به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه بیستم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنش حسن روحانی به اتهامات برخی کاندیداها علیه دولت، شیوه برگزاری مناظرهها؛ زیرسوال و آخرین آرایش پس از مناظره دوم با تیترهای متنوعی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
محمود زارعی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز نوشت: روزشمار رقابتهای انتخاباتی در حال نزدیک شدن به نقطه سرنوشتساز روز انتخاب است. ۲۸ خرداد اگر چه با اتمام رقابتها تکلیف کرسی ریاستجمهوری برای ۴ سال تعیین میشود و صندلی ریاستجمهوری راکب خود را خواهد شناخت، اما چالشهای پیش روی دولت سیزدهم آنچنان عمیق و گسترده است که پیروز انتخابات بعد از گرم کردن خود در زمین رقابتها، باید به مصاف هفتخان مشکلات اقتصادی کشور برود. هشتمین رئیسجمهور ایران و سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی میراثی را به ارث خواهد برد که همچون گداخته مذاب آتشفشان در حال نابود کردن هر آن چیزی است که در سر راهش قرار گرفته است.
تحولات اقتصادی ۸ سال گذشته آنچنان پیچیده و مبهم است که سادهسازی و سهلانگاری حل مشکلات، قطعا موجب تشدید وضعیت خواهد شد. گسترش تحریمهای ضدایرانی، شرطیسازی اقتصاد و وابسته کردن آن به تحولات سیاسی، بیتوجهی به توسعه دیپلماسی اقتصادی، غفلت از برندسازی محصولات ایرانی و دهها دلیل و موضوع دیگر، توان صادراتی کشور را بشدت کاهش داده است. از سوی دیگر عدم توجه به توسعه متوازن زیرساختهای اقتصادی نظیر بیتوجهی به توسعه کریدورهای ترانزیتی، ساخت مسکن، صنعتیسازی، ساخت نیروگاه و... باعث توقف رشد اقتصاد ایران شده است. رکود اقتصادی، تورم بالای ۴۰ درصد، نبود سرمایه در گردش و عدم حمایت از بنگاههای تولیدی نیز موجب تعطیلی بسیاری از بنگاهها و کاهش تولید اکثر واحدها شده است.
مشکل بزرگتر را شاید بتوان پیشخور کردن منابع دولت آینده دانست؛ افزایش بدهی دولت نظیر استقراض از بانک مرکزی، برداشت از صندوق توسعه ملی، فروش اوراق قرضه، تشدید بدهی به شبکه بانکی و کاهش ذخایر طلا و ارز بانک مرکزی، نمونههای بارز مصرف پیشدستانه منابع کشور است. از همه اینها بگذریم، دیو سرکش نقدینگی - که در ۸ سال گذشته ۶ برابر شده است- با هجوم به هر حوزه اقتصادی با هدف سوداگری، ویرانهای بیش باقی نمیگذارد.
آنچه در حال حاضر در رقابتهای انتخاباتی مهم است، توجه ویژه کاندیدا به حقایق اقتصادی و وضع موجود کشور است. از آنجا که مشکلات عدیده اقتصادیای برای مردم به وجود آمده و فشار معیشتی، تأمین مایحتاج زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده است، وعدههای بیپشتوانه کاندیدا بدون توجه به حقایق اقتصادی کشور اگر چه ممکن است سبد رای کاندیدا را امروز سنگین کند، اما با امیددهی واهی و وعدهپراکنی بیپشتوانه و تقلیل مشکلات اقتصادی، با افزایش سطح انتظارات جامعه، موجب کاهش شدید محبوبیت دولت آینده در اوایل روی کار آمدن خود خواهد شد که علاوه بر تخریب همبستگی اجتماعی جامعه، با افزایش هیجانات و انتظارات، زمینهساز وقوع بحرانهای اجتماعی، امنیتی و سیاسی نیز میشود. کاندیداها باید بدانند امروز مردم نهتنها دنبال شعارهای پوپولیستی و سطحیسازی مشکلات اقتصادی نیستند، بلکه انتظار دارند ۷ گزینه تصدی کرسی ریاستجمهوری با واقعنگری به مشکلات اقتصادی کشور، مشکلات را به صورت ریشهای حل کنند و با صداقت و شفافیت با مردم سخن بگویند. تجربه سال ۹۲ و وعده ۱۰۰ روزه حل مشکلات کاندیدای پیروز نمونه بارز تجربه تلخ مردم درباره وعدهپراکنی سطحی و پوپولیستی است؛ تجربهای که نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات باید از آن بپرهیزند و بدانند مردم نه به دنبال افزایش فلان مقداری یارانه هستند و نه خواستار دریافت وامهای آنچنانیاند، چرا که میدانند منابع این وعدهها نهتنها مشخص نیست، بلکه طرح آنها نیز رؤیاپردازیای بیش نیست. مردم از منتخب خود انتظار دارند قدرت خریدشان را حفظ کند، ثبات را به اقتصاد کشور بازگرداند و وقتی آنها را به چیزی [مثلاً بورس]دعوت کرد، آنها را پای بحران رها نکند. به عبارت دقیقتر، مردم به دنبال تغییر وضع موجود هستند و از مسببان وضعیت فعلی اقتصاد و کسانی که چراغ راهنمایشان به سمت استمرار وضع موجود سبز است، بیزارند.
غلامعلی دهقان کارشناس سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان هیچکس به عقب برنمیگردد نوشت: امروز در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، رقبای روحانی همان شعارها و رویکردهایی را مطرح میکنند که او در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ مطرح کرده بود. شعارها و رویکردهایی مانند تعامل با جهان، مخالفت با فیلترینگ، تأمین حقوق زنان یا توجه به دغدغهها و نیازهای اهل سنت و آذریها و بلوچها. این مسائل درحالی از سوی رقبای سیاسی و فکری دولت مطرح میشود که اگر در دو انتخابات گذشته مطرح میشد، چه بسا انتخاب میان روحانی و آنان، از سوی مردم دشوار میشد! فارغ از اینکه این شعارها با اهداف تبلیغاتی و کسب رأی مطرح میشود یا باور واقعی این جریانها است، معنای این امر جز این نیست که اهمیت و ضرورت شعارهای انتخاباتی روحانی در سال ۱۳۹۶ محقق شده است؛ این شعار که «به عقب برنمیگردیم.»، زیرا امروز این روحانی و طرفداران سیاسی و اجتماعی او نیستند که با فیلترینگ مخالفت میکنند یا از تعامل با جهان سخن میگویند، یا حتی تأکید میکنند که میز مذاکره را ترک نخواهند کرد، بلکه این رقبای دیروز و امروز او هستند که این مطالب را طرح میکنند، مطالبی که بابت آنها ۸ سال تمام انواع و اقسام حملات و فشارها را به دولت وارد کردند. از اینرو میتوان انتخابات ۱۴۰۰ را گواهی بر تحقق این شعار انتخاباتی روحانی در سال ۹۶ دانست که «به عقب برنمیگردیم.» جالب آنکه پس از خروج ترامپ از برجام و بازگشت نوسانهای اقتصادی به کشور، طیفی از منتقدان با برجسته کردن همین شعار، روحانی و طرفداران او را شماتت میکردند که «دیدید به عقب برگشتیم!»
به این ترتیب، میتوان انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری را یک نقطه عطف در عرصه سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی کشور تعبیر کرد. نقطه عطفی که در آن، همه طرفها اذعان دارند که دیگر نمیتوانند در برخی زمینههای حیاتی، به گذشته عقبگرد داشت و زین پس هر تغییری، باید مطابق و پیشبرنده تحولاتی باشد که امروز در کشور رقم خورده است.
در عین حال، از کنار این واقعیت هم نمیتوان عبور کرد که تبدیل مسائلی مانند مخالفت با فیلترینگ، تعامل با جهان، پذیرش مذاکره و تأکید بر زنان به عنوان اموری طبیعی و عادی در کشور، صرفاً محصول تلاشهای دولت روحانی نیست. درست است که دولت روحانی در ۸ سال فعالیت خود، اتفاقاً بابت همین شعارها و رویکردهای فشارهای طاقت فرسایی را تحمل کرد. شخص رئیس جمهوری آماج شدیدترین حملات واقع شد، هر اظهارنظر و کنش محمدجواد ظریف به بهانهای برای حمله به او تبدیل شد یا حتی به دلیل ایستادگی وزیر ارتباطات مقابل سیاست فیلترینگ علیه او پرونده قضائی تشکیل شد، اما شکلگیری این نقاط عطف، صرفاً محصول این تلاشها و ایستادگیها نیست، بلکه بواقع، تحولات اجتماعی و تغییرات و رشد سیاسی و اجتماعی ایرانیان است که امروز همه کنشگران سیاسی از نحلههای فکری مختلف را واداشته است تا نسبت به مطالبات آنان سر تعظیم فرو بیاورد. به عبارت دیگر، بخشی از تغییر رویکردها در جریانهای سیاسی و پوستاندازی آنان، ناشی از ایستادگی و تغییرات ژرفی است که در لایههای مختلف زندگی ایرانیان ایجاد شده است، تغییراتی که هر رئیس دولت آتی یا هر کنشگر و حزب سیاسی، نمیتواند بدون توجه به آنان، مسیر قطار توسعه ایران را برعکس کند و بیتوجه به خواست عموم ایرانیان، راه بادیه را در پیش بگیرد.
امروز کسانی میگویند، مخالفت صددرصدی با برجام ندارند و حتی میخواهند در چارچوب آن عمل کنند که تا پیش از انتخابات، برجام را با ترکمنچای و حتی بدتر از آن مقایسه میکردند. چه شد و چه اتفاقی افتاد که این عده، پس از سالها حمله به دولت و نیز حمله به امیدها و باورهای مردم، امروز به این جمعبندی رسیدهاند؟ چه شد کسانی که تا دیروز چین را الگوی فیلترینگ میدانستند، امروز خود را مخالف فیلترینگ معرفی میکنند؟ آیا این تغییر رویکرد، یک فریب تبلیغاتی و تلاشی برای همرنگ جماعت شدن است یا اینکه آنان نیز پس از سالها، براستی به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان مقتضیات زمان و مکان را نادیده گرفت؟ اگر بهواقع اینگونه است، باید درس عبرتی گرفته باشند تا بیش از این نخواهند از تحولات روز جامعه جلوگیری کنند. امیدواریم که رسیدن به فهم این مسائل از گونه دوم باشد و نه از قسم اول که قابل پذیرش نیست.
محمد یوسفی آرامش طی یادداشتی در سرمقاله امروز ابتکار نوشت: کمرنگ شدن گمانه زنیها در خصوص به دور دوم کشیده شدن انتخابات، حداقل تا امروز است؛ با توجه به میزان مشارکت پایین و قهر مردم با صندوق، احتمال میرفت که اصلاح طلبان بتوانند با افزایش مشارکت بخش مردد، خاموش جامعه و آن طیف که با محوریت انتخابات شورای شهر شرکت میکنند؛ با توسل به نقض قانون ۱۳ انتخابات و شکست آرای مطلق رئیسی، انتخابات را به مرحله دوم بکشانند؛ اما با هر روز نزدیک شدن به انتخابات، شاهد شکست کمپینهای تبلیغاتی پشت هم اصلاح طلبان هستیم؛ از طرفی همتی همچنان تنهاست و بدنه اصلی اصلاح طلبان هنوز به او نپیوستهاند؛ در میان چهرههای نزدیک به وی، بیشتر میتوان احزاب کارگزاران و ندا را یافت؛ علیرغم آن که معتقدم، بخش مردد جامعه میتواند با تغییر تصمیم خود، نتیجه انتخابات را به دور دوم بکشاند؛ اما عملکرد ضعیف همتی در مناظرات و گفتمان غیراثرگذار او با مردم، حداقل تا به امروز به چنین نتیجهای نینجامیده است.
اصلاح طلبان با روشهای منسوخ سال ۹۶ وارد انتخابات شدند و هیچ مشاور هوشمندی این نکته مهم را در رابطه با کمر شکسته مردم به برخی نامزدها گوشزد نکرده است؛ حال آنکه درد اصلی طیف گستردهای از جامعه، سفره خالی و باور جدی به عدم اثرگذاری رای آنها بر سیاستگذاریهای مد نظرشان است؛ به همین دلیل گفتمان اعتراض و انتقاد به برخی محدودیت ها، در ذهن مردم جایگاهی ندارد، چرا که باور دارند ریشه حل برخی محدودیتهای آنها در توان جایگاه ریاست جمهوری نیست؛ اصلاح طلبان اگر خواهان تغییری هستند، میبایست با مردم صادقانه از اقتصاد صحبت کنند و معترف باشند که جز اثرگذاری بر اقتصاد و سیاست خارجه، توانی بس بالاتر ندارند، کما اینکه در توان دولت روحانی نیز نبود؛ همتی تا به تاریخ ۹ روز مانده به انتخابات، با عملکرد انتخاباتی ضعیف، همچنان موفق به جذب مخاطبین چشم گیر نشده است؛ هرچند تیم رسانهای او به شدت در تلاش برای ساخت کمپینهای فراگیر است؛ از آن سو، بخش گستردهای از مشارکت کنندگان اندک انتخابات ۱۴۰۰، در سبد رای ابراهیم رئیسی هستند؛ به نظر میرسد تا به این تاریخ، ابراهیم رئیسی، چون ماههای گذشته شانس اول انتخابات ریاست جمهوری ایران است؛ مگر آن که اصلاح طلبان و تیم رسانهای آنها موفق به افزایش مشارکت بین ده الی بیست درصدی و یا متقاعد سازی بخشی از قشر روستایی و شهرهای متوسط ایران شوند که در صورت این اتفاق قطعا شاهد مرحله دوم انتخابات خواهیم بود؛ حال آنکه با همین روش بازاریابی چریکی سیاسی، حسن روحانی در دوره گذشته بیش از ۷۰ درصد آرای استانهای سیستان و بلوچستان و کردستان را از آن خود کرد؛ اما احتمال وقوع این تحلیل با توجه به عملکرد عبدالناصر همتی و مهرعلیزاده، تا به زمان نگارش این یادداشت، در حدود ۵ درصد هم نیست. احتمالا در روزهای آینده شاهد تنشهای بیشتر و تلاش بیشتر تیم رسانهای نامزدهای مذکور برای موج سازی خواهیم بود؛ کمپینهای تبلیغاتی پشت سر هم که اصلاح طلبان امید دارند با نشستن حداقل یکی از آنها، با افزایش مشارکت و شکستن رای رئیسی با توجه به حضور جلیلی و رضایی؛ بتوانند ورق را بازگردانند؛ اتفاقی که با هر روز نزدیک شدن به انتخابات از هدف تبدیل به رویا میشود؛ با توجه به همه این اوصاف، نگارنده به صورت جدی باور دارد، اگر اصلاحطلبان بتوانند روشهای پوپولیستی خود را کنار بگذارند و با مردم صادقانه سخن بگویند، احتمال افزایش مشارکت وجود داشته و حتی ممکن است انتخابات به مرحله دوم کشیده شود؛ اما دادههای محیطی این پیام را به تحلیلگران میرساند که اصلاحات تا امروز از توان برای ایجاد چنین رشد و تغییری ناکام مانده است؛ گویی در ایران همیشه سیاستمداران پیش از آن که جلوی تلویزیون سخنرانی کنند، برای مردم جذابتر و ارزشمندتر هستند؛ با توجه به پایین بودن سطح کیفیت و سواد برخی نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از مردم از تحمل این وضع ناراحت و خشمگین هستند؛ امید دارم تا با همدلی، تلاش و باور به خودمان، بر این روزهای سخت نیز غلبه کنیم.