به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۹ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری همزمان با انتخابات شوراها در سراسر کشور و بازتاب حضور مردم در شعب اخذ رای تا پاسی از شب همراه با بیانات رهبر انقلاب درباره روز مردم در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
تحلیلهایی از چالشهای دولت جدید در عرصههای اقتصادی و بین المللی نیز در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
رامین نخستین انصاری در بخشی از یادداشتی با عنوان اقتصاد ایران و دشمنانش در آفتاب یزد نوشت: بهرهجویی از علم اقتصاد در راستای پتانسیل شگفت انگیز و قدرتمند در سرزمین ثروتمند کشورمان را به هیچ کس نمیدهند.
غیر شفاف بودن و پنهان کاری از دشمنان اقتصاد به شمار میروند و جالب اینکه در تاریخ افراد و گروههایی همواره سعی داشته اند، پیچیدگیهای مافیاهای مالی را ساده و خلاصه کنند و فقط به موضوعاتی خاص و بیخاصیت توجه و در معرض عموم ملت قرار دهند. در صورتی که داستان آنچه بر اقتصاد و کسب و کار و زندگی مردم روا میشود، به این سادگی نبوده است. تصرف منابع و کنترل آن همواره نیاز به التهاب و تنش در سیاست داخلی و خارجی دارد و بدون شک وضعیت نامناسب اقتصادی منعکسکننده و عدم ثبات و آرامش در روابط بینالملل دارد و سیاستهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی از درون این استراتژی متولد میشود. ضمنا دشمنان اقتصاد و سرمایه داران وابسته و سنتی و غیر ملی هیچ اعتقادی به جهانی شدن و پیوستن به زنجیره تجارت و اقتصاد و تقسیم کار جهانی ندارند. دشمنان جهانی شدن اقتصاد کشور سلطه ارزشهای غربی بر فرهنگ ایرانیان را بهانه میکنند، اما واقعیت کاملا برعکس آن است. جهانی شدن به لطف انفجار اطلاعات به همه مردم دنیا آشکارا نشان میدهد که پیوستن به تجارت جهانی منجر به رونق ورشد اقتصادی میگردد و اینترنت تواسته است آگاهی جهانی را برای عموم مردم دنیا ایجاد و فراهم کند.
تجارت و اقتصاد جهانی هیچ فرهنگی را در سرتاسر جهان نشانه نمیگیرد. الگوی اقتصاد کشورهای جنوب شرق آسیا بخصوص کشور مالزی گواهی بر این ادعاست. جهانی شدن امروز یک ضرورت تام و در خدمت مردم ایران خواهد بود. اگر میخواهیم ایران را همیشه زنده نگه داریم، اگر میخواهیم از مردم ایران محافظت کنیم، اگر میخواهیم شاهد رفاه و آبادانی و پیشرفت ایرانیان باشیم و در این میان کسی در فقر مطلق نباشد، باید کشورمان را برای تبدیل شدن به یک بازیگر اقتصاد جهانی که پتانسیل منابع انسانی و طبیعی بزرگی در اختیار دارد، هدایت کنیم.
دشمنان اقتصاد مردم و کشور میدانند و به خوبی آگاه هستند که فن آوریهای نوین و تکنولوژی و پیوستن به تجارت جهانی از درونش ثروت به ارمغان میآورد. سرمایهگذاری پدیدار میشود و در نتیجه رونق و رشد اقتصادی به وجود میآورد و این نکته مهم با منافع آنان سازگار نیست. مگر میشود دور کشور دیوار و سیم خاردار کشید و در آن به راحتی زندگی کرد. این امر مهم نباید فراموش شود که فقیرترین کشورهای جهان با توجه به واقعیات حاکم بر اقتصاد جهانی و پیوستن به تجارت جهانی و جذب سرمایه گذاری، زندگی مردمشان را دگرگون کرده اند. مالزی را در نظر بگیرید که پنجاه سال پیش در جنگل زنگی میکردند و فقر و بیکاری و اعتیاد سرتاسر این کشور را فرا گرفته بود، اما امروز این کشور به لطف اصلاحات اقتصادی و نگاه درست به اقتصاد و کنار زدن سرمایه داران وابسته و سخن گفتن با ادبیات اقتصادی و پیوستن به تجارت جهانی و جذب سرمایهگذاری خارجی به یک کشور اسلامی توسعه یافته تبدیل شده است. چشم اقتصاد، اشتغال زایی، کاهش تورم، افزایش دستمزد و... را به وجود میآورد و باعث ایجاد احساس سعادت و امنیت در کشور میشود. کشور غنی و ثروتمند ایران، میتواند گرمترین اقتصاد جهان را داشته باشد.
غلامرضا ظریفیان استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان حالا بعد از انتخابات نوشت: باید به کسانی که برنده این انتخابات میشوند گفت که لازم است هشدارها و دلایل نیامدنهای مردم را به فرصت تبدیل کنند، نه اینکه این امر را به تهدید تبدیل کنند. به عبارت دیگر، همان طور که در مناظرهها و رقابتهای انتخاباتی شاهد بودیم، همه حاضران در این رقابت معتقد بودند شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور ما خوب نیست. از این رو، طبیعی است انتظار داشته باشیم کسانی که برنده این دوره از رقابت میشوند، رئیس جمهور همه ملت هستند. در این صورت، اگر میخواهند موفق شوند، راهی ندارند جز اینکه با اتخاذ سیاستهای درست و فهم درست از دلایل دلسردی مردم، سرمایه اجتماعی کشور را که اعتماد مردم است به دست بیاورند. به عبارت دیگر، اولویت برنده انتخابات، هر فرد یا جریانی که باشد، باید رفع نگرانیها و دغدغههای کسانی باشد که رأی ندادهاند.
از آن سو کسانی که به هر دلیل در این انتخابات رأی ندادهاند، باید این نگاه را داشته باشند که اساساً مسیر پیش روی توسعه و پیشرفت کشور، مسیر دشواری است. اینان در درجه نخست باید به برنده انتخابات با حسن ظن نگاه کنند و از او یا جریان حامی او بخواهند همانگونه که در مناظرهها و بحثهای انتخاباتی به ملت تعهد دادهاند، توجه خود را صرف رفع مشکلات معیشتی مردم و کاهش فاصله طبقاتی آنان کنند. همچنین باید توجه به سبک زندگی مردم را در دستور کار خود قرار دهند و اینها را با مطالبه همدلانه از جریان پیروز انتخابات بخواهند.
همچنین از امروز، شنبه که خود، فردای انتخابات است، رأیدهندگان و رأی ندادهها، باید به برندگان انتخابات گوشزد کنند که ما به میزانی که از شما با هر میزان رأی، صداقت ببینیم، کرامت و احترام ببینیم، یا ببینیم که با تکیه بر نهاد دانش دل در گرو حل مسائل داری، از شما حمایت خواهیم کرد. به عبارت دیگر، باید به او یادآور شد که به هر میزانی که به این امور توجه کنی و دغدغههای اقشار، طبقات، مذاهب و اقوام مختلف را در نظر بگیری، ما نیز به همان اندازه با تلاش و امید به شما کمک میکنیم. زیرا میدانیم که بحرانها و مشکلات کشور نه با معجزه حل میشود و نه با یک جریان خاص. به عبارت دیگر، اگر کسی که انتخاب میشود، دل در گرو همه جریانها، همه ملت و اقوام و مذاهب نبندد، نخواهد توانست مشکلات ملی و فراملی کشور را حل کند؛ بنابراین جامعه باید به منتخب فردای خود بگوید حاضرم هر کمکی به تو بکنم، البته به این شرط که تو بتوانی اعتماد مرا براساس عمل به آنچه تعهد کردهای، جلب کنی تا همه ما بتوانیم با کمک هم ایران را دوباره بسازیم. چرا که ایران و ایرانیان ظرفیت و صلاحیت آن را دارند تا وضعیت آنان بسیار بهتر از شرایط کنونی باشد.
فارغ از همه اینها، امروز همگان باید بدانند که مسأله و داستان دموکراسی و مردمسالاری، داستان یک روز و دو روز نیست. داستان مردمسالاری در همه کشورهای دنیا، از بدو شکلگیری آن تا امروز داستان بسیار پرپیچ و خمی بوده است. برخی صرفاً به ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال اخیر یعنی دنیای پس از استقرار مردمسالاری در برخی کشورها نگاه میکنند، اما باید توجه کرد که تاریخ تحقق مردمسالاری، بیش از آنکه همراه با فراز بوده باشد، توأم با نشیب، رنجها، سختیها و افتادنها و برخاستنهای بسیار بوده است.
توجه به این نکته از این رو ضروری است تا دغدغهمندان نسبت به مردمسالاری توجه داشته باشند که تحقق این آرمان کار یک روز و دو روز نیست. راه تحقق این آرمان هرچه بوده است، مهمترین نکته این است که حامیان و حاملان ایده مردمسالاری، هیچگاه مأیوس نشدند. یعنی هیچ اتفاقی و هیچ سختی و مشکلاتی آنان را مأیوس نکرده است.
از این رو ما و همه کسانی که دل در گرو تحقق فردای بهتر دارند، باید توجه کنند که یأس، بزرگترین دشمن و بزرگترین خطر است. آنان که در پی صلح پایدار و توسعه ماندگار هستند، آنان که دل در گرو وطن و ملت دارند و میخواهند از همه ظرفیتهای جامعه ایران برای آبادانی آن استفاده شود، باید توجه کنند که راهی جز پذیرش ناملایمات، سختیها و ناهمگراییها ندارند. باید تفاوت افقها را به جان خرید تا در نهایت این مسیر به سرانجام برسد. هیچ راه مقبولی جز طریق صندوق رأی و حضور مردم در تعیین سرنوشت خود نداریم. باید مراقب صندوق رأی بود و در مسیر ایجاد آگاهیها و همدلیها مأیوس نشد.
سعدالله زارعی در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان اولین قدم در هندسه گام دوم نوشت: جریان موازی انقلاب اسلامی که از ابتدای انقلاب به موازات خط اصیل انقلاب حضور داشته است، به شورش تودههای فقیر مردم دل بسته بود و مخفی هم نمیکرد و در دهها مقاله بروز داده بود. یکی از شناخته شدهترین نظریهپردازان جریان موازی که عضو شورای شهر اول تهران هم بود، در تحلیل آشکار خود نوشت، مردم از اصلاحطلبی - اصلاح امور کشور از طریق اصلاح نظام - عبور کرده و دیگر به آن اعتقادی نداشته و اصلاحطلبی را راهحل کشور نمیدانند. وی در ادامه بااشاره به رخدادهای سال ۱۳۹۷، توصیه کرد که «اصلاحطلبان اصلاحات را مرده حساب کرده و به کف خیابان چشم بدوزند، آنجا که تغییرطلبی به شکل انقلابی اتفاق میافتد». در واقع این جریان موازی انقلاب، به طور جدی معتقد بود فقر طبقات پایین و رسیدن جمعیت انبوهی - حدود چند میلیون نفر - به آن خط فقر، حتماً آنان را به اعتراضات خشن و مقابله فعال با نظام میکشاند و سپس به مراکز استانها و پایتخت سرایت میدهد. آنگاه یکی از این دو اتفاق میافتد؛ یا این موج آنقدر قدرت دارد که به دگرگونی در ساخت نظام سیاسی هم منجر میشود و یا آنچنان پرقدرت نیست و تا مرحلهای کاربرد دارد و نتیجه آن تغییرات مهمی در پارهای از سیاستهای اصولی نظام، به ویژه در مسایل مرتبط با سیاست خارجی کشور خواهد بود.
تجویزهای این جریان موازی برای همگنان داخلی و خارجی خود، در نهایت این بود که اولاً باید از این موج نارضایتی و کشیده شدن آن به خیابان استقبال کرد و حتی به آن مدد رساند و ثانیاً با توجه به اینکه «شورش محرومان»، فاقد سازمان و رهبری است، باید از طریقی همدلی نشان دادن و در جایگاه رهبری آن قرار گرفت. آنان در این میان به دو راهبرد چشم دوخته بودند؛ راهبرد اول این بود که با ایجاد نوعی دوقطبی در نظام، موج مردمی را در مقابل قطب ارزشی قرار داده و قطب دیگر را همراه اعتراضات مردم نشان دهد و ثانیاً با نشان دادن روزنهها و حتی دروازههای بهبود، از موج اعتراضات که طبعاً نمیتوانست برای مدت طولانی استمرار پیدا کند، در به کرسی نشاندن خواستههای این جریان موازی استفاده کنند.
اگر در طول یک سال گذشته، تیترها، سرمقالهها و خبرسازیهای این جریان را در عرصه رسانه مرور کنیم، میتوانیم هر دو راهبرد مورداشاره را مشاهدهنماییم. این جریان موازی منتظر بود در سال ۱۳۹۹ که ازیکسو به تعبیر آقای روحانی فشارها به اوج خود رسید و بحث مذاکرات با آمریکا هم با زمزمه روی کار آمدن بایدن از نیمه این سال مطرح گردید، هم دو قطبی داخلی نظام شکل کاملی پیدا کند و هم اعتراضات اجتماعی محرومین شدیدتر از سال ۱۳۹۷ شکل گیرد. از نظر این جریان موازی این درخت باید در سال ۱۳۹۹ به بار مینشست. در این بین کاهش شدید مشارکت در انتخابات از نظر این جریان موازی، بدیهیترین نتیجه این وضعیت بود. این طیف معتقد بود مشارکت معترضین در پای صندوق که معنا پیدا نمیکند و لذا انتخابات تبدیل به میدانی برای نیروهای ارزشی و انقلابی میشود. پس گرم کردن این تنور به چه درد آنان میخورد.
بر این اساس به موازات ادبیات دوگانهسازی و ادبیات پررنگ نشان دادن دایره فقر و دامن زدن به آن، ادبیات «کاهش حتمی مشارکت»، «فضای سرد انتخابات ۱۴۰۰»، و «کمشمارترین مشارکت تاریخ کشور» مطرح گردید. ما در واقع میتوانیم بگوییم از حدود دو سال پیش مهندسی کاهش مشارکت برای تغییر دادن ایران طراحی و به اجرا گذاشته شد. اما آنچه در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، در روز انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اتفاق افتاد، همه این مهندسی و جمعبندیها را دگرگون کرد. شورش فقرا اتفاق نیفتاد، نظام دوقطبی نشد و با مهارت از این توطئه عبور کرد، داعیه دلسوزی جریان موازی برای معیشت مردم پذیرفته نشد، نشان دادن در باغ سبز توافق با بایدن به جایی نرسید چرا که مردم به آن اقبالی نشان ندادند و در نهایت انتخابات ۱۴۰۰، رقابتی و با حضور اکثریت واجدان شرایط رأی برگزار شد و رئیسجمهور - حسب آنچه از گزارش ها برمیآید - با رأی خوب و مناسب انتخاب گردید. مهندسی جریان موازی انقلاب، به طور کامل شکست خورد، چون همه گزینههای این جریان که قرار بود تغییر ایران را در پی بیاورد، به بنبست رسید و انقلاب اسلامی بار دیگر بر جریانات موازی معارض پیروز شد.