به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه هجدهم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که درگذشت علیاکبر محتشمیپور و پیامهای تسلیت در پی درگذشت این روحانی مبارز همراه با یادداشتهایی درباره نقش او در مبارزات انقلاب، نقد و تحلیل اولین مناظرزه انتخاباتی و پیشنهادهایی برای مناظرههای بعدی و بیانیه رافائل گروسی علیه ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای امروز را مرور میکینم؛
مهدی نورمحمدزاده طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان مناظره یا هنرنمایی ناشیانه؟! نوشت: یک-اصطلاح مناظره، غالبا در گفتگو یا تقابل دو اندیشه یا تفکر معنا پیدا میکند و میتواند در تعیین عیار استدلالی و منطقی طرفین مناظره مفید باشد. در طول تاریخ مناظرات علمی و دینی بین صاحبان اندیشه و فکر رونق داشته و گاه به اثبات و رد منطقی نظریات طرفین مناظره منجر شده است. رعایت ادب و داشتن روحیه حقیقت جویی، اول شرط مناظرات علمی است! تا این خصلت نباشد، حقیقت همچنان محجوب میماند!
دو- مناظرات سیاسی، در همه جای دنیا بیش از آنکه اثباتی و استدلالی باشد، عاطفی و هیجانی است! طرفین مناظرات سیاسی و طرفداران آنها اغلب از موضعی فرامنطقی و شعاری با موضوعات مناظره روبرو میشوند. یعنی مثلا باتوجه به روحیات، منافع، آرمانها و احوال شخصی خود قبلا یک کاندیدا را انتخاب میکنند و بعد سعی میکنند برای نظرات ایشان جنبه استدلالی و منطقی جور کنند! در این نوع مناظرات معمولا هیچ طرف مناظره اقناع نمیشود و حتی طرفداران هم در استنباط نتیجه مناظره، نظراتشان خلاف هم است! بیخود نیست که عدهای همتی و عدهای دیگر رئیسی یا جلیلی را برنده مناظره میدانند! حتی به روایت ستادهای انتخاباتی، زاکانی و مهرعلیزاده و رضایی هم با اختلاف فاحش برنده مناظره شده اند!
سه- مناظره در معنای امروزی، هنر اقناع عمومی است. این فرآیند علاوه بر دانش تخصصی، از مهارتهای زبانی، روانی و حتی نمایش و بازیگری نیز متاثر است. طرفین مناظره، مخصوصا در نوع سیاسی آن که ذاتا فاصله زیادی از علم و دانش تخصصی دارد، بیش از اثبات خود به رد طرف مقابل میپردازند، چرا که انتخاب سیاسی غالبا عرصه انتخاب بین بد و بدتر تفسیر شده است و در چنین فضایی، تخریب بیشتر جواب میدهد! البته شگرد نمایشی بعضی کاندیداها دیگر خیلی نخ نما شده است، دوره شعر ترکی خواندن و معرفی به دادگاه و بیرون کشیدن اسکناس هزار تومانی برای جلب آراء، خیلی وقت است که تمام شده است!
چهار- اول شرط یک مناظره عادلانه، موضع برابر طرفین مناظره است. انصافا آنها که با محدود کردن سلایق سیاسی و حذف چهرههای شاخص در ترکیب نهایی کاندیداها، چنین لیست ناموزونی را تدارک دیدند، در بیخاصیتی مناظرات این دوره سهیم هستند.
پنج- برخی متفکران تمایلی به مناظره عمومی نداشتند، چون نگران برداشتهای ناقص و غلط و تبعات تلخ آن بودند. آنها مخالفان خود را به مطالعه آثار خود و نقادی دقیق آنها دعوت میکردند و معتقد بودند که فهم و کشف حقیقت جز با تعمق و پرداخت مفصل به موضوع حاصل نمیشود و فضای هیجانی، مینیاتوری و ثانیه شمار مناظرات، نافی این دقت و تعمق است. شاید با این نگاه، ما هم مناظرات سیاسی را نباید زیاد جدی بگیریم!
سیدعلی علوی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان درسهایی برای مناظره دوم نوشت: مناظره اول نامزدهای ریاست جمهوری برگزار شد و امروز دومین مناظره رسمی نامزدها برگزار خواهد شد. براساس اتفاقات رخ داده در مناظره اول و آمارهای نظرسنجیها که به طور مفصل در صفحه ۱۲ امروز روزنامه آوردهایم، میتوان ادعا کرد مناظره اول بازی بازندگان شد. برخی نامزدها و رسانه ملی در همان مناظره باختند و برخی دیگر در برایند مناظره اول دچار ریزش سبد آرا شدند؛ بنابراین باتوجه به تجربه مناظره اول چند نکته به نظر میرسد:
۱. سازوکار ناکارآمد تلویزیون در طراحی سناریوی مناظره اول
تجربه مناظره اول نشان داد که تقریبا بیش از ۵۰ درصد اظهارات مطرح و رد و بدل شده در این مناظره در سازوکار طراحی شده پیش نرفت، انحرافی که فارغ از اجرای سرد و کسل کننده مجری برنامه نشان از اشتباه بودن سناریوی طراحی شده دارد. در واقع اگر به کاندیداها اجازه یک صحبت اولیه داده میشد، اگر اجازه یک پاسخ گویی احتمالی بعدی داده میشد و اگر مجموعهای از سوالات اساسی و ثابت از هر هفت نامزد پرسیده میشد که هم نامزدها در پاسخ دقیق و کارشناسی رقابت کنند و هم مردم و مخاطبان امکان مقایسه و سنجش داشته باشند، چه بسا مناظره اول جذابتر میشد و برای مخاطبانش راه گشا. موضوعی که امیدواریم در مناظره دوم اصلاح شود.
۲. تخریب
اگر بخواهیم مناظره اول را در سه کلمه خلاصه کنیم، حتما یکی از آن سه کلمه «تخریب» است. متاسفانه تخریبهای مبتذل بخشی از مناظره اول بود، تخریبهای سطحی و کم اثر از سوی برخی نامزدها که تقریبا فاقد ریشه بودند و نه تنها برای مطرح کنندگان سود نداشت و رای نیاورد بلکه میتوان ادعا کرد که باعث ریزش سبد رای این نامزدها نیز شد.
۳. سطحی نگری
مواجهه ساده و سطحی با مسائل کشور یکی دیگر از نقاط ضعف برخی نامزدها در مناظره اول بود. برکسی پوشیده نیست که اقتصاد امروز مشکل اصلی کشور و مردم است، اما آن چه در مناظره اول قابل تامل بود، پرداختن سهل و ممتنع به مشکلات پیچیده کشور بود. موضوعی که فارغ از این که کدام از این نامزدها رای بیاورند، نگران کننده به نظر میرسد. واقعیت آن است که به دلیل مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی شرایط کشور دچار گرههای سختی شده است که برخورد ساده با آن و بازنمایی آن به جامعه میتواند موجی از مطالبات و توقعات را ایجاد کند که هر کارشناسی از آن به عنوان یک زنگ خطر یاد میکند.
۴. وعدههای غیر واقعی و عوام فریب
یکی دیگر از نمایههای تلخ مناظره اول به رغم تذکر رهبر انقلاب، مطرح کردن مجموعهای از وعدههای غیر واقعی از سوی برخی نامزدها بود. وعدههایی که به نظر میرسد تقریبا تمام کارشناسان اقتصادی به جز نامزدها و حلقه اطراف شان آنها را غیرواقعی ارزیابی میکنند. در واقع اعلام وعدههایی که گاهی به اندازه ۳۰ تا ۴۰ درصد بودجه کشور نیاز به اعتبار دارد، در سالهایی که به دلیل تحریمهای بین المللی درآمدهای ارزی به شدت بلوکه شده، چه توجیهی میتواند داشته باشد جز تلاش برای خرید رای مردم!
۵. نپرداختن به مشکل اساسی مردم
کنترل تورم، رونق تولید، حمایت از کارگاههای کوچک و متوسط، برخورد باابربدهکارها، مالیات بر عایدی سرمایه، کسری بودجه، توسعه درآمدهای غیر نفتی، نظام عادلانه مالیات، اصلاح نظام بانکی، کنترل واسطه گری و سیستم توزیع منابع تقریبا هیچ کدام در مناظره نخست که با محوریت اقتصاد بود، چندان به چشم نیامد ودر تحلیل محتوای مناظره اول اعداد و آمار حداقل تکرار را داشت وتقریبا کمترین آمار و اعداد ذکر شد.
۶. جای خالی شفافیت و صداقت
در مناظره اول به نظر میرسد آن چه جای خالی اش به شدت حس میشد، شفافیت و صداقت برخی نامزدهابود، در حالی که مسئله اصلی مردم کارآمدی اقتصادی است. چه میشد برخی نامزدها به جای تخریب و اتهام زنی و وعدههای فریبنده و نپرداختن به مسائل اساسی، شفاف و صادقانه از وضعیت کشور میگفتند. از محدودیتهایی که اجازه هر وعدهای را نمیدهد. چه میشد صادقانه از ظرفیتهای پیش رو میگفتند، چه میشد کم میگفتند، اما عملیاتی سخن میگفتند. چه میشد به جای رویکرد سلبی به گذشته، با رویکردی ایجابی، ولی واقع بینانه به آینده میپرداختند. شفافیت و صداقتی که برایند آن نگاه واقع بینانه مردم به آینده باشد. واقعیتی قابل تحقق با ضریب خطای قابل تحمل نه چشم اندازی رویایی و نابودگر اعتماد به انقلاب اسلامی.
احسان شادی طی یادداشتی با عنوان تکلیف ایران در تعامل با جهان و دولت سیزدهم در جهان صنعت نوشت: روز گذشته عیسی کلانتری از باسابقهترین مدیران اجرایی ایران که حالا معاون رییسجمهور در محیطزیست است اطلاعات ناراحتکنندهای از وضعیت ایران ارائه داد. وی درباره وضعیت معاهده آب و هوایی پاریس نیز توضیح داد: این معاهده بین مجلس و شورای نگهبان گیر کرده است. ما چندین بار تقاضا کردیم که به این مساله رسیدگی شود، اما هنوز به جایی نرسیده است. با این صحبتهای عیسی کلانتری معلوم میشود به دلایل سیاسی یا کارشناسی ایران در پیوستن یا نپیوستن به یک توافقنامه و معاهده بینالمللی یکی از مهمترین مسائل این روزهای جهان تردید دارد.
ایران در داستان حالا بسیار مشهورشده پیوستن یا نپیوستن به پیمان پولی و بانکی نامدار FATF نیز گرفتار شده است. در حال حاضر بیش از دو سال است دولت اصرار دارد که ایران برای هموار کردن دادوستد باید عضویت FATF را قبول کند و مجمع تشخیص مصلحت نظام این را قبول نمیکند.
مخالفان پیوستن ایران میگویند این نهاد زیرمجموعه تظلم جهانی است که زیر سلطه آمریکاست و در صورتی که ایران عضویت آن را قبول کند اطلاعات مهمی به آمریکا داده میشود.
از سوی دیگر این روزها بیش از هر زمان دیگری در مقوله پرونده هستهای با آژانس بینالمللی اتمی و نیز با غرب اختلافنظر داریم و به همین دلیل زیر تیغ تحریم قرار داریم. شاید برخی بگویند ایران در این باره فقط با آمریکا اختلاف دیدگاه دارد، اما یادمان باشد آمریکا رهبر کشورهای غربی است. اختلاف دیدگاه ایران در مقوله انتخاب روسای فدراسیونهای ورزشی مثل جودو و نیز فوتبال نشان میدهد مسائل حل نشده ایران با جهان پرشمار است. واقعیت این است که در همه دههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و براساس دیدگاه انقلابیون پیروز بر رژیم گذشته ایران به جهان نگاهی ویژه داشته و دارد. بسیاری از کسانی که در دهه ۱۳۶۰ به دبستان یا دبیرستان میرفتند یادشان میآید که هر روز پیش از رفتن به کلاس درس در صفهای منظم شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر شوروی سر میدادند. نگاه ویژه نظام سیاسی جمهوری اسلامی به جهان پیامدهایش را بر کسبوکار و زندگی ایران به ویژه اقتصاد بر جای گذاشته است. به طور مثال در داستان نفت و گاز که ایران به مرور از صحنه بازی خارج شده است یا در داستان خوداتکایی در تولید که منابع ایران به طور ناکارآمد به مصرف رسیده است یا در داستان تجارت خارجی که در چنگ چینیها اسیر شدهایم از پیامدهای قابل اعتنای نوع نگاه به جهان است. شاید در دولت سیزدهم بتوان برای این معضل راهی پیدا کرد.