به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که سایه انتخابات بر مذاکرات هستهای و تعداد بالای کاندیداهای انتخابات ۱۴۰۰ از یک سو و اظهارات حسن روحانی در روز فناوری هستهای همزمان با افتتاح پروژههای جدید هستهای مبنی بر بدهکار بودن آژانس و غرب به ایران در زمینه هستهای در صفحات نخست روزنامه های امروز از سوی دیگر برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
نصرتالله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: بخشی از دلایل نگاه ایران به سمت شرق امروز ناشی از فشار کشورهای غربی است. ما یک انتخاب راهبردی کردهایم و این بهخاطر اشتباه استراتژیک آمریکاست که با یک فشار حداکثری به دنبال نه تنها تغییر حکومت در ایران بلکه به دنبال شوراندن مردم علیه حکومت و فروپاشی و تجزیه کشورمان بود. غربیها عملا ایران را با این اشتباه از دست دادند و امروز حتی نه حاضر هستند نقش منطقهای ایران را بپذیرند و نه حاضر هستند منافع و اهداف سیاست خارجی ما را بپذیرد و امروز با تبدیل کردن این موارد به مسائل امنیتی به دنبال این هستند که از همانها علیه ایران استفاده کنند. ما سرمایه گذاریهایی در منطقه کردهایم و حق داریم تا از آنها به نفع خود استفاده کنیم و اقدامات ما باعث امنیت منطقه شده است که نمونه بارز آن مقابله با داعش بود. آنها یک جهت اشتباه به این مسائل دادهاند و همین سبب شده است تا نتوانیم از منافع خود استفاده کنیم. باید توجه کرد مفهوم شرق و غرب دیگر مانند زمان جنگ سرد وجود ندارد و آن تعریفی که مبنای آن لیبرالیسم و کمونیست بود دیگر وجود ندارد و دنیای امروز دنیای همکاریهای جهانی است.
تلقی نه شرقی و نه غربی امروز باید از حالت ایستا به سمت دینامیکی رود تا منافع اقتصادی و رضایت شهروندی را در پی داشته باشد. این رضایت شهروندی است که ثبات و امنیت داخلی و در نتیجه منطقهای و بینالمللی را به دنبال خواهد داشت. نباید تصور کرد که تفاهم با چین باید همراه با موارد دیگری باشد. امروز هر کشوری که قصد همکاری با ایران را دارد باید به منافع ایران احترام گذاشته و ایران نیز متقابلا باید دغدغههای آنها را درک کند و صحبت طرفهای مقابل را بشنود و در طراحیهای خود لحاظ کند. ما باید مدل توسعه خود را با همکاری سایر کشورها متحقق کنیم. بحث فقط آمریکا نیست و اروپا نیز شامل این اصل میشود. اروپا نتوانست نقش تاریخی خود را ایفا کند و در دوره ترامپ منفعل بود و با وجود اینکه ایران در برجام ماند و امنیت منطقه را حفظ کرد، آنها متقابلا به تعهدات خود عمل نکردند. ایران باید با ثبات رفتار کند تا یک شریک مطمئن شناخته شود. از سوی دیگر نیز باید توجه داشت که همکاری با چین به معنای ضدیت با آمریکا و اروپا نیست و خود چین در این خصوص ادعایی ندارد و میزان تجارت آنها با اروپا و آمریکا در بالاترین سطح است. باید مزیت نسبی خود را بشناسیم و آن را به مزیت رقابتی تبدیل کرده و نقش مسئولانه خود را در منطقه حفظ کنیم تا رفاه مردم کشور خودمان در مرحله اول تامین شود. سیاست خارجی باید منافع ملموس برای زندگی مردم داشته باشد تا هم تامین منافع ملی حداکثری شود و هم میزان انسجام داخلی افزایش یافته و اعتماد به حکومت به بالاترین حد ممکن رسد.
سید علیرضاکریمی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد به موضوع واردات واکسن کرونا پرداخت و نوشت: حلقه مفقوده در غالب اظهارات مسئولان در مورد کرونا، بحث خرید واکسن و واکسیناسیون است. به نظر میرسد فشار رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز موجب نشده به قول معروف، کک مسئولان بگزد! آنان به بهانه تحریم و نبود پول به اندازه مکفی نه مواخذه میشوند و نه به رسانه و فردی پاسخگو هستند. جالب آنکه مجری و ناظر نیز در این موضوع به خصوص یکصدا و یکدل (!) هستند. یعنی گویا نفع هر دو گروه سکوت و عبور از این مسئله مهم است.
فی المثل اگر دقت کرده باشید در مورد سوء مدیریت آشکار ستاد ملی مقابله با کرونا در تعطیلات عید و شروع پیک چهارم این ویروس، ناظران شروع به نقد و استفاده از ابزار نظارتی کردند مثل نامه رئیس کمیسیون بهداشت مجلس به دستگاه قضا برای برخورد با رئیس ستاد، ولی در مورد خرید و واردات واکسن همه مسئولان هم جهت و هم نظر هستند. از همین رو هم هست که انتظارات و انتقادات جامعه تاثیری ندارد. البته اگر مجلس مردمی بود و دولت از مردم جدا نمیشد چه بسا این روزها آنان منعکسکننده صدای مردم بودند و جهد واقعی برای واکسیناسیون صورت میگرفت.
به یقین نمیتوان گفت، اما باید پذیرفت که بهرحال بسیاری از ذی نفعان که دارای رانتهای عجیب و غریبی هستند و اتفاقا سر وسری با مسئولان دارند این روزها خیال خود و خانواده شان بابت واکسیناسیون آسوده است! آنان همزمان با شروع واکسیناسیون در غرب و جهان، اول رهسپار آنجا شدند و بهترین نوع واکسن را تزریق کردند.
عرضم اینجاست واکسن زدن شهاب حسینی درآمریکا تنها یک پروپاگاندا بود تا اصل ماجرا گم شود وگرنه بسیاری از کسانی که ما و شما آنان را نمیشناسیم، اما بهرحال «وصل» هستند پیشتر از بازیگر چهره سینما در آمریکاو اروپا شر کرونا را از سر خود کم کردند. مگر میشود شخصی که ۶ ماه از سال در ایران نیست و فرزندانش در غرب تحصیل میکنند برای واکسن زدن در فرنگ خجالت بکشد؟!
نتیجه آنکه همه ما مردم گویا محکومیم به تزریق واکسن داخلی. حال اینکه این واکسن چه زمانی آماده شود الله اعلم. عدهای میگویند از ابتدای تیرماه و عدهای دیگر مهر ماه. ولی بهرحال سیاستها به شکلی تدوین شده و اجرا میشود که مردم عادی مثل من وشما به همان واکسن ایرانی رضایت دهیم. یعنی آن ابتدا که واکسن کشف شد و مسئولان گفتند سریع وارد میکنیم پیش خودمان میگفتیم واکسن میزنیم، ولی فقط از فلان برند. ولی حالا وقتی این بیتفاوتی مسئولان را که میبینیم پیش خود به این نتیجه میرسیم که هرچه میدهید بدهید فقط نامش واکسن باشد!
روزنامه «جهانصنعت» طی یادداشتی با عنوان بلبشوی داوطلبی و پوستاندازی سیاست نوشت: این روزها دو خبر یکی درباره سیاست خارجی و موضوع گفتگو با آمریکا درباره اینکه باید رژیم تحریمهای اقتصادی علیه ایران را یکباره بردارد و سپس ایران نیز به همه تعهدات برجامی برگردد و همچنین خبرهایی پیرامون انتخابات ریاستجمهوری در کانون توجه خبرسازان و سیاستمداران و نیز شهروندان ایرانی قرار دارند. واقعیت این است که سیاست خارجی ایران تابعی از سیاست داخلی شده است و انتخابات سیزدهم به زودی روی موضوع برجام سایه میاندازد و آن را کمرنگ میکند. این چیزی است که البته با اراده و خواست حسن روحانی رییس دولت سازگار و همراه نیست، اما از دست او کاری برنمیآید. از سوی دیگر در حالی که کمتر از ۷۰ روز دیگر به انتخابات باقی مانده است یک خبر منتشر شده نشان میدهد نام ۵۵ شخصیت سیاسی در صف ثبتنام قرار گرفته است که ۲۱ نفر از آنها به طور رسمی و بقیه نیز به طور غیررسمی احتمال کاندیداتوری دارند. دقت در اسم و رسم این ۵۵ نفر نشان از بلبشوی رفتار و کارنامه سیاست در ایران است که به هر دلیل سپهر سیاست ایران را زیر تیغ خود گرفته است. همین موضوع که تا امروز ۵۵ نفر میخواهند رییسجمهور شوند برای شهروندان یک آدرس بازدارنده است و آنها با خود میگویند دروازه سیاست در ایران آنقدر فراخ و بیدر و پیکر شده است که هر دوره بر شمار کسانی که خود را برای رسیدن به منصب دومین مقام کشور دارای شایستگی میدانند افزوده میشوند و این بازدارندگی راه مشارکت بیشتر را میبندد. از سوی دیگر نگاهی به شخصیتهای سیاسی که نامشان در فهرست ۵۵ نفره آمده است نشان میدهد بسیاری از آنها از سوی شورای نگهبان فاقد صلاحیت تشخیص داده شده و راه ورود به انتخابات روی آنها بسته خواهد شد و این نیز مزید بر علت شده و از مشارکت کاسته خواهد شد.
یکی دیگر از نکات عجیب فهرست ۵۵ نفره نشاندهنده بلبشو در حزبهای شناختهشده مثل موتلفه و کارگزاران است که هر کدام سه نفر از اعضایشان بنا بر دستور حزبی یا بر اساس کنش فردگرایانه در این فهرست جای دارند. آیا اینها نمیتوانستند با هم در درون حزب هماهنگی کنند یا اینکه خواستهاند در برابر حذف احتمالی از طرف شورای نگهبان یار ذخیره داشته باشند. در پایان این نوشتار کوتاه به کسانی که بازیگردان اصلی سیاست به حساب میآیند و به بازیکنان نامدار سیاست که بیشتر در فهرست ۵۵ نفره باید آنها را جستوجو کرد یادآور شد دنیا نو شده است و دنیای ذهنی ایرانیان نیز با پدیدار شدن شبکههای اجتماعی و البته به دلیل رونق رسانههای دیگر، بازیهای کهنهشده را برنمیتابند. سیاست در ایران نیاز به پوستاندازی دارد و اگر این پوستاندازی سازگار با طبیعت سیاست و دگرگونیهای آن نباشد پوستاندازی با درد و رنج خواهد بود.
انتخابات سیزدهم به زودی روی موضوع برجام سایه میاندازد و آن را کمرنگ میکند. این چیزی است که البته با اراده و خواست حسن روحانی رییس دولت سازگار و همراه نیست، اما از دست او کاری برنمیآید. از سوی دیگر در حالی که کمتر از ۷۰ روز دیگر به انتخابات باقی مانده است یک خبر منتشر شده نشان میدهد نام ۵۵ شخصیت سیاسی در صف ثبتنام قرار گرفته است که ۲۱ نفر از آنها به طور رسمی و بقیه نیز به طور غیررسمی احتمال کاندیداتوری دارند. دقت در اسم و رسم این ۵۵ نفر نشان از بلبشوی رفتار و کارنامه سیاست در ایران است که به هر دلیل سپهر سیاست ایران را زیر تیغ خود گرفته است. همین موضوع که تا امروز ۵۵ نفر میخواهند رییسجمهور شوند برای شهروندان یک آدرس بازدارنده است و آنها با خود میگویند دروازه سیاست در ایران آنقدر فراخ و بیدر و پیکر شده است که هر دوره بر شمار کسانی که خود را برای رسیدن به منصب دومین مقام کشور دارای شایستگی میدانند افزوده میشوند و این بازدارندگی راه مشارکت بیشتر را میبندد. از سوی دیگر نگاهی به شخصیتهای سیاسی که نامشان در فهرست ۵۵ نفره آمده است نشان میدهد بسیاری از آنها از سوی شورای نگهبان فاقد صلاحیت تشخیص داده شده و راه ورود به انتخابات روی آنها بسته خواهد شد و این نیز مزید بر علت شده و از مشارکت کاسته خواهد شد. یکی دیگر از نکات عجیب فهرست ۵۵ نفره نشاندهنده بلبشو در حزبهای شناختهشده مثل موتلفه و کارگزاران است که هر کدام سه نفر از اعضایشان بنا بر دستور حزبی یا بر اساس کنش فردگرایانه در این فهرست جای دارند. آیا اینها نمیتوانستند با هم در درون حزب هماهنگی کنند یا اینکه خواستهاند در برابر حذف احتمالی از طرف شورای نگهبان یار ذخیره داشته باشند. در پایان این نوشتار کوتاه به کسانی که بازیگردان اصلی سیاست به حساب میآیند و به بازیکنان نامدار سیاست که بیشتر در فهرست ۵۵ نفره باید آنها را جستوجو کرد یادآور شد دنیا نو شده است و دنیای ذهنی ایرانیان نیز با پدیدار شدن شبکههای اجتماعی و البته به دلیل رونق رسانههای دیگر، بازیهای کهنهشده را برنمیتابند. سیاست در ایران نیاز به پوستاندازی دارد و اگر این پوستاندازی سازگار با طبیعت سیاست و دگرگونیهای آن نباشد پوستاندازی با درد و رنج خواهد بود.