به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۶ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در مجلس انس با قرآن درباره ضرر فرسایشی شدن مذاکرات برای کشور، جنجال ادعای فائزه هاشمی درباره پیشنهاد معاون اولی از سوی احمدی نژاد، اظهارات رئیس جمهور در جلسه هیات دولت درباره غنی سازی ۶۰ درصدی در نظنز و لزوم واردات واکسن کرونا و پرونده جنجالی حسن رعیت در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
فاطمه ذوالقدر طی یادداشتی با تیتر افزایش جمعیت تشویق میخواهد نه اجبار در شماره امروز اعتماد نوشت: طرح تعالی خانواده و تشویق به فرزندآوری را ما در مجلس دهم هم دنبال میکردیم. موارد خوبی در طرح عنوان شده بود که کارش در کمیسیون فرهنگی به اتمام رسیده بود و در نوبت طرح در صحن قرار داشت. تنها موضوع منابع مالی آن محل تردید بود، چون نمیخواستیم باری به دولت تحمیل شود بدون آنکه منابع مشخصی داشته باشد و در نتیجه مواد آن محقق نشود. در آن طرح محور بر تشویق بود: تشویق جوانان به ازدواج، فراهم آوردن فرصتهای شغلی و مواردی از این قبیل.
آنچه بر سر مساله غربالگری از سوی مجلس فعلی به میان آمده است اگر قرار باشد سلامت مادر و فرزند را در معرض خطر قرار دهد باید با احتیاط بسیار بررسی شود. یکسری از غربالگریها در برنامه ششم تصویب شده بود تا مادران با تشخیص پزشک بتوانند از آن استفاده کنند. برای همین خود طراحان این طرح اگر حقیقتا متوجه باشند که موارد ذکر شده ممکن است به صورت مشخص این آسیبها یا آن ضررها را داشته باشد قطعا خودشان هم ممکن است طرحی که ممکن است بدون کارشناسی لازم و عجولانه تهیه شده باشد را پس بگیرند.
غربالگری یک فرصت است؛ فرصتی که اجازه میدهد جلوی خطرها و ریسکهایی گرفته شود. کسی که خواسته است مادر شود حتما میخواهد که فرزندی داشته باشد، اما اگر خدای نکرده تشخیص داده شود که جنین مشکلی دارد و ممکن است خودش دچار آسیب جدی شود یا به مادر آسیبی وارد کند قطعا باید با نظر پزشک در موردش تصمیمگیری شود. اصولا مگر هدف ما از افزایش جمعیت چیست؟ میخواهیم فرزندان سالم به جامعه تحویل دهیم که برای آبادی آن تلاش کنند، اما اگر شرایط به گونهای باشد که این فرد برای خودش و خانواده و جامعه تبدیل به باری شود چه؟ با چنین اتفاقی هدف اصلی تعالی خانواده و تشویق به فرزندآوری زیر سوال میرود.
وقتی پای مسائلی مانند افزایش جمعیت به میان میآید میان رویکرد تشویقی و تنبیهی تفاوت وجود دارد. هر کاری اگر بخواهد با زور و اجبار همراه باشد قطعا با واکنش منفی هم روبهرو خواهد شد. اگر واقعا شرایط ازدواج تسهیل شود، نگرانی بابت اشتغال و مسکن و آینده فرزند وجود نداشته باشد خب همه دلشان میخواهد که بچهدار شوند. در این شرایط است که میتوانیم افزایش جمعیت داشته باشیم نه با زور و طرحهای عجیب و غریب. رسیدن به این هدف نیازمند کمک به دولت و فراهم آوردن منابع مالی برای اجرای طرحهای تشویقی است؛ طرحهای کاملا کارشناسی شده. واقعیت این است همان طور که میدانیم بسیاری بودند که در انتخابات مجلس یازدهم شرکت نکردند و برخی از نمایندگان با حداقل رای وارد مجلس شدند. برای همین است که نگاه عمومی نسبت به طرحهای اینچنینی که حس میکنند در آن زور و اجبار نهفته است، نگاه مثبتی نیست. تنها راه اصلاح این نگاه این است طرحهایی که در صحن مطرح میشوند، طرحهایی باشند که کاملا کارشناسی شده و تمامی جوانب را سنجیدهاند.
قاسم محبعلی، مدیرکل سابق وزارت خارجه طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان نیاز اسرائیل به بحران در دیپلماسی ایران نوشت: اسرائیل از طرفهایی است که نگران است مبادا آمریکا و ایران به تفاهم برسند؛ در نتیجه این تفاهم آمریکا به برجام برگردد و تحریمهای ایران هم رفع شود و موقعیت ایران در رابطه با اروپا و آمریکا بهبود یابد. حاصل چنین اتفاقی این خواهد بود که وضعیت رابطه ایران با همسایگان و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس و بهویژه عربستان هم بهبود یابد و در این صورت ممکن است روند اتفاقات علیه اسرائیل و علیه شخص نتانیاهو تغییر کند. به هر حال نتانیاهو سرمایهگذاری و قماری کرده که با مقابله با ایران قدرت را در دست نگه داشته است. دستاوردهایی هم با ترامپ داشته است، هم در زمینه رابطه ایران و آمریکا و هم در زمینه رابطه ایران و دولتهای عربی منطقه و در صورت آن تفاهم، او نگران است این دستاوردها هم از دست برود یا حداقل روندشان متوقف شود؛ بنابراین به نظر میرسد تمام تلاشش این است که وضعیت بحرانی باشد و در سایه وضعیت بحرانی، اگر امکان بازگشت آمریکا به برجام از بین نمیرود، حداقل به تأخیر بیفتد. هرچه هم زمان بگذرد، برجام هم به پایان عمرش نزدیک میشود. الان در سال ۲۰۲۱ هستیم و برجام تا سال ۲۰۲۳ توافقات را دارد و با گذر آن زمان ماجرا منتفی میشود و اگر ایران بخواهد با غرب تعامل کند، باید به تفاهم جدیدی برسد؛ بنابراین او همه امکاناتش را به کار میبرد که این اتفاق نیفتد.
از طرف دیگر سوءتفاهمهایی هم در این میان ممکن است. یکی اینکه تنها ابزار ایران برای چانهزنی بحث غنیسازی است که اگر حذف شود، ابزار تهدید ایران از بین میرود. از طرفی دغدغه آمریکا در این زمینه این است که زمان لازم برای دستیابی ایران به بمب چنان که گفته میشد، در دوران برجام یک سال بود و الان به چند ماه و حتی به گفته برخی به چند روز کاهش یافته است. اگر این مسیر به همین شکل ادامه یابد، آمریکا مجبور میشود سیاست خود را کلا تغییر بدهد و غیر از گزینههای تحریم به گزینههای دیگر هم فکر کند که گزینههای اقدام عملی و نظامی هم در میان آنها هست. در شرایط فعلی با مواضع شورای امنیت سازمان ملل و چین و روسیه، آمریکا باید کار خود را از مسیر بینالمللی پیش ببرد، نه یکجانبه.
اسرائیلیها میخواهند به این نقطه برسانند که امکان چنین اقداماتی وجود داشته باشد. سوءتفاهم دیگر هم این است که شاید آمریکاییها از این اقدامات اسرائیلیها نفع ببرند؛ چون ابزار ایران از بین میرود و قدرت چانهزنی ایران پایین میآید؛ اما ایران به غیر از این ابزارهای دیگری هم دارد.
سند راهبردی با چین هست که آن هم بهعنوان ابزار، کارایی دارد. اگر تعامل شکل نگیرد، ایران و چین در مسیر رابطه راهبردی پیش میروند و این نگرانی آمریکا را تشدید میکند؛ چون هدف بزرگ آمریکا درحالحاضر مهار چین است. چینیها هم علاقهمندند که آمریکاییها در خاورمیانه مشغول باشند و ایران هم اگر در کنار چین باشد، فشار تنشها رویش حداقل کاهش مییابد.
در وضعیت بحرانی همه این مسائل دچار اختلال میشوند. در یک چارچوب بزرگتر، اسرائیل میتواند در این مسیر فعالیت کند؛ چون به چارچوبهای بینالمللی متعهد نیست و رژیمی آتش به اختیار است و دیگران به این ترتیب میتوانند از او بهعنوان ابزار برای پیشبرد سیاست استفاده کنند.
این هم که گفته میشود این حمله غنیسازی را در ایران تا ۹ ماه به تأخیر میاندازد، اگر درست باشد میتواند آن خواسته آمریکاییها را که بدون عجله کار پیش برود، برآورده کند و به این طریق موضع ایران را تضعیف.
ایران دو انتخاب دارد؛ انتخاب اول اینکه مذاکرات را ادامه دهد. این هم به نفع حکومت است و هم به نفع مردم. حل این تضاد برنامه هستهای برای ایران سودمند است و بر حل مسئله اقتصاد، معیشت و سلامت نیز در کنارش تأثیر میگذارد. ا تغییر میکند و به سمت دیگری میرود.
به همین شکل کار هوشمندانه دولت این بود که با وجود مصوبه مجلس، به شکلی فرصت سهماههای ایجاد کرد که یکماهو نیم آن باقی مانده و با توافق با آژانس بینالمللی انرژی هستهای توانست گزینههایش را روی میز نگه دارد. اگر در این مدت هم نتوانند کار را به نتیجه برسانند، شاهد وضعیت دیگری خواهیم بود.
سید علیرضا کریمی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد یا عنوان نطنز و سیاسی بازی نوشت: اگر روزی خدای ناکرده مسائل امنیتی کشور آغشته به موضوعات و رقابتهای جناحی و حزبی شود باید فاتحه خود را بخوانیم. نه در ایران بلکه در تمام این گیتی این گونه است. همان طور که برخی مسائل شوخی بردار نیست برخی مسائل مملکتی نیز باید مرز مشخص و مبرهنی با مسائل روزمره سیاسی و رسانهای داشته باشد. گزاره مذکور اصلی بدیهی و آشکار است.
بهانه عرض نکته فوق برخی مصاحبهها و اظهارنظرهای سیاسی پس از حادثه تروریستی نطنز است. دشمنان خرابکاری میکنند آن هم به شکلی که ممکن است تبعات این اقدام دامن مردم آن منطقه و یا حتی ایران و چه بسا منطقه را بگیرد، ولی برخی در داخل بیتوجه به بعد ملی و امنیتی موضوع در حال برداشتهای سیاسی خود برای انتخابات پیش رو هستند.
یک لحظه پیش خود تصور کنید بعد از این حادثه ابعاد زیست محیطی ایجاد میشد که میتوانست یک فاجعه جهانی رخ دهد. فلذا دشمن و کسانی که باعث و بانی این خرابکاری هستند بویی از انسانیت نبردند و برای شان فرقی نمیکند اینجا روحانی رئیس جمهور است یا شخص دیگر. اما سوگمندانه باید گفت بعد از حادثه برخی نمایندگان سوپر انقلابی مجلس شورای اسلامی از یکسو اقدام دشمن را «خیلی قشنگ» نامیدند و از سوی دیگر ریز به ریز براساس یکسری اطلاعات غلط ابعاد تخریبها را شرح دادند. جالب آنکه رسانههای رژیم صهیونیستی نیز تمام اخبار و اطلاعات شان را بر اساس همین اظهار نظرهای شاذ انتخاب و منتشر نمودند.
به هرحال همانطور که در گزارشهای متعدد روزنامه عنوان شده است، پاسخ به مسببان این حادثه در جای خود محفوظ باید باشد لیکن این عین بیتدبیری و جهالت خواهد بود که به اصطلاح به بهانه انتقام در مسیری قرار بگیریم که حامیان و مجریان حادثه نطنز در پیاش بودند. خروج از مذاکرات وین و ایجاد دو قطبیهای خطرناک امنیتی همان است که دشمن میخواهد.