به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۷ اسفند ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که اوج گیری بورس در روزهای پایانی سال و تحلیلهایی از وضعیت اقتصاد ایران در سالی که گذشت و پیش بینیها از اقتصاد ۱۴۰۰ در کنار گمانه زنیهای انتخاباتی درباره کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری و آخرین خبرها از واکسنهای ایرانی کرونا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
سفرهای نوروزی و نگرانی از اوج گیری شیوع کرونا در شهرهای مختلف و جمع بندی دخل و خرج بودجه ۱۴۰۰ نیز دو محور دیگر مهم روزنامههای امروز است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مجید ابهری رفتارشناس طی یادداشتی با عنوان چرا سطح توقع مردم اینقدر بالا رفته؟! در شماره امروز آرمان ملی نوشت: چندی پیش یکی از کارشناسان محترم صداوسیما در ادامه روند صحبتهای جنجالی کارشناسان قبلی، اعلام کردند که مردم سطح توقعشان را پایینتر بیاورند و گوشت و میوه نخورند. این خانم کارشناس که متاسفانه ماسک روی صورتشان مانع میشد که او را بشناسیم، معتقد بود فرزندانمان را نیز باید قانع بار بیاوریم که تقاضای گوشت و مرغ نداشته باشند؛ اما وزن بالای این کارشناس محترم نشان میداد که خودشان هیچوقت قانع نبوده و این صحبتها فقط در رسانه ملی جای بحث دارد، نه در زندگی شخصی. با این اوصاف بد نیست نگاهی به وضعیت بازار اقلام خوراکی در آستانه نوروز بیندازیم تا بیشتر پی ببریم که چرا مردم اینقدر توقعشان بالا رفته! (البته از دید کارشناسان صداوسیما) که بر سر سفره شاید شاید گوشت و مرغ و میوه باشد؟! بر کسی پوشیده نیست که هجوم دلالان و واسطهها به بازار کشور و القای قحطی کاذب مقدمه تخریب امید مردم به آینده است. اشاره و تاکیدی که مقام معظم رهبری بر گرانی آزاردهنده و فشار به اقشار کمدرآمد داشتند، نشان از ضرورت توجه به کنترل قیمتها و کوتاه نمودن دست دلالان و واسطهها از میان تولیدکننده و مصرفکنندگان است. در حال حاضر حداقل هفت واسطه میان تولید و مصرف وجود دارد و در بازار میوه و ترهبار، آثار این دلالیها، آزار محسوسی را بر مردم وارد مینماید. هجوم برخی از افراد به مغازهها در تهران و شهرستانها، برای خرید روغن نباتی و برخی از اقلام ضروری، مقدمهای ناخوشایندی بر قحطیسازی کاذب در بازار خردهفروشی است.
در این میان کسی صدای بازنشستگان و اقشار کمدرآمد که روزهای سخت و طاقتفرسایی را میگذرانند، میشنود که حقوق ماهیانه اکثر آنها زیرخط فقر مطلق تعیین شده است؟ آیا بد نیست که صداوسیما به جای حضور این کارشناسان در برنامههای تلویزیونی و توهین به مردم که توقع خود را تا نان خشک و نسیه پایین بیاورید، بررسی نماید چرا میلیونها جوجه یکروزه زنده دفن شدند و آیا این روزهای که یک کیلو مرغ در بازار یافت نمیشود، چرا آن زمان با این متخلفان که قصدشان گرانی مرغ بود، برخورد نشد؟ آیا کسی میداند که کشتن آن همه جوجه یکروزه به گرانی و کمیاب شدن مرغ در بازار ارتباطی دارد؟ آیا کارشناسی در تلویزیون در این رابطه صحبت کرده است؟ از نگاه رفتارشناسی، احساس امنیت بیشتر از از خود امنیت گرانبهاتر و ضروریتر است و دیدن کشتی در آب امری طبیعی و قابل قبول بوده، اما اگر آب در کشتی دیده شود، موردی خطرناک و مصیبتساز خواهد بود. ما این روزها در شرایط دیدن آب در کشتی قرار داریم و برکسی پوشیده نیست که هیچکسی در صورت وقوع آسیب به کشتی در حاشیه امنیت نخواهد بود. خدا را شکر در این روزها و در آستانه نوروز ۱۴۰۰، شیوع کرونا دلیلی بر لغو دید و بازدیدهای نوروزی شده و گرنه تهیه اقلام پذیرایی عید نوروز، مصیبت بزرگتری در کنار مصائب دیگر ایجاد میکرد، البته اگر از دید برخی خرید یک کیلو شیرینی و آجیل افزایش سطح توقع جامعه نباشد. اوضاع گفتمانهای سیاسی نیز در سطوح مختلف اجرایی به شکل و جهتی حرکت میکند که انگار مردم در ایفای وظایف و نقشهای خود قصور کرده و آنها مسبب این همه آشفتگی در بازار و نظام سلامت کشور همزمان با شیوع کرونا هستند و باید مجازات شوند یا حداقل از مسئولان عذرخواهی کنند، اما خدا شاهد نوشتن این سطور است که از مردم به غیر از عشق و معرفت چیز دیگری ندیدیم و عشق آنها به ارزشهای عقیدتی و الهی ظرفیت تحملشان را افزایش داده و صبرشان را همچنان رشد میدهد. پس خانم کارشناس صداوسیما، لیاقت این مردم بسیار بالاتر از این حرفاست.
امیر محمود حریرچی طی یادداشتی کوتاه در شماره امروز روزنامه آفتاب یزد نوشت: موضوعی که از اول ورود کرونا به کشور تا به همین الان مطرح بوده، بحث سفر رفتن است که متاسفانه با هر تعطیلی مردم راهی سفر شدند و وضعیت را خراب کردند. حالا به ایام نوروز نزدیک میشویم و در خصوص سفر رفتن یا نرفتن در این ایام شاهد بحثها و اظهارات مختلفی بودیم تا اینکه با مشخص شدن رنگبندی شهرها، معلوم شد مردم میتوانند به سفر بروند و حتی با وجود قسم حضرت عباس (ع) وزیر بهداشت. اما این مشکل از آنجا شروع میشود که یک نوع کلافگی در میان مردم دیده میشود که یک نوع این کلافگی از این منظر است که مردم بابت در خانه ماندن خسته شدند و کلافگی دیگرشان از منظر زندگی و معیشتی است.
اگر یک تعامل درستی بین دولت و مردم بود و دولت متعهد به قوانین و محدودیتها بود و از لحاظ معیشتی به مردم کمک میکرد متقابلا مردم هم با آنها همراهی میکردند. اما متاسفانه اینگونه نیست. الان مردم ما موج چهارم کرونا را باور ندارند و درک درستی هم از آن ندارند به این دلیل که اطلاعاتی که در این مورد داده میشود دارای تناقض است. در صورتی که اگر اطلاعات درست را به مردم بدهند و آنها اطمینان کنند قطعاً بسیاری از موارد را در هرزمینهای رعایت میکنند، اما عملا اینطور نیست مثلاً میگویند امسال رونق اقتصادی داشتیم، اما چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. از طرفی وقتی اعتماد وجود نداشته باشد بسیاری از مسائل را مردم جدی نمیگیرند در حالی که بحث کرونا بهخصوص ویروس جهش یافته آن جدیتر از این حرفهاست. فارغ از بحث اعتماد مسئله بسیار مهم دیگر آن است که ما مردمی خودخواه شدهایم و به دیگران توجه نداریم اگر در مورد کرونا بحث دیگر مراقبتی را مطرح میکردند، خودمراقبتی هم خواه یا ناخواه اتفاق میافتاد متاسفانه ما این دگر مراقبتی را در هیچ مسئلهای نداریم. از سوی دیگر دلیل آنکه مسئولان هم سفر رفتن را ممنوع نکردند این است که میخواهند شرایط را عادی جلوه دهند و بگویند همه چیز تحت کنترل است و ما توانستهایم در خصوص کنترل کرونا خوب عمل کنیم.
محمد یوسفی آرامش در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان بورس و اقتصاد در چشم انداز ۱۴۰۰ نوشت: سال ۹۹ با همه چالشهای بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود رو به پایان است؛ سالی که تا به مدتهای طولانی به یاد همه ما خواهد ماند؛ اما آنچه که دردناک است آنجاست که سیاستگذاریهای اقتصادی، تاثیرات تصمیمات غیرمنطقی برخی از مسئولین کشور و شرایط سختی که کرونا ایجاد کرد، قرار است به صورت جدی در سال ۱۴۰۰ نیز همراه ما باشد؛ به نوعی قرن جدید را با چالشهایی جدید شروع خواهیم کرد. یکی از پرسشهای مهم این روزهای مردم این سوال مهم است که چه چیزی پیش روی بورس و اقتصاد ایران است؟ در خصوص این پرسش مهم، باید با احتیاط بیشتری به مردم نگران کشورم پاسخ دهم. اقتصاد پیش روی ایران، جادهای مه آلود و در هالهای از ابهام است؛ نمیتوان در خصوص آن با قطعیت کامل سخن گفت؛ چرا که ذات زندگی در دنیای مدرن همراه با عدم قطعیتهای بسیاری است؛ اما میتوان با چیدمان صحیح دادههای محیطی، نتایجی احتمالی را پیش بینی کرد؛ واقعا چه چیزی پیش روی ماست؟
برای پاسخ به این پرسش، باید نگاهی به چند موضوع مهم داشته باشیم؛ برجام، FATF، نرخ ارز، رشد نقدینگی و انتظارات تورمی و اخبار سیاسی حاکمیت به مردم، از موارد اثرگذار بر اقتصاد پیش روی ایران هستند. در خصوص برجام، به نظر منطقی نمیرسد که سیاستها و دخالتهای حاکم حزبی در ایران و همچنین انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ماههای آینده، اجازه دهند که حداقل تا ماههای ابتدایی سال ۱۴۰۰ شاهد بازگشت طرفین به برجام باشیم. حقیقت این است که آمدن بایدن یکی از حلقههای اقتصاد ایران است و به معنای گشایش کامل اقتصادی نیست. این خود یکی از سیگنالهای مهم در خصوص وضعیت پر ابهام اقتصادی فصل اول سال پیش روست؛ در خصوص نرخ ارز و کرونا نیز مواردی، چون نیازهای جدید مردم، مثل سفرهای خارجی با بازگشایی بیشتر مرزها بعد از واکسیناسیون، بیشتر باید مورد توجه باشد؛ البته با قطعیت صحبت کردن در چنین موضوعی ممکن نیست و باید منتظر تصمیمات کلان دولت در خصوص اجرای طرح واکسیناسیون برای مردم باشیم و تفاوت اجرایی جمهوری اسلامی با دیگر کشورها را در نظر بگیریم. در این میان احتمال افزایش صادرات نفتی کشور را نباید نادیده گرفت که میتواند موجب ارز آوری بیشتر شود؛ البته این عدد قطعا کمتر از عدد پیش بینی شده در بودجه مجلس ایران است؛ چرا که بازگرداندن مشتریان از دست رفته، به همین راحتی که روی کاغذ مطرح شود نیست؛ مگر آنکه سرعت کنترل کرونا موجب بهبود وضعیت کسب و کار جهانی و نیاز گستردهتر کشورهای جهان شود. از طرفی دیگر، سیاستگذاریهای مجلس در بودجه سال ۱۴۰۰، خبر از احتمال رشد تورم در سال پیش رو میدهند که بر دیگر نگرانیها میافزاید و در برخی تحلیلها تا ۳۰ درصد هم پیش بینی میشوند؛ کما این که درآمدهای مالیاتی پیش بینی شده با وضعیت اسفناک کسب و کارها، خود یکی از چالشهای جدی پیش روست. آنچه که نگران کننده است، اخبار در خصوص پیش گیری پول از شبه پول است؛ ترجمه روان و ساده این جمله آن است که نقدینگی به زودی باری دیگر در کشور خیز بر خواهد داشت و آنچه که به صورت مستقیم پس از آن انتظار میرود چیزی جز افزایش تورم نیست. سیاستگذاریها در خصوص FATF هم از موارد مهم تسهیل کننده هستند که به صورت مستقیم بر قیمتها اثرگذارند و متاسفانه همچنان در ابهام هستند.
درخصوص نگرانیهای بسیاری از مردم عزیزمان در رابطه با بورس، از نگاه اقتصاد کلان باید مطرح کنم احتمالا با توجه به رشد دوباره نقدینگی و شرایط سیاسی و اقتصادی سال آینده و همچنین با پیش بینی رشد مثبتتر برای برخی صنایع در بازارهای جهانی، احتمال خیز دوباره مثبت بورس ایران امری منطقی است؛ اما آنچه که وظیفه جدی خود میدانم تا به خواننده محترم تذکر دهم، این نکته مهم است که بورس ایران دیگر آن رشد پر سرعت پرشی را که نتیجه هیجان بیش از حد جامعه بود نخواهد دید؛ و انتظار رشدهای اصولیتر و منطقیتر از بورس ایران میرود.