به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه هفتم اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که فایل محرمانه گفت و گوی جواد ظریف و پس لرزههای آن در بیشتر روزنامههای امروز به اصلیترین محور صفحه نخست تبدیل شده است. تعدادی از روزنامهها از جمله روزنامه دولت؛ «ایران»، اطلاعات و بهار به این موضوع به شکل برجستهای در صفحت نخست نپرداخته اند.
اما گروهی از روزنامهها مثل، رسالت، کیهان، وطن امروز با انتخاب تیترهای تند انتقادی تیتر یک امروز خود را به این موضوع حصر کردند و سخنان ظریف درباه سردار سلیمانی را برجسته کرده اند.
چند روزنامه دیگر از جمله اعتماد، شرق، ابتکار، آرمان ملی و آفتاب یزد و جمهوری اسلامی نیز با رویکردی دیگر به این مساله پرداخته اند و آثار انتشار این فایل صوتی و انگیزههای احتمالی از این درز مصاحبه تاریخ شفاهی را بررسی کرده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: برای کسانی که سیاست رسمی جمهوری اسلامی در خاورمیانه را از نزدیک دنبال کردهاند، مصاحبه دکتر ظریف با سعید لیلاز که به رسانهها درز پیدا کرده است، نکته شگفتانگیز و محرمانه چندانی ندارد. نوع لحن و بیان ظریف در آن مصاحبه نیز خیلی غریب نیست، زیرا ماجرای قهر او پس از دعوت بشار اسد به تهران به روشنی نشان داد که نقش وزیر خارجه در سیاست منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی تا چه میزان است و او خود تاچهاندازه از این نقش ناراضی و عصبانی است. فایل این مصاحبه نیز طبعاً از نوع اسناد محرمانه یا فوقمحرمانه یا سری نبوده است که لازم آید در گاوصندوقی دستنیافتنی نگهداری شود، زیرا راز مگویی در آن افشا نشده و کم و بیش شبیه بسیاری از مصاحبههایی است که عموم مسئولان کشور از جناحهای مختلف با روزنامهنگاران انجام میدهند و در آخر هم تاکید میکنند در صورت انتشار، فلان واژه یا جمله یا عبارت از آن حذف شود! با این همه، مصلحتسنجیهای رایج در نظام جمهوری اسلامی، ایجاب میکرد این مصاحبه در شرایط کنونی بدونحذف برخی عبارات آن، انتشار علنی پیدا نکند که پیدا کرده است.
احتمالا طبق روال معمول در کشور ما، در مورد اینکه چه کسانی و به چه منظوری این فایل صوتی را به رسانهها درز دادهاند، دعوای جناحی بالا میگیرد و هر جناحی، جناح رقیب را به این کار متهم و درباره اهدافش گمانهزنی و بعضا افسانهپردازی میکند. در این میان، اصولگرایان قاعدتا پای مدیران دولت روحانی را به میان میکشند و افشای فایل صوتی را به منازعه انتخاباتی ربط میدهند. پرسش، اما این است که درز این مصاحبه، چه کمک انتخاباتی به جناح دولتی میکند؟ در واقع نه فقط کمکی نمیکند؛ بلکه آنها را در برابر این چالش قرار میدهد که اگر آنان در حقیقت تا این اندازه دستشان از قدرت واقعی تهی است، پس چرا خود را ابزار دست دیگران کردهاند و از پستهایشان کنارهگیری نکردهاند؟ و مهمتر از این، اگر قصه همان است که ظریف در مصاحبه نقل کرده است، پس با چه انگیرهای بار دیگر اسب خود را برای رسیدن به پاستور زین کردهاند؟ از طرفی، دولتیها و برخی متحدان اصلاحطلب آنان نیز به نوبه خود، افشای فایل صوتی را به اصولگرایان نسبت خواهند داد با این استدلال که آنها از این طریق درصدد مسدود کردن راه ورود ظریف به انتخابات برآمدهاند و با این اقدام به احتمال کاندیداتوری او پایان دادهاند. این استدلال به ظاهر موجهتر است، اما به فرضِ تصمیم جدی ظریف برای ورود به صحنه انتخابات، آیا اصولگرایان راههای کمهزینهتری برای منع او از این اقدام در پیش نداشتند و حتما باید فایلی از او را افشا میکردند که افکار عمومی را نسبت به عملکرد خود آنها در منطقه، بیش از پیش بدبین و حساس کند؟ با این حساب، به نظر من، تصادف یا کنجکاوی شخصی، بیش از وجود طرح و برنامهای حساب شده از سوی جناحهای سیاسی در افشای فایل مصاحبه نقش داشته است. به هر حال، آنچه گفته شد «فرضهای منطقی» است، اما به نظرم مدتهاست که محاسبات منطقی از دستور کار جناحها خارج شده و آنها بر مبنای فرضیههایی در کارِ هم میگذارند که نه فقط به عقل آدمیزاد که به عقل جن هم نمیرسد!
محسن پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت درباره فایل صوتی منتشر شده از گفت و گوی جواد ظریف نوشت: اسفند ۹۹ سعید لیلاز با محمدجواد ظریف ذیل پروژهای با عنوان تاریخ شفاهی دولت حسن روحانی و زیر نظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به گفتگو نشستند. مصاحبهای که اولین انتشارش در رسانه وابسته به سعودی رخ داد که عمق نفوذ و ضعف امنیتی و نظارتی در آن مجموعه را نشان میدهد. اما با عنایت به محتوای صحبتهای آقای ظریف، اولویت اول، پرداختن به اصل بحث، فارغ از رسانه منتشرکننده است. صرفا یکی دو فراز از صحبتهای محمدجواد ظریف را واکاوی میکنم تا مشخص شود شهادت حاج قاسم در تاریخ ۱۳ دی ۱۳۹۸ رخ داد، ولی ترور ناجوانمردانه او در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ رسانهای شد!
«من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد» این شاهبیت مطالبی است که در نظر داشت دوگانه مرد میدان و مرد دیپلماسی را جا بیندازد؛ درحالیکه نقطه مقابل مرد میدان، مرد دیپلماسی نیست! بماند بقیهاش ...
در دنیای امروز، بحث ترور، بحث اراده است نه توانایی؛ رفیق اگر رفیق بود نمیگذاشت حاج قاسم، هزینه دیپلماسی شود؛ نمیگذاشت این اراده در دشمن شکل بگیرد تا ۱:۲۰ شب جمعه بغداد تا ابد برای وطنپرستان ایرانی و هر آزادهای در دنیا غم عالم را تداعی کند. اصلا اینها پیشکش، رفیق بعد از رفتن رفیق، خودش را سرزنش میکند که رفیق نیمهراه بوده؛ که جامانده؛ که بدهکار اوست، چون نتوانسته مانع رفتنش شود؛ نه آنکه بگوید: «تقریبا در طول کار من هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان بگویم اینکار را بکن که به آن نیاز دارم، اما تقریبا هر بار که برای مذاکره رفتم شهید سلیمانی بود که میگفت میخواهم این نکته را بگیری و بخواهی...»
نه؛ آقای ظریف اجازه دهید نپذیریم که رفیق حاج قاسم بودید؛ خواسته یا ناخواسته بار شکست دیپلماسی را متوجه مرد میدان کردید و در درس مردانگی و مروت، قبول نشدید. رفیق رنگ رفیق میگیرد؛ رفیق، حاج قاسم بود که بهواسطه همراهی با امثال شما از زید و عمرو داخلی حرف میخورد، ولی با لبخند جواب میداد. رفیق، آن کسی بود که میدانست جنتلمنهای پشت میز مذاکره که شما باافتخار دستبهدستشان سپردید، تروریستهایی هستند که دستش را در فرودگاه بغداد قطع میکنند؛ اما هیچگاه پشت شما را خالی نکرد و به اذعان خودتان در مصاحبههای پیشین با هماهنگی پیش میرفت. رفیق، شهید سلیمانی عزیز ما بود که با تقویت محور مقاومت، دست شما را برای مذاکره پر کرد؛ که آن را هم نتوانستید نقد کنید. او جان خود را هزینه کرد که هم میدان، جان بگیرد هم دیپلماسی احیا شود، اما امروز متهم است که دیپلماسی، هزینه میدانداری او را داده است؛ اف بر این روزگار و اف بر این رفاقت.
البته این نگاهها، ناسپاسیها و قدرناشناسیها برای ما حیرتآور نیست؛ ماه مبارک رمضان و لیالی قدر نزدیک است؛ ایام شهادت امیرمؤمنان در پیش است؛ وقتی دستگاه رسانهای معاویه توانسته است جا بیندازد که علی علیه السلام نماز نمیخوانده، دیگر جابهجایی هر شهید و جلادی و هر ظالم و مظلومی و هر مهاجم و مدافعی متصور است. اشتباه نشود؛ نیت خوانی نمیکنیم؛ به کسی برچسب خائن و امثالهم هم نمیزنیم، اما بیتفاوتی نسبت به مظلومیت حاج قاسم، عین ظلم است و ما در لشکر ظالمان به سردار دلها قرار نمیگیریم. امیدوارم هرچه زودتر افرادی که از سر جهالت به آن شهید مظلوم، ظلم کردند، جبران کرده و از درگاه ایزد منان طلب مغفرت کنند.
«من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا» هر کس طالب عزت است، بداند کل عزت از آن خداست. حاج قاسم، عزتش را از خدا گرفته و کسی هم نمیتواند این عزت را از او سلب کند.
روزنامه همدلی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان نکتهای برای مخالفان ظریف نوشت: گفتوگوی غیرقابل پخش درباره مسائل محرمانه کشور، یکی از طبیعیترین کنشها در مناسبات داخلی کشورهاست. در این گفتوگوها هم ممکن است تفاوتهای شدید با آنچه که در فضای عمومی میگذرد، دیده شود. از این نظر سخنان متفاوت محمدجواد ظریف و اختلافنظرهایش با بخشی از سیاستهای نظامی سردار سلیمانی، موضوع عجیبی نیست. او بارها نشان داده که علیرغم اختلاف سلیقه درباره بخشی از سیاستهای حاکمیتی، اما به مانند یک کارگزار عمل کرده است؛ بنابراین آنچه که هم اکنون در بخشی از فضای سیاسی کشور در حال رخ دادن است، مستعد این است که اتفاق مهم در انتشار این سخنان محرمانه به حاشیه رانده شود و همه مشکلات برظریف متمرکز شود. او پیش از این نیز بخشی از این سخنان را بر زبان آورده است و از این منظر سخن جدیدی نگفته است. مخالفان و حمله کنندگان به او نیز مشخص است که انتشار این فایل صوتی را بهانهای برای حمله به او قرار دادهاند، به خصوص که در بخشی از فضای سیاسی و رسانهای کشور زمزمه یا درخواست نامزدی از وزیر خارجه برای حضور در انتخابات شنیده میشود و بر اساس برخی نظرسنجیها میتواند جناح مقابل مخالفان ظریف را به یک انسجام برساند.
از هم اکنون سخنان برخی از مخالفان سیاسی محمدجواد ظریف بر نکتهای متمرکز شده که میتواند به اتهامافکنی نیز منجر شود و آن توهین به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است.
گویی فرصت مناسبی فراهم شد تا با یک تیر دو نشان انتخاباتی بزنند. یکی اینکه به گمان حضور ظریف در انتخابات او را از صحنه خارج کنند و دیگر اینکه با قرار گرفتن زیر تصویر و تابلوی پیروی از سردار سلیمانی کاستیهای خود را بپوشانند وعلاقهمندان به او را به دور خود جمع کنند.
اما در این میان آنچه مورد غفلت عمدی یا سهوی قرار میگیرد، انتشار یک سند دولتی محرمانه است. به خصوص که در چند سال اخیر نیز زمزمههای نفوذ در مراکز امنیتی کشور و خروج اسناد محرمانه کشور به سوی کشورهای دشمن بسیار پر رنگ شده است. علاوه بر انگیزههای سیاسی و جناحی مخالفان ظریف و دولت روحانی یا انگیزههای ارزشمدارانه هواداران سردار سلیمانی، میتوان در هیاهوهای حمله به وزیر خارجه دولت، دور کردن عمدی نگاهها از این موضوع مهم امنیتی را نیز مشاهده کرد. آسیبشناسی این موضوع و پیدا کردن کانالی که از طریق آن این مصاحبه محرمانه منتشر شده و مهمتر از همه رساندن آن به شبکهای که زمزمههای وابستگی آن به یکی از دشمنان ایران بسیار شنیده میشود و البته در برنامه هایش نیز مشاهده میشود، میتواند در ادامه آن نگرانی امنیتی باشد که مخالفان ظریف فعلا به آن استناد میکنند تا انگیزههای سیاسی خود را پنهان کنند. اگر بر انگیزههای خود اصرار دارند در کنار مخالفت با ظریف و محتوای این گفتگو، نحوه انتشار آن را نیز پیگیری کنند.