به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۰ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که نشانههای توافق از مسقط تا وین و واشنگتن، قول اجرای رتبه بندی معلمان اولین وعده وزیر جدید، و رقابت قطر و عمان برای میانجیگری میان ایران و مصر در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر به دوقطبی سازی پایان دهید، نوشت: تمام کسانی که میخواهند در عرصه سیاست خود را حق به جانب جلوه دهند، دیگران را به تلاش برای دو قطبیسازی جامعه متهم میکنند. اصل این مطلب که عدهای تلاش میکنند جامعه را دوقطبی کنند درست است، ولی اینکه هر گروه یا جناح و یا فردی گناه این کار را به گردن دیگران بیندازد و خود را تبرئه کند، اقدامی کاملاً انحرافی است.
برای روشن شدن این واقعیت که چه کسانی در دوقطبیسازی جامعه سهم دارند، باید ابتدا مفهوم دوقطبیسازی را مشخص کنیم.
مهمترین عامل پیدایش «قطب» در جامعه سیاسی اینست که هر فرد یا گروه و یا جناح، خود را در پاک و خالص و مثبت بودن مطلق بداند و طرف مقابل را بطور مطلق ناپاک و ناخالص و منفی معرفی نماید. بطور کلی «مطلق پنداری» آغاز مسیر خودمحوری است و قطبسازی از همینجا شروع میشود. هیچکس از شکم مادرش خودمحور و دیکتاتور به دنیا نمیآید. وقتی تصوری که از یک فرد یا گروه و یا جناح ساخته میشود این باشد که هرچه میفهمد و میگوید و انجام میدهد درست است، همین تصور است که راه را برای پیدایش قطب هموار میکند و خودمحوری و دیکتاتوری جناحی و گروهی و فردی شکل میگیرد. در طرف مقابل نیز قطب دیگر با همین تصورات به وجود میآید.
اصلیترین ویژگی هر قطبی اینست که همانطور که خود را در جهت مثبت، مطلق میبیند طرف مقابل را مطلقاً منفی میپندارد. حتی اگر چنین پنداری هم از طرف مقابل نداشته باشد، تلاش میکند آن را منفی مطلق معرفی نماید تا بتواند خود را قطب مثبت جلوه دهد.
یکی از زیانبارترین خصائل سیاسی اینست که افراد یا گروهها و یا جناحها تلاش کنند برای اثبات خود درصدد نفی طرف مقابل برآیند. نفی دیگران برای اثبات خود، نشانههای حقارت و خودکمبینی است و عجیب اینست که افرادی که دچار چنین ضعف بزرگی هستند معمولاً وانمود میکنند قطب خوبیها و صفات مثبت هستند!
با توجه به این تفسیر که از قطب و قطبسازی ارائه کردهایم، باید اعتراف کنیم که در جامعه ما متاسفانه تمام گروهها و جناحهای سیاسی در دوقطبیسازی سهیم هستند. مروری اجمالی بر کارنامه فعالان سیاسی وابسته به جناحها و گروهها و حتی افرادی که نقش برجستهای در فعل و انفعالات سیاسی کشورمان دارند، این واقعیت تلخ را به اثبات میرساند که آنها خود را پاک، بیعیب و نقص و مطلق میدانند و طرف مقابل خود را سر تا پا عیب و نقص و کاملاً منفی میپندارند. بدین ترتیب باید بپذیریم که همگی در دوقطبیسازی سهم دارند و اگر بخواهیم جامعه از گرداب خطرناک دوقطبیسازی نجات یابد باید کاری کنیم که همگان بپذیرند هر انسان یا مجموعهای همواره در معرض خطا و اشتباه است و هیچکس و هیچ گروه و حزب و جناحی نمیتواند خود را مطلق بداند.
برای پاکسازی جامعه از خطر دوقطبی بازیها لازم است با فرهنگ خودمطلق پنداری مبارزه شود. همه باید به فرهنگی که در سالهای اول انقلاب بر فضای کشور حاکم بود و رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس با برخورداری از آن فرهنگ به جبهه رفتند و از کشور و اسلام و نظام اسلامی دفاع جانانه کردند برگردیم. هیچیک از افراد، احزاب، گروهها و جناحهای سیاسی در برابر شهدای انقلاب و دفاع مقدس و جانبازان و خانوادههای ایثارگران پاسخ قانع کنندهای ندارند و نمیتوانند از کارنامه خود دفاع کنند. کسانی که با خونهای پاک و جانهای خالصشان از ایران و جمهوری اسلامی دفاع کردند، میخواستند جامعه ایرانی وحدت و انسجام داشته باشد و دوقطبیبازی در آن راه نداشته باشد. به احترام شهدای انقلاب و برای ادای دین به رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس باید تلاش کنیم ایران را از دوقطبیبازیهائی که اکنون گرفتار آنست نجات بدهیم.
سیدعبدالمجید زواری مدیر اندیشکده روابط بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: هوش مصنوعی از جمله فناوریهایی است که در سالهای اخیر با شتاب سریعی بسیاری از ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داده است. دامنه تحولات مربوط به هوش مصنوعی آنقدر گسترده و سریع است که از مدتها پیش مباحث عمیق و پیچیدهای میان کارشناسان مختلف نسبت به پیامدهای مثبت و منفی در جریان است. بر همین اساس دور از ذهن نیست که سیاست، امنیت، امور نظامی و سیاست خارجی هم به عنوان پیچیدهترین امور مربوط به هر جامعه نیز دیر یا زود تحت تأثیر این فناوری جدید دگرگون میشود و دارندگان هوش مصنوعی از این ابزار جدید در خدمت اهداف و منافع خود بهره خواهند گرفت.
با درک اهمیت این موضوع، پوتین، رئیسجمهور روسیه سال ۱۳۹۶ تأکید کرد: «هوش مصنوعی آینده دنیا را شکل خواهد داد و هر کس زودتر کنترل این اسب چموش را در دست بگیرد، آینده جهان را کنترل خواهد کرد.»
در همان مقطع اظهارات مشابهی هم از سوی مقامات ارشد امریکایی بیان شد که معتقد بودند عقبماندگی امریکا در حوزه هوش مصنوعی میتواند استقلال این کشور را مخدوش کند. در همین حال پروژههای عظیمی نیز در اتحادیه اروپا، چین و رژیمصهیونیستی در زمینه کارکردهای نظامی- امنیتی هوش مصنوعی در جریان است و به نظر میرسد با ادامه روند فعلی در آینده نزدیک شاهد وقوع جنگ سرد جدیدی با محوریت هوش مصنوعی خواهیم بود و هوش مصنوعی به پیشران رقابت میان ابرقدرتها بدل میشود، بنابراین تمامی کشورهایی که سودای نقشآفرینی گسترده در آینده جهان را دارند، ناگزیر باید بر هوش مصنوعی مسلط باشند. اما به راستی هوش مصنوعی چیست که اینچنین بر سر تصاحب آن رقابت میشود و در حوزه سیاست و روابط بینالملل چگونه میتوان از آن بهره برد؟
هوش مصنوعی بیانگر سیستمهایی است که هدف آنها شبیهسازی و تقلید رفتار ماشین از هوش انسانی است و در گستردهترین حالت خود بیانگر محاسباتی است که امکان درک، استدلال و اقدام یا به طور کلی اتوماتیککردن رفتار هوشمند را فراهم میسازد.
مبنای عملکرد هوش مصنوعی دسترسی و تحلیل حجم وسیعی از دادهها، بررسی و پیشنهاد سناریوها و احتمالات مختلف و نهایتاً تسهیل تصمیمگیری در سریعترین زمان ممکن است. امروزه از دادهها به عنوان نفت جدید یاد میشود، به همین دلیل مدلهای قدیمی روابط بینالملل و سیاست خارجی هم که عمدتاً مبتنی بر روابط انسانی و تعاملات میان آنها بود، تغییر کرده و هنجارهای جدیدی مبتنی بر محوریت روابط انسان با ماشین یا ماشین با ماشین شکل خواهد گرفت که هزاران بار سریعتر و دقیقتر تحولات مختلف بینالمللی را محاسبه و پیشبینی میکند. برای مثال به زودی دیپلماتها با استفاده از لنزها یا عینکهای (گوگل گلس) یا حتی تراشههای ایمپلنت قابل کشت در مغز به سرعت میتوانند حجم وسیعی از اطلاعات مربوط به رویدادها یا معاهدات مربوط به موضوع مذاکره یا حتی اطلاعات و ویژگیهای شخصیتی و روانشناسی یا اطلاعات خصوصی فرد را تحلیل و از آنها در جهت سوق دادن به مسیر مذاکرات برای نتیجه مطلوب بهره بگیرند. همچنین در حوزه دیپلماسی عمومی با بهرهگیری از پلتفرمهای خودکار یا نیمهخودکار میتوان با سرعت بالا به رویدادها و تحولات بینالمللی و مسائل مرتبط با امنیت و منافع کشور واکنش نشان داد و از آنها برای تأثیرگذاری بر مخاطب بهره برد.
با توجه به موارد فوق به نظر میرسد هوش مصنوعی به نماد انقلاب چهارم صنعتی و اولویت شماره یک کشورها و شرکتهای پیشرو جهان بدل شده و هر روز بیشازپیش پیامدهای این فناوری در شئون مختلف زندگی بشر آشکار خواهد شد. از طرف دیگر با توجه به برتری تکنولوژیک قدرتهای بزرگ در این زمینه، گسترش استفاده از هوش مصنوعی ضعف و آسیبپذیری کشورهای دیگر در مقابل سلطهطلبی کشورهای پیشرو را تشدید خواهد کرد، بنابراین همانطور که سپاهیان شجاع ایران در برههای از تاریخ این سرزمین با وجود رشادتهای بسیار تنها به دلیل نداشتن توپ و تفنگ در چالدران شکست خوردند، در موقعیت فعلی هم مجهزنشدن به سلاح هوش مصنوعی ممکن است کشور را در برابر قدرتهای برخوردار از این سلاحهای مدرن آسیبپذیر کند.
محدثه کاظمی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان سقوط پرشتاب طبقه متوسط نوشت: مطالعات، طبقات اجتماعی در ایران را بر اساس شاخصهای اقتصادی همچون متوسط درآمد ماهانه به سه طبقه بالا، طبقه متوسط و طبقه پایین تقسیمبندی کردهاند. بر اساس دادههای پایگاه اطلاعات رفاهی ایرانیان در فروردین ماه سال گذشته، ۹۳ درصد خانوارهای ایرانی، یارانهبگیر بودند که از این میزان، ۳۵ درصد فقیر، ۵۷ درصد جزو طبقه متوسط و ۸ درصد از طبقه برخوردار و ثروتمند محسوب میشدند. اگرچه درصد اعداد فقیر در قیاس با طبقه متوسط و برخوردار عددی قابل مکث است و از شکاف طبقاتی در کشور حکایت میکند که نیازمند پژوهش جداگانهای است، اما در این مجال سخن از فروریزش طبقه متوسط است.
طبقه متوسط، یک طبقه اجتماعی است و شامل افراد بسیاری در مشاغل مختلف میشود که نسبت بیشتری از کل جمعیت شاغل را تشکیل میدهد و زندگی این طبقه بیشتر مشابه به طبقه بالاست. طبق آمارهای یاد شده، کشور تا سالهای اخیر از یک تعادل نسبی و نسبتا مطلوب بهرهمند بوده است زیرا طبقه متوسط بیشترین درصد جمعیتی را به خود اختصاص داده بود، اما در حال حاضر با فشارهای اقتصادی و تورم ۷۰ درصدی طبقه متوسط با سرعت و شیب تندی به سمت فقیر شدن پیش میرود! از دست رفتن طبقه متوسط که اکثریت کشور را تشکیل میدهند، زنگ خطر بزرگی برای یک کشور محسوب میشود که متاسفانه جامعه ما با چنین معضلی مواجه شده است. طبقه متوسط در واقع توازن قدرت اقتصادی و اجتماعی در جامعه را رقم میزند، وقتی این طبقه از بین میرود، خلئی در نبود آن ایجاد میشود که منجر به ضربات اجتماعی و فرهنگی شده و باعث بروز مشکلات فراوانی خواهد شد.
پیدایش مشاغل کاذب، کاهش سطح عمومی سلامت، کاهش انگیزه برای تحصیل، افزایش جرم و بزهکاری، کاهش اعتماد به حکومت و از دست رفتن حمایت مردم از حکومت که به عنوان بزرگترین سرمایه داخلی کشور محسوب میشود و از پیامدهای زیانبار سقوط طبقه متوسط است. معضلات اجتماعی همیشه در نتیجه مشکلات اقتصادی افزایش پیدا میکنند و باید به این واقعیت تلخ اذعان کنیم که این روزها در نتیجه از بین رفتن طبقه متوسط جامعه، معضلات اجتماعی در جامعه ما پررنگتر از همیشه شده است! مقابله با فقر و افزایش رفاه اقتصادی و اجتماعی از مهمترین اهداف دولت پس از پیروزی انقلاب اسلامی تعریف شد که امروز با بررسی وضعیت شاخصهای ضریب جینی و تورم متوجه میشویم که این اهداف کمرنگ و کمرنگتر شده و به نتایج مطلوبی ختم نشده است! از آنجایی که بقای حکومت و نظام سیاسی در هر کشوری وابسته به رضایت عموم مردم از حکومت است، تعمیق فقر و سقوط طبقه متوسط که بیشترین افراد یک جامعه را تشکیل میدهند، یکی از خطرات جدی برای بقای نظام سیاسی کشور محسوب میشود.