به گزارش تابناک؛ روزنامه های امروز سه شنبه ۲۲ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که جزئیات آخرین جلسه کمیته حقیقت یاب بررسی علل مسمومیت دانش آموزان، تداوم رانت خودرو، پایانی بر ممنوع الخروجی زنان! و بازگشت کرونا روی دور تند در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: جملهای معروف میان سیاستمداران است که «نباختن به معنای بردن نیست.» اکنون چشمانداز متفاوتی از گذشته در روابط تهران با پایتختهای عربی منطقه در حال شکلگیری است. تهران و ریاض که پیش از این به دلیل سابقه روابطشان به عنوان «دو عقرب در یک بطری» یاد میشدند، حالا انتخاب کردهاند که از وضع «دشمنان طبیعی» به «دوستان ضروری» تغییر رویکرد دهند. این تغییر را باید به فال نیک گرفت و برای پایداری و گسترش آن در سطح منطقه از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. عادی شدن روابط ایران و عربستان به معنای یکی از چارههای اصلی ایجاد آرامش در خاورمیانه خواهد بود که نزد بسیاری از ناظران بینالمللی به منطقه «وحشت» شهره شده است.
با اینحال، انتخاب دو پایتخت تأثیرگذار در خاورمیانه برای عادی سازی روابط با اهداف راهبردی هریک از آنها ارتباط مستقیم دارد. ریاض و به تبع آن دیگر پایتختهای عربی خلیج فارس و خاورمیانه با درک آنچه سیاستخارجی ایران با جامعه جهانی و به ویژه غرب درگیر مناقشه - و حتی منازعه - است، میکوشند روابط خود را بهگونه مستقل از دیگران با تهران به نقطه «عادی سازی» نزدیک کنند. این رویکرد مزایای مختلف ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک را برای آنان در بردارد. تهران اما همچنان با سختی انتخابهایی روبروست که سبب میشود به همان آسانی که دولتهای عربی از عادی سازی روابط با او بهرهمند خواهند شد، برخوردار نباشد. دلایل این امر دوگانه است: نخست؛ تهران به درستی میداند که عادی سازی روابط با کشورهای عربی به تنهایی، هرگز جایگزین مطلوب برای پر کردن خلأ روابط عادی با جامعه بینالمللی نخواهد بود. در این حال، نبود توافقهای لازم میان تهران و جامعه بینالمللی هرگونه اراده طرفهای عربی ایران را در گسترش روابط اقتصادی و حتی سیاسی با مشکل روبرو میکند. دوم؛ انجماد اختلافهای سه گانه میان تهران و غرب است که اصلی ترین مانع در فعال سازی سیاستخارجی تهران به شمار میآید. بلاتکلیفی در پرونده هستهای زیر سایه وضع از نفس افتاده «برجام» ، موضوع دخالت ایران در جنگ اوکراین و سرانجام مساله حقوق بشر، دامنه اختلافات مزمن تهران و غرب را تشکیل میدهد. تهران در ماههای اخیر برخی نشانهها را برای آمادگی گفتوگو با غرب برای حل اختلافاتش نشان داده است.
با این حال غربیها هربار از دادن چراغ سبز خود داری کردهاند. رویکرد غرب اکنون بهرهگیری از نقاط ضعفی است که میتواند از آن برای مزایای راهبردی آینده روابط خود با تهران استفاده کند. غربیها توجه خود را بر نقاط اساسی اقتصادی و سیاسی حاکمیت سیاسی ایران متمرکز کردهاند. این توجه و تمرکز شبیه تجربهای است که پیشاز این در دوران «جنگ سرد» و در حال حاضر با روسیه جریان دارد. در واقع رابطه انتخابی غرب با حاکمیت سیاسی ایران، شکلی از «جنگ در زمان صلح » است که هدف اصلی آن ضعیفسازی هرچه بیشتر دولت یا نظام سیاسی است. در نگاه غرب «حاکمیت ضعیف» درانجام وظایف و اجرای آن که پاسخ به مطالبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم خود است، ناتوان خواهد بود. در این حال نیروهای اجتماعی درگیر منازعات درونی خود شده و دیوانسالاری دچار ناکارآمدی و بعضا فساد خواهد شد. مهمتر هنگامی است که دولت برای بازسازی اعتماد از دست رفته، فاقد ایدههای قوی و نافذ، نزد افکار عمومی خود شود. غربیها در تعقیب سیاست راهبردی خود در قبال حاکمیت سیاسی ایران، روشی چند لایه را در دستور کاردارند: گسترش دامنه تحریمهای فلجکننده، کاهش ارزش پول ملی و محدود سازی درآمدهای آن؛ حمایت از جریانهای مخالف با سازماندهی آنها؛ بهرهگیری از اختلالهای موجود در تصمیم سازی و القای وحشت در این امر؛ جلوگیری از دستیابی به فناوریهای علمی - تکنولوژیک؛ افزایش عملیات گسترده جاسوسی از توانمندیهای تکنولوژیک داخلی و گاه انجام عملیات خرابکارانه در آن؛ تمرکز اقتصادی بیشتر بر امر بازدارندگی و کمرنگ شدن جایگاه دیگر بخشهای اقتصادی در برنامهریزیها؛ ایجاد دغدغههای مدام در محیط ژئوپولیتیک؛ تلاش برای ایجاد حس ناامنی و از بین بردن اعتماد به نفس سیاستگذاران؛ تشدید اختلاف میان حاکمیت و مردم؛ تخریب روانی در برابر چالشهای غیر منتظره؛ مزمن کردن کمبودها از جمله بحران ارز و تنگناهای پیشروی تولید و سرانجام، زدن ضربات محکم بر پیکر ضعیف شده. سیاستخارجی ادامه سیاست داخلی است.
تصور عکس این امر به مفهوم نادیده گرفتن هرآن چیزی است که یک بازیگر صحنه سیاست بین المللی را دچارانزوا، بیعملی، آسیب و ضعف خواهد کرد. در این صورت، فرصتها برای رقیبان و منازعهگران فراهم میشود. تهران در چالش با آنچه غرب در پی تحمیل آن به ایران است، جز تکیه بر اعتماد عمومی و پرهیز از اعمالی نیست که بر عمق و اندازه فاصله میان ملت و حاکمیت میافزاید. طرفه اینکه غرب الزاما بانی ایجاد همه بحرانها نیست، بلکه در واقعگرایانه و فرصتطلبانهترین حالت به تشدید آنها کمک میکند. تهران اکنون با تقویت روابط منطقهای خود، منفذی برای برون رفت از انزوای تحمیلی را ایجاد کرده است. میشود این مهم را در اندازه «نباختن» صد درصد مقابل رقیب به حساب آورد اما به معنای «برد» هم نیست. تحقق این امر الزامهای خود را میطلبد که خاستگاهش داخل است نه بیرون.
سیدمحمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت نوشت: بازار سرمایه سال ۱۴۰۲ را با بیم و امید شروع کرده است. شروع سال همزمان با رکوردشکنی شاخص و عبور از سقف تاریخی مرداد ۱۳۹۹ بوده است. بازگشتی که ۳۱ ماه به طول انجامید. از سوی دیگر، ریسکهای بازار سرمایه بیشازپیش افزایشیافته و سهم سایر ذینفعان همچنان ناچیز است.
تأمین مالی بازار سرمایه برای تشکیل سرمایه در بخش واقعی اقتصاد از طریق تأسیس شرکت پروژه در محاق است و تأمین مالی بخش خصوصی در بورس بسیار ناچیز است و در مقابل دولت و بخش عمومی، تأمین مالی سنگینی در این بازار انجام دادهاند که سبب افزایش نرخهای بهره به سطوح جدید شده است. از سوی دیگر، افزایش سرمایه از محل آورده نقدی به دلیل دشواریهای اداری و عملیاتی و عدم مشوقها، عملا از دستور کار شرکتها حذفشده و درنتیجه تأمین مالی از این طریق نیز ابتر مانده است. هرچند سیاستهای مجلس شورای اسلامی در معافیت مالیاتی افزایش سرمایه از محل سود انباشته توانسته برخی شرکتها را به عدم تقسیم سود و هدایت سرمایه به سمت اشتغال و رشد تولید علاقهمند سازد. در این میان، اصلاح نظام پرداخت سود نقدی از طریق سجام باوجود کاستیهایی در اجرا، گام مؤثری در افزایش کارایی عملیاتی بازار بوده است. درعینحال، بازار نیازمند اصلاح فرآیندهای قانون تجارت است تا بتواند چابکتر و پویاتر عمل نماید. ورود شرکتهای جدید رو به کاهش گذاشته است که علاوه بر رکود بازار، سوء تدبیرها و برخوردهای سلیقهای در آن بیتأثیر نبوده است. هرچند پس از سالها یک شرکت از بخش اقتصاد دیجیتال وارد بازار سرمایه شده است، اما همچنان شرکتهای زیادی پشت صف ورود هستند.
درحالیکه بازار سرمایه سال ۱۳۹۹ به افزایش کدهای سهامداری به بیش از ۴۰ و ۵۰ میلیون از طریق قابلیت معامله مستقیم و غیرمستقیم سهام عدالت بر اساس دستور مقام معظم رهبری به خود میبالید، حالا بیش از دو سال است که فروش مستقیم سهام عدالت و بیش از یک سال است که فروش غیرمستقیم سهام عدالت برخلاف قانون و آییننامه آن متوقفشده است و حقوق سهامداران عدالت که سهامدار عادی شرکتها هستند بهطور برابر با سایر سهامداران رعایت نمیگردد.
در کنار این موضوعات، سرمایهگذاران در بازار نگرانیهای متعددی دارند. قطعیهای برق و گاز، عوارض در حوزههای مختلف، تغییرات سریع مقررات و قیمتگذاری دستوری ریسکهایی است که این روزها بازار سرمایه با آن دستبهگریبان است. در شرایطی که در شفافترین و نقد شوندهترین بازار، سهامداران نگرانیهای فوق را دارند، عجیب نیست که سرمایهگذاری بیش از یک دهه است که در اقتصاد منفی بوده است. به نظر میرسد باید بازار سرمایه و دغدغه فعالین آن را گوشهای از مشکلات بخش واقعی اقتصاد دانست و برای اهتمام به رشد تولید نسبت به حل آن اقدام عاجل نمود.
ابوالفضل صفری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با تیتر «دلارزدایی» شرط ورود ایران به نظم نوین بینالمللی نوشت؛
۱. ایران سالهاست آماج جنگ اقتصادی و ارزی وحشیانه غرب قرار دارد. این جنگ اقتصادی بر پایه هژمونی دلار و این واقعیت که امریکا از دلار به عنوان سلاح بهره میبرد، شکل گرفته است. در مقابله با این تهاجم، نیاز بود وابستگی به دلار در اقتصاد ایران کاهش یابد، اما در عوض با خیانتهای شبکه ایرانی همکار غرب و سوءتدبیرهای برخی از مسئولان، وابستگی به دلار بیشتر میشود و در مقابل ارزش ریال به صورت پیوسته کاهش مییابد که این روند منجر به شکلگیری سلطه دلار و مرجعیتزدایی از ریال در اقتصاد سیاسی ایران شده است. این وضعیت، تورم را صعودی و بیاعتمادی و عدمقطعیتها را در نظام اقتصادی ایران تشدید کرده است.
۲. وضعیت فوق برای برخی در ایران موهبت است، یکی از اعضای شبکه همکار غرب که در دولت دوازدهم دارای مسئولیت نیز بود، در پاسخ به اعتراض دانشجویان انقلابی به برنامههای اقتصادی- اجتماعی دولت وقت اظهار داشته بود که ایران فقط باید ۳۰ میلیون جمعیت داشته باشد و فقط هم نفت بفروشد تا بتواند با دلار آن، غذا وارد کند و برای فروش نفت هم باید تنش با امریکا را به صفر برساند و نقشی را که امریکا برای ایران تعریف میکند، بپذیرد! در این چارچوب ایدئولوژیک، جنگ اقتصادی غرب علیه ایران یک موهبت برای جریان غربگرا است چراکه به زعم این جریان، بستر لازم برای نرمالسازی جمهوری اسلامی ایران، دستکاری ادراک ایرانیان در جهت قدرت بخشیدن به آنها، افزایش رانت و سودهای میلیارد دلاری برای شبکه اختاپوسی غربگرایان و امکان تصاعد آشفتگی سیاسی- اجتماعی در جهت اقتدارزدایی از نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم میشود. با این وصف، عجیب نیست که تلاش نظام برای دلارزدایی، مبارزه با حاکمیت استعماری دلار و تقویت ارزش ریال، صدای عدهای را بلند میکند.
۳. در حالی که هنوز در ایران بمبارانشده توسط غرب با سلاح دلار، مطرح کردن دلارزدایی با مخالفتهای به ظاهر اقتصادی و دانشگاهی مواجه میشود، جهان شاهد افزایش شدت، عمق و دامنه دلارزدایی است. کشورهایی مانند چین، روسیه، هند، ترکیه و برزیل به شکل گستردهای در حال کنار گذاشتن دلار از مناسبات مالی خود هستند و دامنه این روند به کشورهای آسیای جنوبشرقی نیز رسیده است، حتی کشورهایی مانند عربستان و امارات در حال فاصله گرفتن از دلار هستند. دلارزدایی واقعیتی است که در چارچوب آن، شرکتهای فرانسوی در فروش انرژی به چین، به جای دلار از یوآن استفاده میکنند. در غرب برخلاف محیط رسانهای و دانشگاهی- سیاسی ایران، دلارزدایی به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده است و از آن با تعابیر تلخی مانند بالکانیزاسیون سیستم مالی جهانی یاد میشود.
کارشناسان غربی در توضیح دلایل شدت یافتن روند دلارزدایی، به استفاده بیمارگونه امریکا از دلار به عنوان سلاح و همچنین بحرانهای مالی غرب اشاره میکنند و دلارزدایی را نتیجه تلاش کشورها برای در امان ماندن از این دو مخاطره میدانند.
۴. علاوه بر دو دلیل فوق، طی سالهای اخیر جریانهای تجاری در سطح منطقهای (برخلاف سطح جهانی) رشد یافتهاند و این امر نیز به نوبه خود بر جریانهای مالی تأثیر گذاشته است، به نحوی که طی سالهای اخیر تجارت جهانی دلار ۲۰ درصد کاهش یافته است. این وضعیت برآمده از این واقعیت است که منطقهگرایی در حال شکلدهی به نظم جدید بینالمللی است؛ نظمی چندقطبی که در آن خبری از هژمونی یک ارز و یک نظام مالی مشخص نخواهد بود بلکه چند سیستم مالی مستقل جایگزین نظام مالی مبتنی بر دلار خواهند شد. بدیهی است برای گذار به این نظم جدید، قدرتهای نوظهور درصدد جایگزینسازی دلار با ارزهای ملی در مبادلات درونمنطقهای یا بینمنطقهای برآیند.
۵. نظم کنونی جهانی در حال گذار به یک نظم چندقطبی است. جمهوری اسلامی ایران برای عبور از دوران گذار و به دست آوردن ظرفیت ایفای نقش در دوران نظم جدید، باید از آشفتگیهای اقتصادی- سیاسی ایمن بماند، شرط ایمن ماندن ایران از آشفتگیهای اقتصادی- سیاسی، پایان دادن به سلطه استعماری دلار در ایران و تقویت ارزش ریال از یکسو و از سوی دیگر جایگزین کردن ارزهای دیگر با دلار در مبادلات منطقهای و بینمنطقهای است. این امر شرط لازم برای دفاع از ایران در برابر تهاجم غرب برای تبدیل ایران به زمینی سوخته و پیششرط اصلی ساختن ایران قوی است. فقط ایران قوی است که میتواند ظرفیتهای عظیم ژئوپلتیک و ژئواکونومیک ایران را در مناطق غرب آسیا، آسیای مرکزی، آسیایجنوبی و در مجاورت با اروپا فعال بسازد و رفاه و آبادانی را برای ایرانیان به ارمغان آورد. زمان به سرعت در حال طی شدن است، تحولات جهانی نیز با سرعت بسیار بالایی در حال رخ دادن هستند و دولت سیزدهم که با شعار ایران قوی موفق شد اعتماد ایرانیان را به خود جلب کند، باید گامهای بلندی در مبارزه با سلطه دلار بردارد تا مبادا نقش ایران در دوران گذار به نظم نوین بینالمللی به حاشیه رود.