به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه هجدهم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنش اروپا به توسعه فعالیتهای هستهای ایران در وطن امروز با عنوان مثلث وقاحت یاد شده است و نیز ارزیابی کارشناسان و نمایندگان مجلس از بودجه ۱۴۰۰، یادداشت روز گذشته همتی درباره موانع تحریمی برای خرید واکسن کرونا و متقاضیان پاستور در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
محمدرضا ستوده طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: محمدجواد آذریجهرمی وزیر «cool»، جینپوش و جوانپسندی که گاهی تیشرت آستین کوتاه میپوشد به تازگی توئیتی را منتشر کرده که در بالا تصویر آن را میبینید. او در این توئیت روز دانشجو را به دانشجویان کشور تبریک گفته و متعاقبا جوانان را دعوت به «جوانی کردن» کرده و تلویحا پذیرفته است که در حال حاضر جوانان ایرانی در حال «پیری کردن» هستند!
اما بهتر بود قبل از اینکه این سیاستمدار نوپا و خوشمشرب نما چنین توصیهای به جوانان بکند، نگاهی به تاریخ «جوانی کردن» جوانان ایرانی طی ۴ دهه اخیر میانداخت.
به طور میانگین در هر شبانه روز تعداد زیادی از جوانان کشور به دلیل جوانی کردن داخل منزل شخصیشان دستگیر و روند جوانی کردنشان قطع میشود. آخرین باری که چند جوان نوازنده ایرانی در حال نواختن موسیقی و جوانی کردن در میدان شهرداری رشت بودند توسط برقرارکنندگان امنیت با پسگردنی و کشیده شدن روی زمین «جوانی کردنشان» قطع و در بهترین حالت به خانههایشان فرستاده شدند. قبل از آن چند جوان دیگر که روی پشتبام خانه شان جوانی کرده بودند در کمتر از ۲۴ ساعت توسط برقرارکنندگان امنیت، شناسایی و دستگیر شدند. چند وقت پیش نیز دختری به نام «مائده» وقتی داخل خیابان و حتی بالای پشت بام جای امنی برای جوانی کردن نیست، تصمیم گرفت داخل صفحه اینستاگرامش جوانی کند، ولی باز هم با برقرارکنندگان امنیت مواجه و شواهد نشان میدهد که تا این لحظه هنوز نتوانسته است دست به هیچگونه «جوانی کردنی» بزند.
اگر منظور آقا محمدجواد از «جوانی کردن» ثبتنام در کلاسهای نقاشی فرهنگسرای خاوران یا شرکت در کلاسهای کامپیوتر سرای محله یا دیدن تئاترهای خیابانی پارک دانشجوست، باید خدمت ایشان عرض کنم: مبانی و تعاریف ما از جوانی کردن با تعریف پاک و منزه شما از این مقوله بسیار متفاوت است. اگر میبینید که امروز جوانی نمیکنیم به خاطر این است که تا اطلاع ثانوی جوانی کردن مقرون به صرفه نیست و مجازاتهای سنگینی در پی دارد. جوانان ایران همه اینها را ذخیره کردهاند تا به امید خداوند متعال در دوره پیریشان بستر فراهم شود و قضایش را به جا بیاورند!
رسول منتجب نیا دبیرکل حزب جمهوریت در بخشی از یادداشتی با عنوان پیامدهای تضعیف تفکیک قوا در روزنامه ایران نوشت: اصول برشمرده از قانون اساسی، اجمالی است از وظایف و اختیارات رئیس جمهوری. باوجود این متأسفانه شاهد مداخلات غیرقانونی در وظایف سایر قوا، از جمله قوه مجریه هستیم، بهعنوان مثال در گذشته برخی تصور میکردند مجمع تشخیص مصلحت نظام قوه چهارمی در جمهوری اسلامی است. این مسأله با اعتراض ما مواجه و تأکید شد که بیش از سه قوه نداریم و مجمع تشخیص حق قانونگذاری ندارد. وظیفه این نهاد حل مسائل بغرنج کشور یا داوری میان مجلس و شورای نگهبان است.
اما در سالهای بعد، شاهد بودیم که در کنار دولت با وظایف سنگین و تصریح شده اش، نهادهای دیگری هم تشکیل شدهاند که کار و برنامه خود را در برخی از امور مشخصاً دولتی تعریف کردهاند، بهعنوان مثال، مدیریت سیاست خارجی بر عهده دولت و وزارت خارجه است، اما نهادهایی هستند که با فعالیت در سیاست خارجی، گاهی متضاد سیاستهای این وزارتخانه عمل میکنند. این امر باعث شده تا هم مردم و هم ناظران بینالمللی، رفتارهای متضادی را در حوزه سیاست خارجی مشاهده کنند. این دوگانگی در حوزه اقتصادی هم مشاهده میشود. مطابق قانون اساسی مدیریت اقتصاد بر عهده دولت است و مردم نیز انتقادهای خود را متوجه این قوه میدانند، اما نهادهای دیگری هم در فرآیندهای اقتصادی مداخله میکنند، بدون اینکه به نهادی پاسخگو باشند یا مردم بتوانند از آنان پاسخی مطالبه کنند.
این مغایرتها و مداخلهها، در وهله نخست با فلسفه وجودی نظام مغایرت دارد، زیرا ایجاد نظام سیاسی بهمعنی مشخص شدن دایره عمل هر فرد و نهادی است؛ اما نه تنها این تداخلها دیده میشود، این مسأله به قدری گسترش یافته است که اساساً موجب تضعیف نظام خواهد شد. بهعبارت دیگر، ناظران داخلی یا خارجی، این امور را بهمعنای بیقانونی و ضعف اداره کشور تعبیر میکنند؛ بنابراین در نهایت این امر به تضعیف دولت منجر شده و باعث کاستن از اقتدار قانونی این نهاد خواهد شد؛ مهمتر این که نباید این اظهارات را صرفاً به معنای حمایت از دولت روحانی تعبیر کرد، بلکه هر دولتی که باشد، چه روحانی باشد یا فرد دیگر، باید از اقتدار قانونی آن صیانت کرد. اما در کشور ما، گویی نه دولت، بلکه دولتهای مختلف یا دولت در دولت وجود دارد که اساساً خلاف مصلحت جامعه، خلاف قانون اساسی و تضعیف کننده اقتدار جمهوری اسلامی است، زیرا اگر مردم در هر انتخابات، دولت مطلوب خود را برگزینند، اما در عمل نهادهای دیگر در کار دولت مداخله کنند، هم از توان پاسخگویی دولت به مطالبات ملت کاسته شده و هم باعث بروز هرج و مرج اداری در کشور میشود. بههمین دلیل دلسوزان نظام و انقلاب اسلامی بارها تذکر دادهاند که فعالیت دولتهای درون دولت یا دولتهای درون نظام، باید تعدیل شده و ضمن رفتار براساس قانون اساسی، کارها به عهده دولت رسمی جمهوری اسلامی ایران گذاشته شود؛ نه فقط هر نهادی صرفاً به وظایف خود بپردازد، بلکه مطابق اصل تفکیک قوا، حتی قوه مجریه هم نباید در امور مجلس دخالت کرده و قانونگذاری کند یا مانند قوه قضائیه، به داوری و قضاوت بپردازد.
اما شاهد هستیم که اصل تفکیک قوا خدشه دار شده و هر چه به پایان عمر دولت نزدیکتر میشویم این خدشه، شدیدتر و جدیتر میشود. این رویه نه فقط در پایان عمر این دولت، بلکه در ماههای پایانی اغلب دولتها دیده شده است. برعموم دلسوزان نظام و انقلاب، واجب است تا نسبت به این رفتارها و رویکردهای فراقانونی که باعث تضعیف جمهوری اسلامی و قانون اساسی مترقی آن میشود، هشدار بدهند. همگان، اعم از دولت، قوای دیگر و نهادها و اشخاص و حتی آحاد ملت باید توجه داشته باشند که مسأله، نه امروز این دولت یا شخص حقوقی و حقیقی، بلکه فردای جمهوری اسلامی است؛ اگر هر فرد در هر جایگاهی، صرفاً بالندگی نظام جمهوری اسلامی در طولانی مدت را مد نظر قرار دهد، به رفتاری روی نخواهد آورد که برای دستیابی به اهداف سیاسی کوتاه مدت، در درازمدت باعث تضعیف سازوکارهای اساسی کشور شود.
جعفر گلابی روزنامهنگار در سرمقاله امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان سیلها ما را به کجا میبرند؟! نوشت: در این اوضاع کرونایی تصور احوال هموطنان سیلزده ناگوار و سخت است. همان نیروهای امدادی هم که به محل میروند در معرض خطر بیماری هستند و دشواری اوضاع احتمالا بسیار زیاد است. ما چگونه میتوانیم تصاویر آبگرفتگی خانههای مردم در این سوز سرما را ببینیم و آسوده سر بر بالین گذاشته، خواب راحتی داشته باشیم؟ از دوسال پیش که مشکل سیلابها خود را نشان داد چرا تاکنون چارهاندیشیهای لازم صورت نگرفته است و تا ابری بیاید مردم از ریزشهای آسمانی بترسند؟ اگر اعتبارات لازم در این زمینه اختصاص نیافته است خود سوال بزرگی است که چرا در این همه مدت دستگاههای مربوطه وظایف محوله را انجام ندادهاند و اگر بودجه کشور کفاف این مسائل حیاتی را نمیکند برنامه حکومت و دولت برای آن چیست و کی باید منتظر توجه و تمرکز روی این مشکلات بزرگ باشیم؟ متاسفانه هنگامی که بارش نداریم یا بسیار کم است خشکسالی خسارتساز و آسیبزننده میشود و هنگامی که بارندگی فراوان میشود سیل میآید و حتی شهرهای بزرگی، چون اهواز را تهدید میکند.
به عبارت دیگر، بهواسطه عیوب و نواقص در زیرساختها در بسیاری از حوزهها در هر صورت مردممان دچار رنج و عذاب میشوند و کاملا روشن است که کشور نیاز به رسیدگیهای اصولی و اساسی و درازمدت دارد و پول و امکانات عظیم میخواهد تا این مشکلات هر ساله از سیل و زلزله گرفته تا آتشسوزی جنگلها و حوادث پرتلفات جادهای برطرف شوند. بیش از تمرکز امکانات و سرمایهها و ظرفیتهای بالفعل و بالقوه برای رفع گرفتارهای چندجانبه و همهساله مردم، این اراده و همت و آگاهی و درک مسئولانه و کلی است که باید به این نقطه برسد و رسیدگی به مشکلات کشور در صدر اولویتها قرار گیرد. در چارسوی کشور و پس از وقوع انواع حوادث طبیعی و غیرطبیعی این فریاد به گوش میرسد که باید به داد مردم رسید. ولی ظاهرا حداقل برای بعضی از مسئولان رنج و محنت مردم عادی شده است و همواره با اقدامات مقطعی و بعضا تبلیغی به مصاف مشکلات بزرگ میروند و تا کمی از حادثهها دور میشویم همهچیز از یادها میرود و میماند مردمی که خسارت دیدهاند و باید خود چاره کار کنند و بعضا با اشک و آه رنجها را به جان بخرند! اگر از زاویه کلیتر به این موضوعات حیاتی نگاه کنیم، مسلما کشور نیاز به آرامش طولانیمدت دارد که به امور خود برسد و زندگی همه مردم در حد قابل قبولی ارتقا یابد. ما یک کشور بلاخیزیم و با انواع مصائب طبیعی روبهرو هستیم؛ کشوری با این وسعت و این همه مشکل و مساله باید با دیدی عمیق و درازمدت از اشتغالات بیرونی خود بکاهد و به درون بپردازد. همه کشورها کمابیش با چنین مسائلی روبهرو هستند ولی کدام جامعه است که در عین حال در محاصره تحریمها هم قرار گرفته باشد و امکان بهکارگرفتن توان و سرمایههای خود را نداشته باشد؟ هنر سیاستمداران ما باید این باشد که انواع تهدیدها را از راه خرد و تدبیر از ایران دور کنند تا امکان رسیدگی به انبوه مشکلات داخلی بهوجود آید. اینکه ما مرتبا و هر بار از جانبی با تهدیدی روبهرو شویم با کدام اصول کارآمدی و مدیریت سازگار است؟ اساسا چرا باید این همه تهدید متوجه کشور ما باشد؟ دشمنی و کینهتوزی برخی از بیگانگان قابل انکار نیست ولی آیا کیاست و دوراندیشی به این نیست که با هر روش ممکن جلو بهوجود آمدن تهدیدها را بگیریم؟ ما نباید اجازه دهیم که بیگانگان امکان دشمنی و تشریک مساعی علیه منافع ملت ایران را بهدست بیاورند و بعد پاسخ آنها را بدهیم.
بهترین پاسخ رفع امکان دشمنی علیه کشور است. بهترین اقدام حضور منطقی و معتبر در مناسبات جهانی و جلوگیری از نطفه بستن تهدیدهاست. اگر از شعارهایمان کم کنیم و به درون و مشکلات داخلی بیشتر بپردازیم دشمنسوزترین کارها را کردهایم و با کمترین هزینهها بیشترین تهدیدها را برطرف خواهیم ساخت. این شدنی است کمااینکه بسیاری از کشورهای موفق چنین استراتژیهایی برگزیدند و برای ملت خویش امنیت و ایمنی و رفاه به ارمغان آوردند. نکند در میان انبوه اشتغالات بیمورد و سردادن شعارها سیلها از راه برسند و همه ما را با خود به ناکجاآباد ببرند؟