به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۶ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که شوک سیاسی برای بورس و پیامد ترس برای بورس از یک سو و معلق بودن لایجه بودجه ۱۴۰۰ میان رد و تصویب و پایان ترامپ با تیترهای مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
سیدعلی خرم، استاد حقوق بینالملل در سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان چرا همسایگان ایران جری شدهاند؟ نوشت: در ۴۰ سال گذشته، همواره تنور خصومت ایران و آمریکا داغ بوده و اگرچه به این روند در روابط بینالملل بهصورت طبیعی نگریسته نمیشود، ولی بهجز در دوره اوباما و برجام که شاهد روابطی آرام و نسبتا دوستانه بین دو کشور بودیم، در بقیه موارد، از خصومتها کاسته نشد. در زمان دونالد ترامپ این رویه از سوی آمریکا به اوج خود رسید، در حدی که ترامپ و وزرای جور و واجورش در حق مردم ایران بزرگترین جنایتها را که مظهر جنایت علیه بشریت و تروریسم دولتی بود، مرتکب شدند تا به خیال خام خود، ریشه مردم ایران را از زمین برکنند. با اینکه دوران سیاه و فوقالعاده سخت و جنایتکارانه دونالد ترامپ رو به پایان است، اما آثاری جانبی از سیاستهای ترامپ دامنگیر امنیت و سیاست خارجی ایران شده که توجه به آنها گاهی مغفول مانده است. رقبا و دشمنان منطقهای ایران با درک اینکه بر اثر تحریمهای ظالمانه ترامپ، نیرو و توان ایران تحلیل رفته، تشویق شدهاند که یا به تعرض و هتاکی به عظمت و حاکمیت ملی ایرانیان بپردازند یا مانند اسرائیل علاوه بر برخورد با شرافت کلی ایرانیان، به حملات نظامی به اهداف ایرانی در سوریه یا به ترور دانشمندان و شخصیتهای علمی و ملی ایران دست بزنند.
ترور سردار سلیمانی یک واکنش ملی بههمراه داشت که بیش از هفت میلیون نفر خودجوش در مراسم تشییع او شرکت کردند تا مردم ایران نشان دهند سرداران خدمتگزار به مردم و این آب و خاک را مانند دوران جنگ تحمیلی محترم میشمارند. در ترور شهید فخریزاده همه مردم ایران با گرایشهای مختلف نشان دادند تعرض به دانشمندان خود را برنمیتابند و این قبیل ترورها حاصلی برای آنان که پشت این ترور بودند به ارمغان نیاورد، جز اینکه اعتبار آنان بیش از پیش نزد مردم ایران کاهش یافت و تنفر بیشتر جای آن را گرفت؛ اما همسایگانی که تا چندده سال پیش بخشی از خاک ایران محسوب میشدند و بر اثر بیلیاقتی و اشتباه محاسبه حکومت وقت از سرزمین مادری جدا شدند، امروز با تحریک قدرتهای بزرگ به حرمتشکنی علیه ایران میپردازند، علت چیست؟ استراتژی جهانی جمهوری اسلامی در راستای پاسخ به دشمنیهای آمریکا قرار دارد و این مقوله همه فکر و ذکر مسئولان را به خود مشغول کرده است، درحالیکه این مقابله با آمریکا چه در محدوده برجام یا خارج از آن، بهخاطر تحریمهای ظالمانه، آنقدر توان ایران را تحلیل برده که وزن منطقهای کشورمان نزد همسایگان را کاهش داده و آنها جرات هتاکی و توهین به میراث ایرانیان را در خود دیدهاند. به عبارت دیگر باید در استراتژی جهانی جمهوری اسلامی تأملی جدی صورت گیرد و اهداف جهانی و از جمله پاسخ به خصومتهای آمریکا مستقل از حدود و ثغور آن، نباید باعث شود اولویتهای امنیت ملی و اهداف ارتباط دوستانه با همسایگان و ایجاد مرزهای امن با آنان را تضعیف کند. در استراتژی امنیت ملی ابتدا امنیت داخلی سپس امنیت مرزها و حفظ تعادل و ثبات با همسایگان مطرح است و آنگاه اگر نیروی اضافی بود و ساختارهای مستحکم اقتصادی و تکنولوژیک زیر پای کشور بود، به اهداف جهانی میپردازد. چین به عنوان مدل منتخب برخی مسئولان، همزمان با تأسیس جمهوری اسلامی، سیاست درهای باز را آغاز کرد تا با استفاده از سرمایه، تکنولوژی و مدیریت آمریکایی خود را بسازد و اکنون با اینکه غولی در اقتصاد و صنعت شده، بعد از چهار دهه شاید بتواند کمی به آمریکا نه بگوید! نگارنده بیش از یک دهه مسئولیت نظارت بر تهیه و تدوین استراتژی منطقهای و جهانی کشور در وزارت امور خارجه را بر عهده داشته و این سخن را فراجناحی و براساس مطالعه و تجربه طولانی میزند (البته اینکه آن استراتژیها در بیرون از وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی چقدر مورد توجه قرار میگرفت، سخن دیگری است، ولی وظیفه خود را انجام میدادیم). این یادداشت فرصت و موقعیت مناسبی نیست که به ارزیابی اهداف منطقهای ایران پرداخته شود و حدود و ثغور منطقی آن روشن شود، ولی امنیت ملی، حاکمیت ملی تاریخی و تمامیت ارضی ایران نباید بهخاطر اهداف منطقهای یا جهانی مسئولان تهدید شود. سیگنال ارسالی را درست بگیریم که بازیگران منطقهای از درگیری ایران با آمریکا و تبعات آن دچار توهم شده و شروع به دستاندازی به مواریث ملی ایران کردهاند تا شاید در سایه درگیری بزرگ ایران و آمریکا، آنان متاعی تاریخی برای خود کسب کنند.
باید با بیدار شدن بموقع، استراتژیهای اشتباه تصحیح شود. همه دنیا میدانند تا خانه و کاشانه سالم و پرقدرت و دارای اقتصاد قوی نباشد، اهداف منطقهای و جهانی به دست نخواهد آمد. آلمان به هوای تسخیر روسیه با وجود لشکر عظیمی که داشت، از دشمن کوچکتر یعنی سرما غافل ماند و شکست خورد، به مسکو نرسید و همه اهداف جهانیاش بر باد رفت.
حجتالاسلام علیرضاسلیمی عضو هیأت رئیسه مجلس طی یادداشتی با عنوان آموزشوپرورش متولی مهدهای کودک باشد در وطن امروز نوشت: بنیان تربیت کودک مهدهای کودک هستند و این در حالی است که اشکالات فراوانی در محتواهای ارائهشده توسط آنها به کودکان خردسال وجود دارد. با اینکه سازمان بهزیستی اعلام آمادگی کرده است مهدهای کودک را به آموزشوپرورش تحویل دهد، ولی آموزشوپرورش با وجود اعلام آمادگی تلویحی، اما در مقام عمل، کاری را پیش نبرد.
بهزیستی به دنبال تعلیم و تربیت کودکان نیست و بیشتر نگاه مالی دارد؛ نگاه آنها به مهدهای کودک به عنوان یک مجموعه انتفاعی است که جنبه درآمدی آن برایشان از هر چیزی مهمتر است و عملا مهدهای کودک در بهزیستی شبیه مغازه و سوپرمارکت هستندکه به کودکان و والدین آنها خدمات ارائه داده و پول آن را مطالبه میکنند؛ خدمات بهزیستی به کودکان فقط نگهداری آنان است. به دلیل آنکه نیروهای کیفی در آموزشوپرورش بیشتر است، به نظرم این وزارتخانه بهتر میتواند مهدهای کودک را اداره کند، البته باید آموزشوپرورش متعهد به تغییر رویکرد خود باشد؛ چراکه باید در مهدهای کودک تغییرات اساسی در محتوا داشته باشیم و وضعیت آشفته در آنها از بین برود.
متأسفانه برخی مهدهای کودک در کشور لاکچری هستند و هزینههای میلیونی از والدین میگیرند. از دیگر سو ما مهدهای متوسط و ضعیف هم داریم؛ نظام طبقهبندیای که در مهدهای کودک به وجود آمده کاملا تبعیضآمیز است.
عمده محتواها در مهدهای کودک غربی است و برآمده از سند ۲۰۳۰ است که بخشی از این محتواها را به نمایندگان مجلس نشان دادهاند و به هیچ وجه قابل پذیرش نیست؛ برخی مربیان مهدهای کودک فرهنگ غرب را ترویج میکنند.
متأسفانه برخی مهدهای کودک به تجارتخانه تبدیل شدهاند که مدیرانشان افرادی فرصتطلب و سودجو هستند و از عدم نظارت نهایت سوءاستفاده را کرده و بهرهبرداری میکنند و سعی دارند جیب خود را بیشتر پر کنند و به هیچوجه دغدغه آن را ندارند که نسل آینده کشور چگونه تربیت شود. متأسفانه سنگ اول نظارت بر مهدهای کودک کج گذاشته شد به همین دلیل امکان جامعهپذیر کردن نوجوانان بسیار سخت است و برخی از آنها دچار مشکلات اخلاقی و اعتقادی شدهاند. اگر به دنبال اصلاح نوجوانان هستیم باید از همان اوان کودکی به تربیت آنها در مهدهای کودک و دوران ابتدایی توجه کنیم تا افرادی معتقد تحویل جامعه شوند. متأسفانه به دلیل حذف معاونت تربیتی که در دوران اصلاحات رخ داد، دچار چالشهای جدی شدیم و همین موضوع موجب بروز مشکلاتی در آموزشوپرورش و مدارس شده است.
سید علیرضا کریمی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد نوشت: روز گذشته پایگاه خبری «عصر جنوب» ویدئویی را منتشر کرد که قابل تامل بود. طبق ادعای این پایگاه خبری و آنچه در فیلم مشخص بود خودرویی در کنار یک کودک که در حال بازی با دوچرخه خود است ترمز میکند و در کمال ناباوری راننده خودرو سفید رنگ، دوچرخه را داخل خودرو گذاشته و میرود. کودک هم گریه کنان به دنبال خودرو و سارق میدود.
در اینکه سارق دوچرخه آن کودک بی نوا، انسان بی شرف و بی وجدانی بوده شکی نیست. دزدی در هر صورت و نوع آن پدیدهای قبیح و زشت است، اما سرقت از یک کودک و آن هم وسیله بازی او که آنچنان ارزش مادی ندارد انتهای پلیدی است.
بهرحال عرضم در این وجیزه کوتاه اینجاست، تکلیف این سارق روشن است و سخن زیادی نمیتوان درباره وی گفت، اما موضوع اصلی که باید به آن پرداخته شود و مسئولین نیز نسبت به آن هشیار باشند معضل افزایش بزه است. البت مسئولان مرتبط از جمله مسئولان خدوم ناجا در این مورد سخنان بسیاری مطرح کرده و تذکر داده اند که افزایش مشکلات اقتصادی منجر به رشد بزه شده است. اما آیا آنان که باید بشنوند و تجدیدنظر نمایند این هشدارها را جدی گرفته اند؟
این موضوع یک زنگ خطر و هشدار برای مدیران و مسئولان مرتبط است. افزایش و استمرار تورم کمرشکن تنها از قدرت خرید مردم کم نمیکند بلکه بحث امنیت را نیز تحت الشعاع خود قرار میدهد. در چند ماه اخیر اخبار متعددی از زورگیریهای خشن منتشر شده و حتی علی دائی نیز طعم آن را چشیده، اما کم کم داریم به سمتی میرویم که سارقان حتی به کودکان و خردسالان نیز رحم نمیکنند.
در چنین شرایطی عبور از مناطق به نسبت خلوت و در ساعتهای خاص قطعا غیر ممکن میشود و حتی به جایی میرسیم که جرات نخواهیم کرد فرزندان خود را برای یک خرید ساده و یا مدرسه و بازی به بیرون از خانه هدایت کنیم.
تکلیف مسئولان در این موضوع روشن است. گرانی افسارگسیخته در حال از بین بردن و تغییر بسیاری از معادلات است و متاسفانه برخی مسئولان متوجه این مهم نیستند و تنها سعی دارند با بازی با کلمات و دادن آدرس غلط به رسانهها قسر در بروند. موضوع اقتصادی کم اهمیت نیست و میتواند تمام داشتههای یک جامعه را از بین ببرد. بعید است مشکل با آمدن وزیر بازرگانی نیز حل شود!