به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۳ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گمانه زنیهای انتخاباتی امروز چهره و نام سید حسن خمینی را در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته کرده است. تیترهای سیدحسن؛ نقطهای برای اجماع (همدلی)، تا ۱۴۰۸ با یادگار امام (ره)؟ (اعتماد)، سید حسن خمینی میتواند نامزد اجماعی باشد؟ (شرق) از آن جمله اند.
تحلیلها درباره اظهارات اخیر جهانگیری و روحانی پیرامون ارز ۴۲۰۰ تومانی و چگونگی حذف آن نیز از دیگر محورهای برجسته روزنامههای امروز است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای امروز روزنامهها را مرور میکنیم؛
محمد حقگو در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان آن چه جهانگیری نگفت! نوشت: دیروز اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، در بیست و چهارمین مراسم روز ملی صادرات در اتاق بازرگانی ایران، به بازگویی شرایط اقتصاد ایران در سالهای خاص اخیر پرداخت.
او در حالی از نیمه پر سیاست ارز ۴۲۰۰، آمارهایی از بخش تولید در شرایط کرونا، اداره کشور در شرایط تحریم و... سخن گفت که به نظر میرسد نگاه منصفانهتر اقتضا میکرد از جهت ثبت در تاریخ و تجربه نگاری آیندگان، آن چه میتوانست بشود و دولت به سراغ آنها نرفت نیز بازگو شود. از جمله موارد زیر:
- معاون اول رئیس جمهور از وجود سیاست نرخ ارز دستوری در دولتهای جمهوری اسلامی سخن گفت و نتیجه گرفت که ارز ۴۲۰۰ مسبوق به سابقه بوده است. با این حال نگفت که چرا از سیاستهای اشتباه گذشته در فسادزایی سرکوب نرخ ارز درس گرفته نشد. اصلاً چرا باید از سیاستهای اشتباه گذشته، بدون در نظر گرفتن شرایط و راههای برون رفت جدید دیکته نویسی شود؟! و چرا حتی به توصیه متخصصان وقت از جمله رئیس کل بانک مرکزی در جلسه مذکور توجهی نشد. افرادی که بعداً حتی خواهان انتشار صورت جلسه مذکور برای شفاف سازی شدند!
- او گفت که دولت تصمیم گرفت نرخ ارز ۴۲۰۰ سیال باشد، اما توضیحی درباره این گفته خود هم نداد که چرا در جلسه سران سه قوه (در سال ۹۷) که تصمیم بر ثابت ماندن نرخ این ارز گرفته شد، دولت به عنوان بازیگر اصلی این ستاد مسکوت ماند؟ یا از لحاظ اصول اقتصاد هم که بنگریم چرا سیاست شاید درست کنترل دستوری نرخ ارز در کوتاه مدت، در طول دو سال و نیم گذشته این قدر کُند و منفعل و پس از تحمیل موجهای دشوار معیشتی به مردم دستخوش تغییراتی نسبی شد و همچنان سیاست ارز ۴۲۰۰ با وجود هزینههای سنگین درباره برخی کالاها ادامه یافت.
جای این توضیحات هم در سخنان جهانگیری خالی بود که در شرایط تحریمی چرا کماکان معیشت مردم این قدر با نوسانات نرخ ارز بالا و پایین میشود؟ شاید یک ریشه این اثرگذاری به سنت غلط سفته بازی در بازارها از همان دولتهای گذشته برگردد. معضلی که در این دولت ادامه یافت و راهکار مقابله با آن از منظر شفافیت مالیاتی با برچسب سرک کشی به حسابهای مردم تا مدتها به دیوار کوبیده شد.
- آقای جهانگیری به صراحت و با خرسندی از آمارهای رشد بخش صنعت سخن گفته و افزوده است: از یک میلیون نفر که در پاییز شغل خود را از دست داده اند فقط هشت هزار نفر در بخش صنعت و بیش از ۷۰۰ هزار نفر مربوط به بخش خدمات و بیش از ۲۰۰ هزار نفر دربخش کشاورزی بودهاند. با این حال، ابراز تاسف نکرد و نگفت که چرا در این مدت به بخش کشاورزی مظلوم که نجیبانه در اوج تحریمها رشد کج دار و مریز خود را حفظ کرد، توجه در خوری نشد تا اقتصاد ایران با وجود این همه ظرفیت کشاورزی و سپس صنایع تبدیلی، حداقل از شر واردات انبوه نهادههای دامی و... که بلایش دامنگیر همین دولت هم شده خلاص شود؟
- آقای جهانگیری به درستی از سختیهای فعالان اقتصادی در سالهای اخیر سخن گفته است، اما وی در شرایطی ادامه این سخنان را به اداره جنگ اقتصادی توسط دولت پیوند زده که پرواضح است بخش پررنگ سیاست اقتصادی دولت در این سال ها، همانا پول پاشی عمومی، (در ماههای زیادی) ارز پاشی، ابداع اشکال جدید استقراض (مانند استقراض از مردم، استقراض غیر مستقیم از بانک مرکزی، استقراض از صندوق توسعه ملی و...) و تلاش برای دورزدن تحریم و نه خنثی سازی آن بوده است. .
علی بیگدلی استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: بین نانسی پلوسی و دونالد ترامپ از گذشته اختلافاتی وجود داشت و ترامپ بهعنوان فرماندهکلقوا مانع سفر اداری خانم پلوسی به مقصد اردوگاهها و پایگاههای نظامی شد. این دومینبار است که خانم پلوسی دست به تهیه پیشنویس استیضاح ترامپ میزند؛ طرحی که در مرتبه اول در مجلس نمایندگان به تصویب رسید، ولی در مجلس سنا با توجه به اکثریت جمهوریخواهان، قابل پیشبینی بود که تصویب نمیشود، اما اکنون دو راه وجود دارد: نخست برکناری ترامپ به علت نقض قانون اساسی که همان ماده الحاقی ۲۵ قانون اساسی است که به دلیل رفتار ناصحیح و خلاف قانون رئیسجمهور برکنار میشود؛ اقدامی که باید به دست معاون ترامپ عملی و خود جایگزینش شود که البته بعید و نشدنی به نظر میرسد، زیرا هر دو در برابر حزب جمهوریخواه تعهداتی دارند که نمیخواهند باعث بدنامی شوند. راه دوم، استیضاح ترامپ است و با توجه به اینکه اکنون دموکراتها در مجلس نمایندگان و سنا اکثریت را در اختیار دارند، محتمل است. منتها باید بعد از تصویب مجلس نمایندگان، دو سوم اعضای مجلس سنا نیز رای مثبت دهند. تقریبا ۶۳ نفر باید رای دهند و با احتساب ۵۱ رای دموکراتها، ۱۲ رای دیگر نیز موردنیاز است. تصویب طرح استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان، برای حزب جمهوریخواه گران تمام میشود و تا حدودی از خرابکاری و جنجالی که ممکن است در مراسم تحلیف جو بایدن، توسط طرفداران ترامپ صورت بگیرد، جلوگیری خواهد شد.
ترامپ وضعیت نامساعدی برای آمریکا بهوجود آورده و، چون باور نمیکرد برای بار دوم انتخاب نشود، با برخورد حیثیتی و اقدام اخیرش به حیثیت اخلاقی و حقوقی آمریکا ضربه زد. اکنون آمریکاییها برای جبران این حادثه در حال تلاش هستند؛ مخصوصا خانم پلوسی سعی میکند تا نشان دهد تصویری که ترامپ از آمریکا به نمایش گذاشته تصویر واقعی آمریکا نیست و براساس قوانینی که حاکم بر آمریکاست، استیضاح خواهد شد؛ استیضاحی که در مجلس نمایندگان به تصویب میرسد، ولی در مجلس سنا با شک و تردید همراه است. اگر ترامپ استیضاح شود، امکان کاندیداتوری در سال ۲۰۲۴ را ندارد. روسایجمهور آمریکا بعد از خاتمه دو دوره تا آخر عمر حقوق ریاستجمهوری دریافت میکنند، ولی اگر کنار گذاشته شوند، از دریافت حقوق محروم خواهند شد. اما در واپسین روزهای ترامپ، صبر و شکیبایی دولت ایران به پایان رسیده و از آخرین ابزارش استفاده میکند تا بتواند حق خود را بگیرد. از این رو، احتمالا به بازرسان آژانس ویزا نخواهد داد و خود را برای غنیسازی ۲۰ درصد آماده میکند. به نظر این آخرین حربهای است که ایران در دست دارد تا بتواند کشورهای اروپایی را تحت فشار قرار دهد که به تعهداتشان عمل کند. امری که ظاهرا رافائل گروسی نیز در جهت عملیاتی شدن هرچه سریعتر آن تلاش خواهد کرد. ما خواستار آزاد شدن سیستم بانکی و صادرات نفت هستیم، ولی اتحادیه اروپا بدون اجازه آمریکا قادر به انجام این کار نیست. از طرفی جو بایدن به قدری در داخل آمریکا با گرفتاریهای متعدد روبهروست که به نظر نمیرسد مساله ایران در اولویتهای اول قرار داشته باشد. مشکلات منطقه هم موثر است و شرایط تفاوت پیدا کرده و با اینکه ظاهرا کویت قصد میانجیگری بین ایران و عربستان را دارد، اما لازمه این امر عقبنشینی از اهدافی مثل خارج شدن از یمن، عراق و لبنان است که پذیرش آن آسان نخواهد بود؛ بنابراین یکی از لوازم موردنیاز مذاکره با آمریکا، حل مشکلات با شیخنشینهای خلیجفارس و مخصوصا انعطاف در برابر خواستههای عربستان است.
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان با عنوان صادقانه با صدیقی عزیز به سخنان آیت الله صدیقی درباره نقل قولی پیرامون غسل دادن آیت الله مصباح نوشت: سخنان ایشان ضمن آنکه برای برخی از بدخواهان به سوژه و دستاویزی علیه حضرت آیتالله مصباحیزدی و ملامت آقای صدیقی تبدیل شده است، ارادتمندان آن فقیه وارسته و دوستداران جناب صدیقی را نیز به شدت آزردهخاطر کرده است و با عرض پوزش باید گفت این اظهارات جفایی ناخواسته در حق حضرت آیتالله مصباحیزدی بود و تصوری نابایسته از جناب صدیقی را نیز در برخی از اذهان به دنبال داشت. وجیزه پیش روی اشارهای گذرا به این ماجراست.
۱- جناب صدیقی این ماجرا را از قول داماد محترم آیتالله محمدیعراقی و ایشان نیز به نقل از غسلدهنده پیکر مطهر حضرت آیتالله نقل کردهاند. یعنی با دو واسطه!
در این مقال، هرگز درپی آن نیستیم که غسال محترم را به بیان یک رخداد غیر واقعی متهم کنیم، ولی آیا ایشان به درستی و دقت دیده و برای داماد محترم نقل کرده است؟! آیا تصور واهی نکرده است؟ و یا خطای دید نداشته و به اشتباه در نگاه به پیکر مطهر حضرت آیتالله تلقی گشوده شدن چشمها و لبخند زدن آن مرحوم به ذهنش خطور نکرده است؟!
۲- همه احتمالات یاد شده در بند فوق و دهها احتمال عقلانی دیگر قابل شماره است که دستکم و در خوشبینانهترین حالت میتواند از خطای دید غسال محترم حکایت کند. در این میان آنچه از برادر عزیزمان جناب صدیقی انتظار میرفت آنکه اولاً؛ تمامی احتمالات یاد شده را در نظر میگرفتند و پیش از آن اظهارنظری نمیفرمودند، زیرا ماجرای نقلشده از نوع رخدادهای طبیعی و عادی نبوده است که به آسانی قابلباور باشد! آن هم از سوی عالم دینی برجسته و پاکباختهای نظیر جناب صدیقی.
ثانیاً؛ برفرض که غسال دید برزخی داشته؟! و داماد محترم نیز در اعتماد به قول او اشتباه نکرده باشد -که بسیار بعید بهنظر میرسد! - سؤال این است که طرح این ماجرا در رسانه و برای عموم چه ضرورتی داشته است؟!
۳- مراتب معنوی و درجات عالی آیتالله مصباحیزدی بسیار برتر از آن است که برای اثبات، به نمونهها و نقل مواردی از این دست نیاز داشته باشد. آنچه ایشان در طول حیات طیبه خویش با خدمت خالصانه و عالمانه به حوزههای علمیه و دانشجویان و طلاب باقی گذاشتهاند و مجاهدت بیوقفه و خستگیناپذیری که در این راه داشتهاند بهاندازهای عظیم
و انبوه است که تنها مراجعه کردن و مراجعه دادن این و آن به گوشهای از آن بسیارها کافی است تا همگان حضرتش را قدر بدانند و در ژرفای قلوب به صدر نشانند.
۴- با کمال تاسف و ضمن پوزش از آقای صدیقی باید گفت، نقل ماجرای مورد اشاره بیآنکه ایشان بخواهد نه فقط تکریم و تجلیل از حضرت آیتالله مصباح نیست بلکه جفا در حق آن استاد بزرگ و رجل گرانقدر الهی نیز هست، ضمن آنکه جفا به شخصیت خود ایشان هم تلقی میشود و این نکته را نمیتوان نادیده گرفت چرا که جناب صدیقی یکی از سرمایههای ارزشمند انقلاب و نظام و مردم این مرز و بوم هستند و تنها به خودشان تعلق ندارند.
۵- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که آنچه در این وجیزه آمده است، نمیتواند و نباید -خدای نخواسته- کمترین خدشهای به شخصیت گرانقدر حضرت حجتالاسلام والمسلمین، صدیقی تلقی شود، بلکه ماجرای نوشته این حقیر و جایگاه حضرت صدیقی را به جِد، مصداق این بیت از سعدی علیهالرحمه میدانم.
گاه افتد که مرد دانشمند نتواند درست تدبیری
گاه باشد که کودکی نادان به غلط بر هدف زند تیری!