به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۳ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که احتمال رد کلیات بودجه ۱۴۰۰ و خروج ایران از وضعیت قرمز کرونا و نگرانیها از تشدید شیوع کرونا در شب نشینیهای یلدا از یک سو و اعدام روح الله زم مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان جنگ قدرت و ترور دانشمندان نوشت: ترور دانشمندان هستهای توسط رژیم صهیونیستی یک برنامه راهبردی است. این رژیم، بقای خود را در توسعه فعالیتهای هستهای خود و جلوگیری از رشد دانش هستهای در کشورهای همسایه خود و بطور کلی کشورهای خاورمیانه جستجو میکند. در چارچوب همین سیاست خائنانه، سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی «موساد» تاکنون ۱۳ دانشمند هستهای کشورهای منطقه را ترور کرده است.
نکته قابل تامل در مورد چگونگی توجه صهیونیستها به کمیت ترور دانشمندان هستهای اینست که از ۱۳ دانشمند ترورشده، بیشترین آنها به جمهوری اسلامی ایران تعلق دارند با ۵ مورد، مصر در رده بعدی قرار دارد با ۴ مورد و بقیه ترورشدهها متعلق به عراق، لبنان، فلسطین و تونس هستند هرکدام یک مورد. ایران و مصر، دو کشوری هستند که بیشترین رشد علمی را در زمینههای مختلف داشته و از جهات مختلف مبارزات ضدصهیونیستی همواره پیشگام بودهاند. مردم ایران، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با بهرهگیری از تعالیم امام خمینی دارای تفکر ضدصهیونیستی بودند و با رژیم شاه که نوکر آمریکا و همپیمان صهیونیستها بود تضاد فکری داشتند. مردم مصر نیز از زمان حاکمیت جمال عبدالناصر، در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داشتند. بعد از امضاء قرارداد ننگین کمپ دیوید توسط سادات و سازش او و حسنی مبارک با صهیونیستها، تفکر ضدصهیونیستی در میان مردم مصر پابرجا ماند و حتی رشد بیشتری یافت. مردم فلسطین نیز بطور طبیعی ضدصهیونیست هستند، ولی به دلیل اشغال سرزمینشان، مجال کمتری برای فعالیتهای علمی داشتند. با اینحال آنها نیز در این راه قربانی دادند کمااینکه دانشمندان هستهای لبنان و عراق و تونس نیز هدف توطئه و ترور رژیم صهیونیستی قرار گرفتند و جان بافتند.
آنچه در این ماجرا بسیار مهم است تلاش فوقالعادهایست که رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از فعالیتهای هستهای ایران به عمل میآورد. اهمیت استراتژیک کشور ایران در منطقه، جایگاه ممتاز ایران در عرصه سیاسی جهان، استقرار نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام حکومتی انقلابی در ایران و مقاومتی که مردم ایران در ۴۲ سال گذشته در برابر توطئههای نظامی، فشارهای سیاسی، تبلیغات پرحجم و حتی تحریمها نشان دادهاند، صهیونیستها و حامیان غربی آنها را به این نتیجه رسانده که باید هرطور شده مانع رشد علمی ایران بهویژه در زمینههای دفاعی و هستهای شوند. مخالفت رژیم صهیونیستی و حامیانش با ایران، منحصر به فعالیتهای هستهای نیست و شامل قدرت دفاعی بهویژه صنایع موشکی نیز میشود. این مخالفت و توطئه به این دلیل صورت میگیرد که آنها میدانند قدرتمند بودن ایران در زمینههای دفاعی، قدرت مقاومت ما را افزایش میدهد و امکان ایستادگی در برابر زورگوئیها را دوچندان میکند.
درست به دلیل همین محاسبات دشمن است که ما باید در داخل کشور متحد و منسجم باشیم و به رژیم صهیونیستی و حامیانش اجازه رخنه در صفوف خود و تحقق توطئههایشان را ندهیم. متاسفانه چنین انسجامی در داخل وجود ندارد و ما حتی از ترور و شهادت محسن فخریزاده هم نتوانستیم صفوف خود را متحد کنیم و از خون این شهید عزیز برای ایجاد انسجام لازم در میان مسئولین بهرهبرداری نماییم.
حساس بودن دشمن نسبت به جمهوری اسلامی ایران، یکی از عوامل تمرکز بیشتر بر روی دانشمندان ما و ترور آنهاست. قطعاً عامل دیگر، عدم انسجام داخلی ما و جنگ قدرتی است که گرفتار آن هستیم. برای اینکه بتوانیم دشمن را در توطئههایش ناکام نمائیم، باید جنگ قدرت را کنار بگذاریم و صفوف خود را فشرده و منسجم نمائیم. از حالا به بعد اگر یکی دیگر از دانشمندان ما ترور شود، افکار عمومی داخل کشورمان قطعاً کسانی که به جنگ قدرت ادامه میدهند را شریک این جنایت خواهند دانست.
محمد صرفی در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان آمریکا عصبانی است شما چرا؟! درباره واکنش دولت به مصوبه هستهای مجلس نوشت: مواضع دولتمردان درباره قانون اخیر و نحوه ابلاغ آن و واکنشها به این نحوه ابلاغ، نگرانیها درباره سرنوشت عملی این قانون را دوچندان میکند. برای نمونه آقای روحانی در واکنش به این قانون گفته است؛ «بگذارید آنهایی که در این بیست و چند سال در دیپلماسی موفق بودند و آمریکا را بارها شکست دادند، کار خود را با دقت انجام دهند.» اینکه چه کسانی، کجا و چطور در این دو دهه و اندی آمریکا را در عرصه دیپلماتیک شکست دادهاند، خود مبحث دیگری است و جای نقد و بررسی دارد. اگر منظور از انجام کار دل بستن به وعده بایدن و رفع تحریمهاست، دقت در مصاحبه اخیر یکی از نزدیکان سیاسی رئیسجمهور منتخب آمریکا مفید است.
«دانیل بناییم» کارشناس حوزه منطقه غرب آسیا، سیاست خارجی آمریکا، مدرس نطقنویسی در دانشگاههای آمریکایی است و سابقه کار بهعنوان مشاور و نطقنویس سخنرانیهای «جو بایدن» در زمان معاونت ریاستجمهوری او درباره سیاست خارجی را دارد و تا سال ۲۰۱۵ بایدن را در سفرهای خارجی همراهی میکرده است. وی در مصاحبه اخیر خود میگوید خروج ترامپ از برجام اعتماد ایرانی را از بین برد و باید این اعتماد را بازسازی کرد. راهکار او برای این هدف مهم جالب توجه است؛ باید «امتیازات جذاب، اما غیرراهبردی به ایران» داد به نحوی که «ساختار تحریمها و (کارزار) فشار حداکثری» حفظ شود. او یکی از این امتیازات جذاب را انتقال منافقین از آلبانی به اریتره یا اتیوپی میداند!
قانون اخیر مجلس یکبار دیگر ادعاهای آمریکا و اروپا را به آزمون میگذارد. آنان از سویی معتقدند که ایران باید به تعهدات برجامی خود پایبند بماند و توافق هستهای از این منظر مهم است و باید حفظ شود. با این قانون پایبندی ایران به برجام منوط به عمل طرف غربی به تعهدات خود شده است. صورت مسئله ساده است؛ به تعهداتان عمل کنید تا عمل به تعهدات تاکنون یکطرفه ایران نیز ادامه یابد. آنچه در این میان تأسفآور است آنکه بایدن و تیمش عملکرد و میراث ترامپ را برای خود یک اهرم فشار و ابزار چانهزنی میبیند، اما دولت تدبیر و امید به طرز مأیوسکننده و ناباورانهای اهرمی را که مجلس در اختیارش گذاشته، پس میزند.
حسن رشوند طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان کشورهای «پونزی» و مذاکرات خیالی با ایران نوشت: فیصل بن فرحان، وزیر خارجه سعودی در گفتوگویی با روزنامه ایتالیایی لاریپابلیکا گفته، آنچه ما امیدواریم این است که با تمام مسائلی که منجر به نگرانی از ایرانیها شده، برخورد شود که در رأس آن، ضرورت ممنوعیت دائم غنیسازی اورانیوم و عدم امکان بازگشت ایران به این فعالیتها در اولین لحظهای است که میان طرفین توافق، اختلاف به وجود میآید.
وقیحانهتر از سخنان وزیر خارجه سعودی، اظهارات سخیف وزیر مشاور دولت امارات است که این روزها برای تأمین امنیت تصنعی خود متوسل به هر ابزار کثیف اعم از دادن رشوه به نمایندگان لابیگر کنگره و سنای امریکا میشوند تاآنها با دادن چند فروند هواپیمای F ۳۵ موافقت کنند.
وزیر مشاور دولت امارات در امور خارجه روز پنجشنبه با وام گرفتن از ادبیات «هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان از دولت بعدی امریکا خواسته که به دنبال حصول «برجامپلاسپلاس» (فوقِ فرابرجام) با ایران باشد. چند روز پیش «هایکو ماس» گفته بود که توافق هستهای با ایران دیگر کافی نیست و کشورهای اروپایی به دنبال «برجامپلاس» (فرابرجام) برای رسیدگی به برنامه منطقهای و موشکی ایران هستند.
انور قرقاش در مصاحبهای مفصلی که با روزنامه «نیویورکتایمز» داشت و پنجشنبه منتشر شد از ادبیات «ماس» استفاده کرد، اما به مطالبات غیرمنطقی این مقام اروپایی هم بسنده نکرده و خواستار حصول «برجامپلاسپلاس» با ایران شد. «قرقاش» در پاسخ به سؤالی درباره اینکه پیامش به جو بایدن چیست، گفت: «پیام اول این است که آخرین چیزی که میخواهیم، درگیری با ایران است. چون ما در مجاورت هم هستیم. با آنکه مشکلات جدی با ایران داریم، این مسائل باید از طریق راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک حل و فصل شوند». سپس «قرقاش» میگوید: «دومین نکته این است که احساس ما این است که باید فرایندی وجود داشته باشد که ایران وارد تعامل شود. ولی ما خیلی طرفدار برجامپلاسپلاس هستیم. برجامپلاسپلاس، یعنی توافقی که به فعالیتهای ایران در منطقه رسیدگی کند. این توافق باید کل مسئله موشکها و راکتها را نیز مورد رسیدگی قرار دهد».
این جملات ناشی از وحشت مشاور اماراتی، نشان از آن دارد که اماراتیها و همه شیوخ مرتجع منطقه، بهدرستی میدانند که ورود به حوزه امنیتی ایران چه عواقب وحشتناکی را برای آنها رقم خواهد زد و اگر منطقه دچار چنین وضعیتی شود نه سلاحهای پیشرفته به عاریت گرفته از غرب به مدد آنها خواهد آمد و نه دست و پا زدن و احیاناً دستیابی به چند فروند هواپیمای F ۳۵ میتواند آنها را نجات دهد.
نباید فراموش کرد آنچه این کشورهای پونزی را چنین وقیح کرده که سخنانی بزرگتر از دهان خود درباره ایران بزنند یا کشورهایی همچون ژاپن که پس از جنگ جهانی دوم دو شهر بزرگ آنها (هیروشیما و ناکازاکی) به دست امریکا با سلاح هستهای با خاک یکسان شد و اکنون با گذشت ۷۵ سال از آن واقعه دردناک، هنوز آنها جرئت ندارند سربازان امریکایی را از سرزمین شان بیرون کنند وقتی امروز سخن از مشارکت دادنشان در فرایند مذاکرات آتی، که اساساً امری موهوم است، سر میدهند، فقط و فقط حاصل رفتار اروپاست که این روزها آلمان پیشقراول آن میباشد.
به نظر میرسد اروپاییها در تلاش هستند که در موضوع برجام، «طرف طلبکار» باشند، بالاخص با انتظار آمدن «بایدن» به کاخ سفید، آنها بر این باورند که متحدی جدید در امریکا خواهند داشت که بر سر موضوع هستهای ایران آنها را همراهی خواهد کرد. از سوی دیگر، بیانیه اخیر سه کشور اروپایی آنهم پس از مصوبه راهبردی مجلس، حاوی نوعی تهدید است؛ اما در مقابل این زیادهخواهیها چه باید کرد؟
نخست اینکه ایران در سطح دیپلماسی، با فرا خواندن سفرای این کشورهای زیادهگو و دادن اولتیماتوم آنها را متوجه سخنان غیرمسئولانهشان بکند و در سطح هشدار عملی، باید کشورهایی همچون امارات، بحرین و عربستان را نسبت به عواقب چنین اظهارات خطرناکی متوجه نماید.
دوم اینکه اروپا به تصریح مقامات وزارت خارجه ایران پس از خروج امریکا از برجام، صرفاً در لفظ از این توافق حمایت کرده و عملاً به تعهدات خود ذیل آن عمل نکرده است و کسانی که ناقض تعهدات برجامی خود بودهاند نمیتوانند درباره برنامه هستهای ایران لفاظی داشته باشند.
سوم اینکه تا زمانی که طرفهای غربی بهطور کامل تعهدات خود را ذیل برجام انجام ندهند، ایران وفق بند ۲۶ این توافق محق است که اجرای تعهدات خود را کاهش داده یا متوقف کند. از آنجا که ایران از حقوق خود در برجام بهرهمند نیست، طبعاً اعتراضی نیز به توقف اجرای تعهدات ایران وارد نیست.