به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۶ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که جولان گرانی در بازار شب عید و تیترهای انتقادی درباره مدیریت قیمت مرغ و شکل گیری صف برای تهیه این کالای خوراکی از یک سو و بیمها و امیدهای اقتصاد در سال ۱۴۰۰ در کنار تاکید بر شفاف سازی در روند واکسیناسیون از سوی دیگر در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
رونمایی صادق محصولی از مدل انتخاباتی چهار مرحلهای جبهه پایداری و آغاز فاز ۲ و ۳ مطالعات بالینی واکسن کووایران از دیگر تیترهایی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز مورد توجه سردبیران قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
محسن پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت دربخشهایی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان سالی که گذشت، سالی که پیش روست، نوشت: نامگذاری سالهای ۹۸ و ۹۹ بهعنوان «رونق تولید» و «جهش تولید» در پیام نوروزی مقام معظم رهبری، گوشهای از برنامه کلان معظم له برای صیانت از معیشت مردم بود، سالهایی که یکایک و از پی هم نامهایی اقتصادی یافتند تا شاید گره اقتصاد کشور کمی بازتر شود یا حداقل تنگتر نشود.
دلار سال ۹۹ را در کانال ۱۵ هزار تومان آغاز کرد و در پایان بهار به ۱۸ هزار تومان رسید، اما با آغاز فصل تابستان به کانال ۲۰ هزار تومان وارد شد و تا اواسط تابستان در محدوده قیمتی ۲۵ هزار و ۵۰۰ تومان در نوسان بود. این افزایش نرخ در هفته پایانی مهرماه تا ۳۲ هزار تومان نیز رسید. هرچند در ادامه دلار با روند کاهشی روبهرو گردید و تا کانال ۲۲ هزار تومان وارد شد و حالا در روزهای پایانی سال در محدوده قیمتی ۲۴ هزار و ۶۰۰ تومان آرامگرفته است. درحالیکه افزایش نرخ دلار به همه بازارها و محصولات سرایت کرده بود، قیمت ماشین، مسکن، محصولات غذایی و سایر مایحتاج مردم بهطور روزانه تغییر میکرد.
بعضی از کارشناسان مهمترین دلیل افزایش قیمت دلار را به کاهش عرضه ارز مرتبط میدانستند. از سوی دیگر پیشبینی بازگشت ارز صادراتی از سوی بازرگانان آنطور که مقامهای دولتی و بانک مرکزی طراحی کرده بود، عملیاتی نشد و صادرکنندگان از بازگرداندن ارزهای خود و فروش آن در سامانه نیما با نرخی پایینتر از بازار آزاد سر باز زدند. درعینحال ارز ترجیحی یا دلار ۴۲۰۰ تومانی که برای تأمین واردات کالاهای اساسی تعلقگرفته بود، با معضلات بسیاری همراه بود و نه تنها نتوانست کالا را باقیمت مناسب به دست مصرفکنندگان برساند، بلکه فقط بهعنوان رانت به جیب افراد خاصی وارد شد.
بانک مرکزی نرخ تورم را در سال ۹۹ کاهنده پیشبینی کرده و آن را ۲۲ درصد اعلام کرده بود، اما باوجود مشکلات فزایندهای که در اقتصاد کشور به وجود آمد، نرخ تورم نقطهبهنقطه بهمن ۹۹ به ۴۸/۲ درصد رسید که این میزان از خرداد ۹۸ به اینسو سابقه نداشته است. بانک جهانی پیشبینی رشد یکدرصدی برای سال ۲۰۲۱ میلادی برای اقتصاد ایران کرده است که میتواند حاصل کاسته شدن آثار همهگیری کرونا و ازسرگیری واردات و صادرات کشور باشد. گزارش مرکز آمار ایران از نرخ رشد اقتصادی ۹ ماهه که آخرین گزارش رسمی از وضعیت کلان اقتصاد ایران در سال ۹۹ است، نشان میدهد که نرخ رشد اقتصادی فصل پاییز به ۰/۸ درصد رسیده که گویای رشد ناچیزی نسبت به تابستان است. اقتصاد ایران امسال را بابیم وامیدهایی توأمان به پایان رساند و حالا به استقبال سالی میرود که در آن انتخابات مهم ریاست جمهوری را پیش رو دارد و امیدوار است تا شاید باروی کار آمدن دولتی جدید، اتخاذ سیاستهای تازه اقتصادی و رفع احتمالی محدودیتهای بینالمللی، اقتصاد کشور بتواند در مسیری رو به رشد هرچند اندک و محدود گام بردارد.
«جهانصنعت» - طی یادداشتی با عنوان درک ناقص رییس مجلس از اقتصاد در شماره امروز خود نوشت: آقای محمدباقر قالیباف حالا دیگر رییس یکی از قوای سهگانه ادارهکننده کشور شده و از نظر سطح مسوولیت با قالیبافی که ۱۲ سال شهردار تهران بود و با آقای قالیبافی که در سپاه پاسداران فرمانده بود نیز تفاوت بنیادین دارد. محمدباقر قالیباف رییس مجلس ایران با کسی که کاندیدای ریاستجمهوری بود یا هنوز هست نیز تفاوت اساسی دارد. حالا شهروندان ایرانی انتظار دارند رییس مجلس قانونگذاری به هر چه در هر حوزهای از سیاست داخلی، سیاست خارجی یا اقتصاد میگوید خوب فکر کند و بداند که سخنان او با دقت از سوی مردم و نخبگان رصد میشود و بر اساس همین گفتهها درباره او داوری خواهند کرد.
واقعیت این است که سخنان و داوریهای رییس مجلس ایران درباره تحولات اقتصادی و نیز خواستهای او از اقتصادگردانان، از کمیسیونهای مجلس و از مدیران دولت در بخش اقتصاد نشان میدهد درک او از چگونگی کارکرد متغیرهای اقتصادی و اقتصادگردانان ناقص و با غلظت سیاسی بسیار بالا و بر همان روالی است که شاید پیش از این در حوزه فعالیتهای نظامی داشته است به این معنا که ایشان تصور میکنند اگر به عنوان رییس مجلس امروز بگوید قیمت شیر یا ماست از سطح توانایی و قدرت خرید شهروندان بالاتر است و باید کاهش یابد فردا همین خواسته او اتفاق میافتد و باید بیفتد. اما واقعیت این نیست. اقتصاد پدیدهای گیجکننده و در عین سادگی بسیار پیچیده است. اگر امروز به کارخانههای شیر دستور دهید از فردا قیمت فروش را کاهش دهند به شما میگویند به دامداران دستور دهید قیمت شیرخام را کاهش دهند تا ما نیز این کار را با لحاظ کردن سایر معادلات و ملاحظات در دستور کار قرار دهیم. حالا شما میروید به دامداران میگویید باید قیمت شیرخام را کاهش دهید، آنها میگویند شما به فروشندگان علوفه دستور دهید قیمت علوفه را کاهش دهند تا ما نیز این کار را انجام دهیم. تولیدکنندگان نهادههای دامی و علوفه نیز میگویند دلار را ارزان کنید و تحریمها را بردارید تا با قیمت کمتری واردات و تولید داشته باشیم. شما حالا به دارندگان ارز دستور میدهید ارز خود را در بازار ارزانتر عرضه کنند و آنها میگویند وقتی در بازار قیمت ارزها تفاوت معنادار با قیمت دستوری دارد چرا باید ارزهایمان را ارزان بفروشیم و حالا به دولت میرسید که کاری کند تا دلار ارزان شود و… .
ریاست مجلس قانونگذاری نابردبار است و میخواهد کارها زود و تند انجام شود و به همین دلیل میگوید حرف زدن فایده ندارد و باید عمل کرد. اقتصاد، اما اینگونه نیست که با دستور دادن و زود و تند و با همه نیرو دستور دادن، زود و تند واکنش نشان دهد. ایران البته هرگز نتوانسته است نیروی مادی سازمانیافتهای مثل حزب کمونیست شوروی فراهم کند که از الف تا ی، همه چیز را کنترل کند و در آخر هم تسلیم شود و این تجربه را برای بشریت یادگار بگذارد که با زور نمیتوان اقتصاد را وادار کرد مطابق میل ما عمل کند. رییس مجلس باید بردبار باشد و به دانش اقتصاد احترام بگذارد و یادش باشد در دولتهای احمدینژاد با آن همه درآمد ارزی باز هم دلار نافرمانی کرد و در یک دوره کوتاه سه برابر شد.
عادل جهانآرای روزنامهنگار در سرمقاله امروز روزنامه همدلی با عنوان مواظب آرزوهای مردم باشید، نوشت: این روزها کمتر شهری را در کشور میتوان یافت که در آن شاهد صفهای طولانی برای تهیه مرغ یا تخم مرغ و ایضا مواد روغنی یا کالاهای ضروری دیگر نباشیم. این وضعیت در شهرهای بزرگ از جمله تهران با شلوغی و ازدحام بیشتری قابل مشاهده است و چه بسا ما و شما هم خود یکی از آن کسانی باشیم که مدتها برای دریافت مرغ و تخم مرغ با ماسک یا بدون ماسک، در مراکز فروش لحظهشماری کردیم و بزرگترین آرزوی ما رسیدن به ترازوی فروشنده بوده تا بتوانیم یک یا دو قطعه مرغ مثلا گرم را از آنها بگیریم. جالب اینجاست که در طول دهههای اخیر هیچ کس هم برای حل مشکل توزیع مرغ یا تخم مرغ و دیگر اقلام ضروری چارهاندیشی نکرده است و هر بار هم مسئولان ذیربط مشکل را به گردن تولیدکنندگان و برخی از مسئولان هم عامل اصلی افزایش یا کمیاب و نایاب شدن کالاهایی مثل مرغ را به مصرف بیش از حد مردم ربط میدهند و به جای ارائه راهکارهای منطقی و عملیاتی، تأکید میکنند که مردم این کالاها را نخرند.
امکان ندارد روزنامههای یک سال از این سالهای ماضی را ورق بزنیم و در آن عکسی از تخم مرغ و مرغ با تیترهای شگفتانگیزی مثل «مرغ ارزان میشود» یا «مرغ از سفره مردم پرواز کرد» نبینیم. این تیترها به بخشی از ادبیات رسانهای کشور ما تبدیل شده است، به صورتی که انگار اگر این سوژه وجود نداشت، ما روزنامهنگاران دچار چالش بیسوژهگی میشدیم و از سوی دیگر، ما مردم هم آرزوی دیگری به جز تهیه مرغ و تخم مرغ برای زندگی نداشتیم. در حقیقت تهیه تخم مرغ یا مرغ به بخشی از دغدغه زندگی جامعه ما تبدیل شده است. یعنی سطح خواست و مطالبات ما چنان پایین آمده است که نمیتوانیم آرزوهای بزرگتری را برای زندگی خود متصور شویم. «آرزو» یکی از پربسامدترین واژهها در زندگی انسانها است. بیتردید از زمانی که انسان واژه آرزو را- به هر شکلی که در زبانهای دیگر هست- به کار میبرد، از آن، چیزی جز آسایش یا رسیدن به خواسته خود، متصور نیست. همه انسانها آرزوهای فراوانی دارند که با امید گره خورده است. امید، آرزو نیست، بلکه موتور آرزوست. به عنوان مثال کسی که آرزو دارد روزی به مقامی برسد ـ اگر منطقی و شدنی باشد ـ در واقع امیدوار است که به آرزوهایش برسد و برای رسیدن به آن جایگاه تلاش میکند و موانع را از پیش پا برمیدارد.
بسیاری از کسانی که امروز از کشور مهاجرت میکنند، در واقع برای رسیدن و نایل شدن به آرزوی خود هستند، زیرا گمان میکنند-و در واقع حقیقت آن را در اینجا میبینند- که در اینجا نمیتوانند به آرزوهایشان برسند. وقتی که سطح و شأن و ارزش آرزوهای یک جامعه سقوط میکند و مردم به جای آنکه آرمانهای بزرگی در سر داشته باشند، همه هم و غم آنها به دست آوردن نانقاتقی است تا بتوانند فقط به حیات خود ادامه بدهند، یا گرفتن تخم مرغ است، نمیتوان از آن جامعه انتظار توسعه یا پیشرفت را داشت. با توجه به واقعیتهای امروز جامعه و به اذعان مسئولان –از جمله آقای روحانی- به ۶۰ میلیون ایرانی باید یارانه داد، به زبان ساده یعنی بیش از ۷۰ درصد جامعه چشم به یک آرزوی کوچک و کمارزشی به نام یارانه دوختند که هر روز ارزش آن کاهش مییابد. حال که این روزها با افزایش سرسامآور قیمت کالاها، مردم امکان دسترسی به بسیاری از کالاها را ندارند و حتی تخم مرغی که روزگاری یکی از ارزانترین کالاها بود، در زمره کالای لوکس درآمده است و نیازمندان باید از این فروشگاه به آن فروشگاه دنبال تخم مرغ ارزان بگردند، در حقیقت جهت و شکل و اندازه آرزوی آنها تغییر کرده است. شکی نیست که با آرزوهای تخممرغی نمیتوان مدعی ساخت جامعه یا رسیدن به رفاه برای همنوعان خود شد و دنبال آرزوهای بزرگ رفت. آرزوهای بزرگ در چنین محیطی بیشتر به رویاها شباهت پیدا میکند و دست نیافتنی میشود. اگر مواظب پایین آمدن سطح آرزوهای جامعه نباشیم، چه بسا، آرزوهای فروخفته، به نقشهای تخریبی و انفجاری تبدیل شوند که در آن صورت مهار آن سخت و گاه ناممکن میشود.