به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ در حالی چاپ و منتشر شد که سفر نخست وزیر کره جنوبی به ایران و مذاکرات ارزی درباره آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران، حرکت نقشه قرمز کرونایی کشور به سمت سیاهی و محاکمه مفسد متفاوت حسن رعیت در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
جعفر گلابی روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان حیرت جهانی از عملکرد مسئولان ما! نوشت: واقعا انسان حیرت میکنـــد و جــــای حـــیرت نیز دارد که در سطوح بالای مدیریت مبارزه با کرونا چه میگذرد؟ بیاعتنایی محض به همه هشدارها راجعبه چهارشنبهسوری و خریدهای نوروزی و از همه بدتر تعطیلات عید جای خود، اما معلوم نیست حالا که عوارض رو به افزونی است، بهکدام دلیل آن همه سهلانگاریهای مخرب بروز و ظهور مییابد؟ چرا اعمال سختگیریها و محدودیتها نسبت به پیکهای اول و دوم و سوم هم کمتر است؟! با اینکه تقریبا کل کشور نارنجی و قرمز شده است و تعداد مبتلایان رسمی، روزانه از ۲۰ هزار نفر تجاوز کرده و هنوز عوارض و تبعات اصلی دورهمیها و تعطیلات آشکار نشده است و این بار با نوع جهشیافته ویروس روبهرو هستیم، محدودیتهای ۱۰ روزه اعلامی ستاد ملی مبارزه با کرونا با جدیت و جامعیت اجرائی نمیشود؟ متاسفانه گزارشها از تراکم مسافران اتوبوس و مترو خبر میدهد و ادارات دولتی به فعالیتهای خود ادامه میدهند و در شهر هیچ نشانی از خلوتی و خلل در آمد و شدهای روزانه به چشم نمیخورد. آمارهایی که فرمانده عملیات ستاد مقابله با بیماری کرونای کلانشهر تهران میدهد تکاندهنده است و وقتی توجه کنیم که این آمارها رسمی هستند و قطعا آمارهای واقعی بسیار بیشترند سوالهای جدی و ناباورانه در ذهن انسان منتشر میشود که دلیل این همه تعلل و عدم ورود قاطعانه در اجرای پروتکلها چیست؟
اکنون از هرسو که به موضوع بنگریم کانون این سوالها متوجه شخص رئیسجمهور است و متاسفانه ایشان یا بخشهای جمعی دولت هنوز توضیحات لازم و ضروری پیرامون بحرانی که در آن غوطهوریم ندادهاند! اگر آمارها از دقت لازم برخوردار نیستند، اگر میلیونها سفر و چندبرابر آن دورهمی، هیچ اثر قابل ملاحظهای در فوران تعداد مبتلایان و پس از آن مرگومیرها ندارد، رئیسجمهور محترم در تلویزیون حاضر شود و توضیحات لازم را به مردم بدهد و مسئولیت عدم قاطعیت در اجرای محدودیتهای ضروری را رسما بهعهده گیرد. قطعا درست است که مردم را نباید بیهوده ترساند و بلاوجه آنها را نگران ساخت، ولی وقتی موج گردابی چنین حائل پدید آمده است و تختهای بیمارستانی پر شدهاند و کادر درمان بیشاز هرزمان دیگری به مشقت گرفتار شده و میشوند کدام عقلانیت حکم میکند که از ترس مردم جلوگیری بعمل آوریم تا آنها بدون محافظتهای لازم در خیابانها و ادارات و بازارها حاضر شوند و از عواقب رفتار پرخطر خود نگرانی به دل راه ندهند. هزاربار گفته شد که مردم واقعا بیشاز آنکه به توصیهها و سخنرانیها و خواهشها توجه کنند به اعمال و رفتار مسئولان مینگرنند و براساس میزان جدیت عملی آمران و ناهیان رفتار خود را تنظیم میکنند. مردم بدرستی میگویند اگر درجه خطر بالا باشد دلیلی ندارد که جادهها باز باشند، اگر تماسهای اجتماعی بیماریزا باشند حتما مسئولان از تراکم مسافران در اتوبوسها و مترو جلوگیری بعمل میآورند، اگر امکان طغیان بیسابقه کرونا وجود داشته باشد مسئولان بلندپایه که جان انسانها برایشان در صدر اولویتها قرار دارد حتما تعطیلی سراسری اعلام میکنند و نمیگذارند که زن و مرد و پیر و جوان در مقابل هیولای اپیدمی تنها بمانند. معنا ندارد دشمنی خونریز و موذی و هزارسر در شهر جولان بدهد و مسئولان به تو بمیری و من بمیرم اکتفا کنند. یک شهروند عادی حق دارد که معیار خویش در احساس خطر را عملکرد دولتهایی، چون چین و نیوزلند قرار دهد. آنها کاملا موفق شدند، چون عملا خطر را جدی گرفتند و لحظهای را از دست ندادند و اتفاقا هزینههای اقتصادی بسیار کمتری پرداخت کردند. درکل جهان یکی از کشورها که باید بیشاز همه سخت میگرفت و باسرعت وارد عمل میشد و امکان شیوع را در همان شهر قم میبست ایران بود. ما که در تحریم شدید و ظالمانه بهسر میبریم و حتی برای خرید واکسن با مانعتراشی روبهرو میشویم چگونه ممکن است از ابتدا و حتی تاکنون این همه اهمال را در کار خود دخالت دهیم و از جاری شدن سیل عظیم بیماری در مسافرتهای بالای ۲۰ میلیون در تعطیلات ۱۵ روزه هراسی به دل راه ندهیم و حالا هم همچنان در اهمال خود مصر بمانیم؟! در این ماجراست که قطعا دولتها و ملتهای دیگر حیرت و این حیرت را به دولتمردان ما منتقل خواهند کرد، امید است که اگر وزیر بهداشت حیرتهای پیشین را اعلام کرد این نوع حیرتها را نیز رسانهای کند.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران در سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان برجام۱۴۰۰ یک بستر و دو رؤیا نوشت: نه ایران خیلی صریح و قاطع گفته است که به دنبال «برجام ۱۴۰۰» نیست و نه آمریکا. برعکس و دستکم بسیاری از چهرهها و دستاندرکاران میانهروتر هر دو کشور از مذاکرات و حصول توافق استقبال میکنند. منتها هر کدام به دنبال تحقق رؤیاهای خود از مذاکرات و رسیدن به توافق هستند.
ایران خواهان دستیابی به بخشی از طلبهای بلوکهشدهاش از پنج کشور ژاپن، کره جنوبی، چین، هند و عراق است که به واسطه تحریمهای آمریکا این کشورها نمیتوانند بدهیهایشان را به ایران پرداخت کنند. تخمین زده میشود که حسابهای بلوکهشده بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار میشوند که حتی آزادشدن بخشی از آنها هم در شرایط فعلی باعث تکانی جدی در اقتصاد تقریبا متوقفشده کشور خواهد شد. ایران امیدوار است با بخشی از حسابهای بلوکهشدهاش بتواند واکسن و یکسری داروها و تجهیزات پزشکی بهشدت مورد نیاز کشور را خریداری کند. در مرحله بعدی ایران انتظار دارد «برجام ۱۴۰۰» منجر به برداشتهشدن تحریمها، امکان ازسرگیری تجارت آزاد و بالاخره ازسرگیری صادرات نفت خام شود. انتظارات غربیها را میتوان به دو بخش هستهای و غیرهستهای تقسیم کرد. در بخش هستهای تکلیف روشن است. انتظارات غربیها کموبیش محدود میشود به همان محدودیتها و توافقات برجام ۹۴ که خلاصهاش آن بود که فعالیتهای هستهای ایران کنترلشده و زیر نظر آژانس باید انجام شود. ایران هم آن را در اساس پذیرفته بود.
اما مشکل در انتظارات جدید واشنگتن و اروپاییهاست. انتظاراتی که در توافق برجام ۹۴ نیامده بودند. این انتظارات عبارتاند از: برنامههای موشکی، حضور به روایت غربیها «نظامی» و به روایت جمهوری اسلامی «مستشاری» ایران در کشورهای دیگر و بالاخره روشنشدن تکلیف دوتابعیتیها. البته ممکن است ذکری هم در این میان از بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران به میان آید. پاسخ ایران به فهرست انتظارات غربیها آن بوده که ایران صرفا حاضر است فعالیتهای هستهایاش محدود شود به چارچوب برجام ۹۴ و انتظارات دیگر غربیها همچون برنامههای موشکی و... را خارج از چارچوب برجام میداند. یک دلیل اینکه این انتظارات در برجام قبلی نیامده بودند، آن بود که واشنگتن برجام را یک نقطه عطف در روابط میان ایران و غرب بعد از انقلاب تصور میکرد و امیدوار بود یا انتظار داشت که توافق هستهای در حقیقت سرآغاز تنشزدایی میان ایران و غرب باشد. دستکم اوباما و برخی همکارانش چنین تصویر و تصوراتی داشتند و البته آن تصورات صرفا محدود به آمریکاییها نمیشد. دهها شرکت بزرگ بینالمللی غربی بالاخص در بخش انرژی به دنبال برجام راهی ایران شدند. اما همه آن انتظارات تصوراتی بیشتر نبود. آنقدرها طول نکشید که آشکار شد تنشزدایی مورد انتظار غرب تصوراتی بیشتر نبوده و ایران همچنان پایبند و مصر بر تداوم سیاستهایش است. به عبارت دیگر، برجام که برای غربیها نوید یک دوران جدید با ایران را پدید آورده بود، بهتدریج معلوم شد رؤیایی بیش نبوده و همکاری ایران با غرب فقط محدود میشد به مسائل هستهای و هیچ مورد دیگری را دربر نمیگرفت.
آنچه مسلم است، غربیها در «برجام ۱۴۰۰»، از برجام ۹۴ درسهایی گرفته و باتجربهتر شدهاند و این بار توافق هستهای را طلیعه یک دوران جدید با ایران تصور نخواهند کرد. در نتیجه بعد از عبور از مرحله اولیه برجام ۱۴۰۰ که منجر به آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران و برداشتهشدن برخی از تحریمها و متقابلا بازگشت فعالیتهای هستهای ایران به چارچوب برجام ۹۴ خواهد شد، غربیها خواهان تداوم مذاکرات درباره برنامههای موشکی ایران و سایر خواستههایشان خواهند شد. امری که ایران عجالتا به آنها نه گفته است. اما پرسش اساسی آن است که آیا سیاست تنش با غرب همچنان قرار است در آینده زیربنای سیاست خارجی ایران را تشکیل دهد؟
محمد ایمانی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان انتخابات ۲۸ خرداد /کدام برنامه؟ کدام کارنامه؟ نوشت: علت این سوء مدیریت زنجیرهای را هر چه بدانیم، اتفاق نظر کمسابقهای در میان مردم وجود دارد که باید نقطه پایان بر چنین مدیریتی گذاشت و کدام فرصت، شایستهتر از انتخابات؟ اما در مقابل تبیین این واقعیت، موج سیاسی- رسانهای پر حجمی وجود دارد که شبانهروز، برای نا امید کردن مردم از تغییر یا ترساندن آنها از عواقب «جرات تغییر»، عملیات میکند. مواجهه با این حجم از وارونهپردازی و تحریف، حتما سازماندهی و بسیج ملی ظرفیتها را نیاز دارد. دشمن و قشون رسانهایاش با همه توان به میدان آمدهاند تا بسیج ملی شایستهای صورت نگیرد. در مقابل، همه نخبگانی که دل در گرو عزت و اقتدار و پیشرفت کشور دارند، باید به شکل همافزا و همپوشان در میانه میدان روشنگری حاضر شوند. امید و انگیزه دادن به مردم برای تغییر و رفع نابسامانیها، همت و تدبیر میخواهد. از جمله این طراحیها، شفافسازی کارنامه دوجریان «اسلامی- ایرانی» و «اشرافی- غربگرا» در زمینه پیشرفت یا پسرفت کشور است. راستی آزمایی «وعدهها» و «برنامه آینده» هر یک از جریانها و نامزدهای فعال در انتخابات، با تبیین «کارنامه گذشته» آنها میسر است. آنچه میتواند امید واقعی به مردم بدهد و موجب افزایش توام با عقلانیت مشارکت به عنوان نیاز همیشگی کشور شود، مرور کارنامه خدمات هر کدام از افراد در معرض نامزدی و طیفهای حامی آنهاست.
- مرور خدمات انجام گرفته در همین سالهای «محاصره دشمن و خود تحریمی داخلی»، اسناد متقنی است بر این ادعا که میشود به جای فشلی و گردن کج کردن به سمت دشمن و ضعف متصاعد از آن، شجاعانه و مدبرانه، تهدید و تحریم را تبدیل به فرصت سازندگی کشور کرد. به عنوان مثال، مقایسه کنید تحریم راهبردی بنزین در ده سال قبل را که با همت برای خودکفایی در تولید (و سهمیهبندی هوشمندانه) نقش بر آب شد؛ و ماجرای شگفت سه برابر کردن ناگهانی قیمت بنزین را. باید پرسید واقعا مدیریت تولید مرغ و تخممرغ دشوارتر است، یا تولید بنزین و سوخت بیست درصد رآکتور تهران و محصولات نانو و موشکهای پیشرفته؟ صرفهجویی روزانه چند ده میلیون لیتری بنزین از طریق تولید و مقابله با قاچاق کجا، که روزانه صدها میلیارد تومان آورده برای کشور داشت؟ و هزینه قاچاق ۱۴۴ هزار میلیارد تومانی سوخت ظرف چهار سال، ناشی از حذف کارت سوخت کجا؟
- در همین دوره که صدها کارخانه و کارگاه تولیدی در اثر سوء مدیریت «برجام و دیگر هیچ»، تعطیل شد یا چوب حراج خورد و به رانتخواران رفت، مدیران غیرتمندی هم در دستگاه قضایی، مجلس، کمیته امداد، ستاد اجرایی فرمان امام (ره) و... بودند که استان به استان، به واحدهای تولیدی سرکشی کردند، درد دلها را شنیدند، مدیران محلی را به صف کردند و توانستند بالغ بر دو هزار واحد تولیدی تعطیل، نیمه تعطیل، و یا چوب حراج خورده را احیا کنند. هم چرخ تولید به حرکت در آمد و هم از شغل مولد دهها هزار کارگر صیانت شد. به اینها علاوه کنید رسیدگی سپاه و نیروهای جهادی به مناطق سیل زده و زلزلهزده را که موجب شده تا نشاط زندگی تدریجا به این مناطق برگردد. اگر روحیه خدمتگزاری جهادی، مبارزه پیشگیرانه با فساد و باز توزیع عادلانه فرصتها، در مقیاس مدیریت اجرایی سرلوحه امور قرار بگیرد، قطعا دستاوردها هزاران برابر بیشتر خواهد بود. این واقعیت را باید به تصویر کشید.
- شرط مهم تغییر سازنده و امیدبخش، همدلی و همافزایی همه نیروهایی است که به آرمان «ایران قوی و پیشرفته» باور دارند و حاضرند برای تدارک آن از خودگذشتگی نشان دهند. «دولت جوان حزباللهی»، شخص نیست و به جناح خاصی هم تعلق ندارد. تیم همفکر و همدل و هم افزاست. همه باید به میدان بیایند؛ شرط در میانه میدان بودن فقط نامزدی نیست. میشود نامزد نبود، اما از حقانیت مسیر مستقل ملت ایران در تراز انقلاب دفاع کرد. نباید این گونه باشد که رجال سیاسی و حامیان آنها مثلا فقط در فصل انتخابات و صرفا در صورت نامزدی آن فرد، انگیزه فعالیت را داشته باشند.