در چهارشنبه ۳۰ دسامبر یعنی یک روز مانده به پایان سال مسیحی ۲۰۲۰، در ادامه ادعای ترامپ در توسل به مکانیسم ماشه علیه ایران (در قالب توافق برجام)، تشکیل کمیته نظارت بر تحریمهای پیشین شورای امنیت را علیه ایران در مجمع عمومی به رأی گذاشت. از میان اعضا ۱۰ عضو شامل ایالات متحده، اسرائیل، عربستان سعودی، مراکش، سودان، بحرین، یمن (عدن) و جیبوتی که رسما در اتحاد منطقهای و نظامی علیه جمهوری اسلامی شریک هستند و همچنین کشورهای وابستهای مانند هائیتی، اِلسالوادور و میکرونزی به سود پیشنهاد آمریکا رأی دادند. ۱۱۰ کشور علیه پیشنهاد آمریکا رأی دادند. کشورهای اروپایی، کانادا، ژاپن، استرالیا و نیوزیلند که خود را بیشتر به اصول حقوقی و روابط بینالمللی متعهد میدانند و در گذشته نیز علیه اقدام آمریکا در اعلام توسل به مکانیسم ماشه رأی داده بودند، فقط اوکراین بنا به ملاحظاتی (احتمالا حادثه سقوط هواپیمای مسافری آن کشور) رأی ممتنع داد. همچنین از کشورهای عرب الجزایر، سوریه، تونس و اریتره در شمار رأیدهندگان علیه پیشنهاد آمریکا بودند و کشورهای عراق، مصر، امارات متحده، عمان، قطر، لیبی و مالی رأی ممتنع دادند. بقیه کشورهای عربی مانند اردن رأی ندادند. رأی جیبوتی که زمانی ایران ساختمان پارلمان آن کشور را ساخت، به سود آمریکا داده شد. کومور در رأیگیری شرکت نکرد. در میان کشورهای همسایه ترکیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و پاکستان علیه پیشنهاد آمریکا رأی دادند، درحالیکه عراق به رعایت و شاید ترجیح روابطش با کشورهای عربی و آمریکا رأی ممتنع داد. افغانستان که نیاز به همکاری با آمریکا دارد شاید با زرنگی در رأی گیری شرکت نکرد.
ترکمنستان نیز مانند تاجیکستان (!) در رأیگیری شرکت نکرد. رویهمرفته پیشنهاد آمریکا با ۱۱۰ رأی مخالف، در مقابل ۱۰ رأی موافق، با ۳۱ رأی ممتنع و ۴۰ غایب، مردود اعلام شد. توجه به اینکه ایران به دلیل دفاع از فلسطین با مسائل با غرب مواجه شده، اینکه از ۲۲ کشور اتحادیه عرب فقط چهار کشور علیه قطعنامه پیشنهادی آمریکا رأی دادهاند، تأملبرانگیز است. خصوصا رأی ممتنع عراق و خودداری افغانستان، تاجیکستان و ترکمنستان در مشارکت در رأیگیری نیز از لحاظ سیاستگذاریهای آینده و لزوم توسعه روابط متعادل سیاسی با کشورها و خصوصا با همسایگان قابل بررسی و نیازمند پاسخ مناسب در تعاملات بلندمدت است.
روزنامه ابتکار در بخشی از گزارشی که طی آن گمانه زنیها برای انتخابات ۱۴۰۰را گزارش کرده نوشت: مدتی بود در میان گمانهزنیهای موجود درباره نامزدهای ۱۴۰۰، احتمال نامزدی لاریجانی و ظریف قوت گرفته بود. حتی گاهی از آنها به عنوان نامزد اصلاحطلبان و گاه نامزد حزبی کارگزاران سازندگی یاد شده است. هر چند اغلب اصلاحطلبان تاکنون بر این امر پافشاری کردند که در این دوره از نامزدی یک اصلاحطلب واقعی حمایت خواهند کرد. با این حال، در روزهای اخیر برخی نمایندگان ادوار و نمایندگان نزدیک به لاریجانی و حتی اصلاحطلب از احتمال نامزدی او و ترکیب طلایی لاریجانی-ظریف به عنوان ترکیب ائتلافی اصولگرایان میانه با اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ نام بردند. در این ترکیب، لاریجانی به عنوان رئیسجمهور و ظریف وزیر امور خارجه دولت احتمالی، خواهد بود.
به گزارش فرارو، پس از جلسات لاریجانی با جمعی از نمایندگان ادوار مجلس، حالا برخی نیروهای سیاسی نیز به عرصه آمده و از نامزدی لاریجانی حمایت میکنند. جلیل رحیمیجهانآبادی اصلاحطلب و نماینده مجلس، گفته اگر آقای لاریجانی مورد اجماع اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو قرار گیرد و در انتخابات حضور پیدا کند و پیروز هم شود، ترکیب ریاستجمهوری آقای لاریجانی و وزارت امور خارجه آقای ظریف یک ترکیب طلایی خواهد بود؛ اما اینکه آیا همه این فرضیات محقق شود یا خیر، هنوز مشخص نیست.
از نظر او اصلاحطلبان نیم نگاهی به نامزدی ظریف دارند، هر چند ظریف خود گفته چنین تصمیم ندارد. غیر از او کمالالدین پیرموذن از دیگر نمایندگان ادوار و اصلاحطلب در واکنش به احتمال کاندیداتوری لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ گفته است: اگر گروههای مرجع، بزرگان دین و ملت و دلسوزان نظام و کیان از ایشان برای حضور در انتخابات دعوت کنند خواهد آمد.
این اظهارات درحالی صورت میگیرد که از یک سو برخی معتقدند لاریجانی واقعا تصمیم جدی برای آمدن ندارد. چنانچه منصور حقیقتپور، از نیروهای نزدیک به لاریجانی بهتازگی گفته بود تا این لحظه همچنان باور دارد که علی لاریجانی تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارد.
از سوی دیگر هم ظریف هر چند به صراحت از عدم تمایل خود برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ سخن گفته، اما از پست وزیر امور خارجه در دولت بعدی استقبال کرده است که میتواند شاهدی بر تایید گمانه ترکیب طلایی این طیف سیاسی باشد.
علاوه بر اینها، در حالیکه در میان حامیان لاریجانی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز حضور دارند، اما برخی از اصلاحطلبان معتقدند که این اصولگرایان میانه هستند که حامیان جدی نامزدی لاریجانی و ترکیب طلایی لاریجانی-ظریف هستند چرا که اصلاحطلبان عزمی بر معرفی نامزدی غیراصلاحطلب ندارند.
عباس عبدي تحلیلگر اصلاح طلب طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان خطر اصلي كجاست؟ نوشت: خطر اصلي براي حكومت ايران كدام موضوع يا گروه يا كشور است؟ گراني، فساد، بيكاري، امريكا، اسراييل، عربستان، مجاهدين، براندازان، فضاي مجازي، اصلاحطلبان و... كدام يك از اينها خطر اصلي هستند؟ به نظر بنده هيچ كدام اينها تهديد اصلي براي بقاي حكومت نيستند. هر چند سه مورد اول مهم هستند، ولی باز هم مهمتر از آنها وجود دارد. به نظرم خطر اصلی جای دیگری است. پیش از توضیح آن به نکتهای نیز اشاره کنم. هر جامعهای به نسبتی که از شفافیت و آزادی بیان بهرهمند است، مسائل و عوامل تهدیدکننده بقای خود را در قالبهای گوناگون آشکار میکند. برای نمونه حکومت گذشته به دلیل فقدان شفافیت و آزادی، در شناخت عنصر خطرناک علیه خود اشتباه کرد. آنها طی شش سال از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵ درگیر مبارزه بیامان علیه گروههای مسلح و چریکی بودند و در سال ۱۳۵۵ آخرین خانههای تیمی آنان را فتح کردند. همه را یا کشتند یا زندانی کردند. مبارزه مسلحانه را بزرگترین دشمن و خطر علیه خود میدانستند و پس از فتح آخرین سنگر آنها نفس راحتی کشیدند که گویی پیروز شدهاند و جزیره ثبات ایران، در اقیانوس ناآرام خاورمیانه تاسیس شده است. غافل از اینکه فقط یکسال بعد از آن موفقیت، حکومت در سراشیبی رو به پایان خود قرار گرفت.
چرا؟ چون متوجه وجود يك جريان آرام در زير اين اقيانوس مواج جامعه نبودند. اسدالله علم در خاطرات خود به مواردي از اين جريان اشاره ميكند ولي گوش شنوايي براي آن نبود. آن جريان فاصله عميقي بود كه ميان نسل جوان و رو به رشد با آن حكومت رخ داد. شاه هميشه ميپرسيد كه اين دانشجويان از ما چه ميخواهند؟ در حالي كه همه چيز را برايشان فراهم كردهايم. وي متوجه اين نكته نبود كه دانشجويان ميخواستند، خودشان باشند و تحت دستور اين و آن نباشند. آنان از نظام پدرسالار او فاصله گرفته بودند و به همين دليل، خيلي آرام و در بستر جامعه در حال حركت برخلاف ارزشهاي نظام حاكم بودند. بنده اين تحول را در كتابهاي جنبش دانشجويي پليتكنيك تهران و نامگذاري كودكان تهراني نشان دادهام.
گرچه شرایط امروز ایران با پیش از انقلاب به کلی تفاوت دارد و از بسیاری جهات قابل مقایسه نیستند، ولی از یک جهت میتوان فرآیند مشابهی را دید و آن شکلگیری یک جریان متفاوت از ارزشهای رسمی در نسلهای جدید است. اگر هر ۱۰ سال را معرف یک نسل بگیریم، باید بگوییم که حتی نسلهای دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ که امروز در زمره پدران جوان هستند، نیز با ارزشهای رسمی در حال فاصلهگذاری هستند، چه رسد به نسلهای دهه ۱۳۸۰ و در آینده دهه ۱۳۹۰ که حتی نیاز به فاصلهگذاری نیز ندارند، چون اینها متفاوت از این ارزشها متولد و بزرگ میشوند.
توجه کنیم که اکنون بیش از ۴۰ سال است که فرزندان این کشور تحت تبلیغ و آموزشهای متمرکز و شدید و نظارتهای قابل دیدن قرار دارند. ۱۲ سال آموزش و پرورش و ۴۰ سال صدا و سیمای انحصاری فکر و ذهن آنان را تحت تاثیر قرار میداد، ولی نتیجه چه شده است؟ تقریبا هیچ اگر نگوییم منفی. این فرزندان حتی پدران و مادران و بزرگتر خود را نیز تغییر میدهند، چه رسد به اینکه تحت تاثیر این آموزههای بسیط و کمعمق رسمی قرار گیرند.
آنان امروز پرسشهایی را مطرح میکنند که پدرانشان هم قادر به پاسخ دادن به آنها نیستند چه رسد به ساختار رسمی که اصولا عقیدهای به پاسخ دادن ندارد. شکاف گسترده میان نسلهای جدید با ارزشهای رسمی در حال عمیقتر شدن است و هیچ راهی برای حل آن مگر به رسمیت شناختن این نسل وجود ندارد. آثار چنین شکافی را حتی میان روحانیون نزدیک به حکومت میتوان دید که چگونه تحت تاثیر فرزندان و نوههای خود در حال فاصلهگیری از ارزشهای رسمی هستند. بنابراین بهتر است به جای پرداختن به عوامل مشهود ولی کمخطر که بزرگنمایی میشوند، به جریان آرام زیر پوست جامعه توجه کرد که هیچ کاری هم علیه آنان جز به رسمیت شناختن آنان نمیتوان کرد. باید به گونهای عمل کرد که اکثریت قاطع مردم، به ویژه نسل جوان با ساختار رسمی نگاه همدلانه داشته باشند. مناسب است که این یادداشت را با این سخن دیوید هیوم به پایان برد که «حکومت تنها بر بنیان نظرات (مردم) استوار است. این قاعده کلی همان اندازه درباره استبدادیترین و نظامیترین حکومتها صدق میکند که برای آزادترین و مردمیترین آنها».